بهار امید

نشریه اینترنتی کانون مسجد امام حسن عسگری- قم

بهار امید

نشریه اینترنتی کانون مسجد امام حسن عسگری- قم

خاطرات یک دشمن عراقی

 در آغاز ماه چهارم سال 1986، ارتش ایران از بخش اعظم نقاط تمرکزش در محور شمالی و به خصوص محور سیده کان، عقب‌نشینی کرد و به محور میانی و جنوبی نقل مکان کرد تا حملات بزرگ‌تری را بر مواضع سپاه دوم در استان دیالی و یگان‌‌های سپاه هفتم در استان بصره انجام دهد. این جا‌بجایی از همان نخستین لحظات، برای فرماندهی نظامی عراق امری آشکار بود. از زمانی که نیروهای ایران شروع به حرکت و نقل مکان کردند، همه نیروهای عراق در محور شمالی به حال آماده‌باش صد درصد درآمده و همه مرخصی‌ها هم کنسل شد. تیپ64 نیروهای ویژه به فرماندهی "سرهنگ علی العربید" نیز به حرکت درآمد و خیلی سریع از دیالی به محور سیده کان آمد که مأموریتش بازپس‌گیری ارتفاع بلند "گوشینه" بود.

 

ادامه مطلب ...

خاطراتی ازبرادران تفحص

اوایل سال 72 بود و گرماى فکه.

در منطقه عملیاتى والفجر مقدماتى، بین کانال اول و دوم، مشغول کار بودیم.

چند روزى مى شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مى خواندیم و کار را شروع مى کردیم. گره و مشکل کار را در خود مى جستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد.

          

آن روز صبح، کسى که زیارت عاشورا مى خواند، توسلى پیدا کرد به امام رضا(ع). شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او. مى خواند و همه زار زار گریه مى کردیم. در میان مداحى، از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالى برنگرداند، ما که در این دنیا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و...

هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر داشتیم ناامید مى شدیم. خورشید مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت، تکه اى لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست، شهید را از خاک در آوردیم. روزى اى بود که آن روز نصیبمان شده بود. شهیدى آرام خفته به خاک. یکى از جیب هاى پیراهن نظامى اش را که باز کردیم تا کارت شناسایى و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباورى، دیدیم که یک آینه کوچک، که پشت آن تصویرى نقاشى از تمثال امام رضا(ع) نقش بسته، به چشم مى خورد. از آن آینه هایى که در مشهد، اطراف ضریح مطهر مى فروشند. گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناکتر از همه زمانى بود که از روى کارت شناسایى اش فهمیدیم نامش «سید رضا» است. شور و حال عجیبى بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جارى اشک، کمترین چیزى بود.

شهید را که به شهرستان ورامین بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعى از این امر داشته باشد، گفت:

«پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت امام رضا(ع) داشت...».

از خاطرات برادران تفحص

شهیدمهدی باکری از نگاه همرزمان وشهید محلاتی نماینده

یکی از برادران فرمانده ما (مهدی باکری) شهید شد، این برادر از اول توی جنگ بود، (قبل از عملیات، اینها مشهد مشرف شده بودند و بعد هم آمده بودند خدمت امام). آنجا توی مشهد گفته بود که من از امام رضا (ع) خواستم که توفیق شهادت را نصیب من کند.
برای مراسم شهادت این برادر، من خودم رفتم به آذربایجان و در مراسمی که آنجا بود شرکت کردم.
در ارومیه، تبریز، زنجان غوغا بود. تمام مردم غیور آذربایجان و زنجان همین طور اشک می ریختند و تظاهرات می کردند؛ درست مثل اینکه یک مرجع تقلید از دنیا رفته بود،شهید باکری

ادامه مطلب ...

زندگینامه ی شهیدزین الدین

باسمه تعالی

قبلا‌ْ برمناطق وعملیات های غرورآمیزهشت سال دفاع مقدس مروری داشتیم .حال قصدداریم باآن دسته ازشهیدانی که این حماسه هاراآفریدندآشناشویم ابتدابه سراغ شهیدزین الدین وبازندگینامه ی این شهیدگرانقدراشنامی شویم رفتیم

ولادت

شهید زین‏الدین در 18 مهر سال 1338 ش، در خانواده‏ای مذهبی در شهر تهران، در خیابان ری دیده به جهان گشود. پدر و مادرش که از معارف اهل‏بیت برخوردار بودند، اسمش را «مهدی» نهادند. پدر شهید زین‏الدین از فعّالان مذهبی و سیاسی زمان خود بود که بارها به خاطر فعالیت سیاسی، تبعید و در شهرهای مختلف کشور، طعم تلخ زندان رژیم طاغوت را چشیده بود. مادر آن شهید نیز از مربیان قرآن و اشاعه دهندگان معارف اهل‏بیت علیهم‏السلام به شمار می‏رود.

آشنایی با قرآن

قرآن، راهنمای بشر در تمام عرصه‏های زندگی است و انسان را در حریم امن پروردگار جای داده و با دنیای بی‏کران عبودیت حق آشنا می‏سازد. در پرتو تأثیر قرآن است که حاملان آن و عاملان واقعی‏اش، به عزت دنیا و آخرت می‏رسند.

پدر شهید زین‏الدین درباره آشنایی و انس فرزندشان با قرآن کریم از همان دوران کودکی می‏گوید: «مادر آقا مهدی معلم قرآن بود و همیشه در جلسات قرآن شرکت می‏کرد و به طورکلّی، قرآن جای‏گاه ویژه‏ای در زندگی ما داشت. بعد از مدتی، متوجه قرآن خواندن آقامهدی شدیم، در حالی که نزد معلمی برای یادگیری قرآن نرفته بود».

آغاز تحصیلات

مادر شهید زین‏الدین درباره دوران تحصیل آقا مهدی می‏گوید: «در پنج سالگی به علت مسائلی از تهران به خرم‏آباد مهاجرت کردیم. در آن‏جا آقا مهدی را در کودکستانی که مسئولیت آن را یک فرد مذهبی برعهده داشت، ثبت نام کردیم. مهدی سال‏های ابتدایی را در مدرسه‏ای در همان شهر با موفقیت گذراند». پدر شهید نیز می‏گوید: «سال پنجم ابتدایی بود که روزی معلمش نزد من آمد و از نبوغ فوق‏العاده مهدی خبر داد و توصیه کرد که او کلاس ششم را هم به صورت متفرّقه بخواند و امتحان بدهد. ما هم با مشورت بعضی از دوستان قبول کردیم و مهدی از اسفند تا خرداد همان سال، کتاب‏های کلاس ششم را هم خواند و با نمره خوب قبول شد».

در خدمت والدین

شهید مهدی زین‏الدین، از همان کودکی و نوجوانی در خدمت خانواده بود. مادر شهید زین‏الدین در این‏باره می‏گوید: «هر کاری که به عهده‏اش می‏گذاشتیم، به نحو احسن انجام می‏داد. خرید خانه از کوچکی برعهده‏اش بود و به پدرش هم که در کتاب‏فروشی، کتاب‏های درسی و مذهبی را در دسترس مردم می‏گذاشت، کمک می‏کرد».

نوجوانی، آغاز مبارزه

نوجوانی، دوره شکل‏گیری شخصیت انسان‏هاست. در همین دوره است که شالوده شخصیت انسان پی‏ریزی شده و آینده شخص ترسیم می‏شود. شهید زین‏الدین در دوران نوجوانی، از محضر معلم اخلاق، حضرت آیت‏اللّه‏ مدنی کسب فیض کرد. در آن روزها، این انسان وارسته، از طرف رژیم طاغوت به شهر خرم‏آباد تبعید شده بود. زین‏الدین از همان زمان، راه و رسم مبارزه با طاغوتیان را آموخت.

هم‏چنین در همان ایام، حزب رستاخیز که وابسته به رژیم پهلوی بود، شروع به عضوگیری از بچه‏های دبیرستانی خرم‏آباد کرد. در دبیرستانی که شهید زین‏الدین در آن تحصیل می‏کرد، تنها دو نفر از عضویت در این حزب امتناع کردند که یکی شهید مهدی زین‏الدین بود و دیگری دوستش و سرانجام این کار، به اخراج ایشان از دبیرستان انجامید. چون دبیرستان دیگری در رشته ریاضی نبود، شهید زین‏الدین ناچار شد در رشته تجربی ادامه تحصیل داده و دیپلم تجربی بگیرد.

انتخابی الهی

شعله‏های انقلاب اسلامی، رژیم طاغوت را متحیّر کرده بود و شهرها یکی پس از دیگری به نهضت بزرگ امام امت می‏پیوست. ترس و وحشت، حکومت خودکامه طاغوتی را وادار کرده بود تا هرگونه حرکت مذهبی و سیاسی را سرکوب کند. پدر شهید زین‏الدین که از فعّالان سیاسی و مذهبی بود، توسط ایادی رژیم دستگیر و به شهر سقّز در استان کردستان تبعید شد. آقا مهدی، در همین ایام که پدرش در تبعید بود، در کنکور سراسری شرکت کرد و رتبه چهارم رشته پزشکی دانشگاه شیراز را به دست آورد، ولی از وارد شدن به دانشگاه انصراف داده و در مغازه پدرش مشغول به کار شد. او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود: «مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می‏خواهد سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی‏گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند». گفتنی است که در آن روزها، آن مغازه، کانون مبارزه و محلی برای پخش اعلامیه‏های علماء و فعالیت‏های ضد رژیم بود.

انصراف از دانشگاه پاریس

اواخر عمر رژیم پهلوی، اعتصابات عمومی بیش‏تر شهرهای این مرز و بوم را فرا گرفته بود. این حرکات عمومی مردمی، باعث تعطیلی مغازه‏ها و ادارات و کارخانه‏ها شده بود. شهید زین‏الدین هم جهت پیوستن به صف انقلاب مغازه پدر را تعطیل کرد، ولی کسب دانش برای او تعطیل نشد و یادگیری زبان‏خارجی در اولویت کاری او قرار گرفت؛ زیرا قصد عزیمت به یکی از کشورهای خارجی برای ادامه تحصیل داشت. او با چهار دانشگاه از دانشگاه‏های فرانسه مکاتبه کرد و بعد از مدتی، نامه قبولی از یکی از آنها دریافت کرد. بعد برای انتخاب یکی از دانشگاه‏ها، به یکی از دوستانش که به تازگی از فرانسه برگشته بود مراجعه کرد، او در جواب گفته بود: در فرانسه خدمت حضرت امام رسیدم، ایشان فرمود: «به ایران برگردید؛ زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است». و این سخن، باعث انصراف شهید زین‏الدین از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل می‏شود.

تنها ولی مصمّم

هنگامی که پدر شهید زین‏الدین به جرم فعالیت سیاسی برضد رژیم، از شهر خرم‏آباد به سقّز تبعید شد، خانواده ایشان هم به سقز رفته و به وی ملحق شدند و تنها مهدی در خرم‏آباد ماند و فعالیت‏های ضد استبدادی پدر را ادامه داد. او با دوستانش جلساتی برضد رژیم برپا داشت و در آن‏ها افشاگری کرده و مطالب این جلسات را در سطح شهر پخش می‏کردند، به طوری که در آن روزها آقا مهدی، به محوری بر ضد رژیم طاغوت تبدیل شده بود.

مهاجرت به قم

آبان ماه سال 1357 بود که پدر شهید مهدی زین‏الدین را به جرم فعالیت سیاسی از شهر سَقز به اِقلید فارس تبعید کردند. روزهای شکل‏گیری انقلاب اسلامی و ایام پرالتهاب رژیم بود. پدر مهدی از فرصت به دست آمده استفاده و به اصفهان فرار کرد. بعد از آن جا به شهر مقدس قم آمده و قم را برای سکونت برگزید و سپس شهیدزین‏الدین به همراه خانواده به پدر ملحق می‏شوند. از این‏جا فصل جدیدی از زندگی آقا مهدی آغاز شد؛ زیرا به شهری قدم نهاده بود که مرکز اصلی هدایت مبارزات مردم ایران به شمار می‏رفت. و در آن‏جا به فعالیت‏های سیاسی و انقلابی خود، توسعه بیش‏تری داد.

مبارزه در قم

سکونت در شهر قم که کانون مبارزه برضد رژیم بود، فرصتی برای شهید زین‏الدین به‏وجود آورد که او خود را برای مبارزه جدّی‏تر آماده سازد. پدرش درباره فعالیت‏های مبارزاتی شهید زین‏الدین می‏گوید: «ما عکس‏هایی را که در اصفهان چاپ کرده بودند، به قم می‏آوردیم و مسئولیت آقا مهدی این بود که آن‏ها را در بازار و سطح شهر پخش کند. او در زمان حکومت نظامی، عکس‏های زیادی را بر در و دیوار شهر نصب می‏کرد». که سرانجام این کار در آن شرایط، با خطرات بسیاری مواجه بود.

در خدمت محرومان

سرانجام انقلاب شکوه‏مند اسلامی در 22 بهمن سال 57 به رهبری رهبر عظیم‏الشأن انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه‏الله و تلاش و مجاهدت مردم قهرمان ایران اسلامی به پیروزی رسید و وعده الهی مبنی بر حکومت محرومان و صالحان بر زمین، در قسمتی از این کره خاکی محقق شد. فلسفه وجودی این انقلاب که همانا رشد و ترقی ملت مسلمان بود، امام را واداشت که «جهاد سازندگی» را تأسیس کند تا به بهترین صورت به محرومان جامعه رسیدگی شود. با تأسیس جهاد سازندگی، شهیدزین‏الدین از جمله کسانی بود که به این ارگان انقلابی وارد شد و با توجه به روحیه انقلابی و خستگی‏ناپذیری که داشت، به فعالیت عمرانی و خدمت‏رسانی به محرومان پرداخت.

ورود به سپاه پاسداران

انقلاب اسلامی، در سال‏های آغازین برای حفاظت از خطرات داخلی و خارجی، به تکیه‏گاهی نیاز داشت تا نهال انقلاب در مقابل تندباد حوادث بیمه شود؛ از این‏رو، رهبر فرزانه انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه‏الله ضرورت، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را احساس و دستور تشکیل آن را صادر کرد.

با تشکیل سپاه پاسداران، شهید زین‏الدین جزء اولین کسانی بود که دعوت پیر مراد را لبیک گفته و داوطلبانه به عضویت سپاه پاسداران درآمد تا از دستاوردهای خونین انقلاب پاسداری کند. او در بدو ورود به سپاه، در قسمت پذیرش سپاه پاسداران شهرستان قم مشغول به خدمت شد و پس از مدتی، به علت تعهد، درایت و پشتکاری که از خود نشان داد، به پیشنهاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‏اسلامی قم و حکم ستاد مرکزی سپاه، به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شده و در این مسئولیت حساس انجام وظیفه کرد.

مبارزه با جریان‏های انحرافی

با پیروزی انقلاب اسلامی، منافع کسانی که در سایه استبداد و استعمار به نان و نوایی رسیده بودند، به خطر افتاد و نتوانستند بال‏های عدالت گستر این انقلاب مردمی را تحمل کنند؛ ازاین رو، درصدد انتقام برآمدند. در آن مقطع زمانی، حزب خلق مسلمان که آغاز فعالیت فتنه‏انگیز آن‏ها، هم‏زمان با مسئولیت شهید زین‏الدین در واحد اطلاعات سپاه قم بود، قصد اقداماتی مخرّب داشتند که ایشان با تدبیری صحیح، تمام نقشه‏های آن‏ها را نقش بر آب کرد و مدارکی از این حزب به دست آورد که وابستگی آن‏ها را به بیگانگان روشن می‏ساخت. شهید زین‏الدین هم‏چنین در غائله کردستان در اواخر سال 1358، به آن‏جا رفت و با پاسداران دلاور قم، در آزادسازی شهرهای کردستان، به ویژه شهر سنندج مردانه جنگید. گویا از گروه هیجده نفری که مهدی و دوستانش به کردستان رفته بودند، چهار یا شش نفر بیش‏تر برنگشتند و بقیه، به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

شروع جنگ تحمیلی

پس از آن که استعمار، منافع خود را در سرزمین پهناور اسلامی از دست رفته دید و توطئه‏های ضد انقلاب کردستان و لانه جاسوسی و جریان طبسْ هیچ کمکی به او نکرد، به فکر توطئه‏ای افتاد که شعله‏های آنْ به مدت هشت‏سال دامن امت اسلامی را گرفت؛ جنگ تحمیلی عراق برضد ایران. در شهریور سال 1359 ایران آماج حملات وسیع نیروهای رژیم بعثی قرار گرفت و در مدت چند روز، چندین شهر ایران به تصرف قوای دشمن درآمد. در این زمان، مسئولیت مردان الهی و پیروان خمینی کبیر سنگین‏تر شد. در همان روزهای نخستین جنگ، شهید زین‏الدین به همراه صد نفر از دوستان خود عازم منطقه عملیاتی جنوب شدند و پس از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاه مدت، خود را به خوزستان رسانده و دوران حماسه‏ساز و پرتلاش دیگری از زندگی خود را آغاز کردند.

مسئولیت‏های زین‏الدین

استعدادها و خلاقیت‏های ذاتی انسان، در پیکار با رویدادها و حوادث آشکار می‏شود. با آغاز جنگ و رشادت‏های فراوانی که شهیدزین‏الدین از خود به ثبت رساند، فرماندهان را برآن داشت تا مسئولیت‏های حساس و کلیدی را به او واگذار کنند. بدین ترتیب، زین‏الدین، به عنوان مسئول شناسایی یگان‏ها انتخاب شد و پس از آنْ به عنوان مسئول اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سپس مسئول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد انتخاب شد. او در عملیات بیت‏المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را پذیرفت و در عملیات رمضان، به سرپرستی تیپ 17 علی‏ابن ابی‏طالب قم و سرانجام به فرماندهی لشگر 17 علی‏ابن‏ابی‏طالب قم منصوب شد و در همین سِمَتْ به مقام والای شهادت رسید.

ازدواج

یکی از دوستان شهید مهدی زین‏الدین می‏گوید: یک روز به ایشان گفتم، آقا مهدی الان وقت ازدواج شماست، چرا دست به کار نمی‏شوی؟ جواب دادند: راستش تا به حال فکر این‏جا را نکرده بودم. ما که با جنگ ازدواج کرده‏ایم.

بعدها یک روز آقا مهدی آمد و گفت: فلانی من حاضرم ازدواج کنم، ولی همسر من، دختری باید باشد که بتواند با ما زندگی کند؛ چون ما مرد جنگیم و کم‏تر دختری حاضر می‏شود سختی‏های ما را تحمل کند. او پس از مدتی، همراه صبور و پرتحمل خود را یافت که حاصل این ازدواج، یک دختر بود که اسمش را لیلا گذاشتند.

مردی به رنگ خاک

شهید زین‏الدین، آن‏قدر خاکی و بی‏آلایش بود که بسیاری از اوقات، او را به عنوان فرمانده نمی‏شناختند. لباس‏های ساده بسیجی، و تواضع بسیار، از ویژگی‏های بارز اخلاقی او بود. یکی از بسیجیان در این باره می‏گوید: یک روز که برای نماز جماعت به حسینیه لشگر رفته بودم، پس از نمازظهر اعلام کردند که از سخن‏رانی برادر مهدی زین‏الدین فرمانده لشکر استفاده می‏کنیم. من هنوز ایشان را نمی‏شناختم با خود گفتم که فرمانده لشگر حتما با تشریفات خاصی می‏آید. در افکار خود بودم که ناگاه یک نفر از کنار من بلند شد و به راه افتاد و پشت تریبون قرار گرفت و مشغول صحبت شد. خیلی تعجب کردم؛ چون او تا چند لحظه قبل در کنار من نشسته بود و کسی هم همراهش نبود. صحبت ایشان که تمام شد، دوباره در کنار من نشست. این‏جا بود که شهید زین‏الدین را شناختم.

سردار خط‏شکن

یکی از فرماندهان ارشد سپاه درباره شهید زین‏الدین می‏گوید: لشگر 17 علی‏بن ابی‏طالب قم، از جمله بهترین لشگرهای سپاه بود که پیچیده‏ترین و سخت‏ترین عملیات جبهه‏های نبرد را به این لشگر می‏دادیم. این لشگر خط‏شکن بود. نشد که لشگر 17 با فرماندهی شهید زین‏الدین به خطی از خطوط دشمن حمله کند و آن خط شکسته نشود. شهید زین‏الدین به عنوان فرمانده خط‏شکن و هم به عنوان فرماندهی که دشمن نتوانست او را از جزایر مجنون بیرون براند، حماسه آفرید و از این رو به نام «سردار خط‏شکن» معروف شده بود.

جنگ و خلاقیت شهید زین‏الدین

جنگ، عرصه بروز استعدادهای نهفته فرزندانی بود که به عشق خمینی‏کبیر به صف مجاهدان راه حق پیوستند. با شروع جنگ، میدان بروز این خلاقیت‏ها و استعدادها فراهم شد. یکی از فرماندهان ارشد نظامی می‏گوید: در جنگ خیبر که منجر به آزادسازی جزایر مجنون واقع در هورالهویزه، در شرق رودخانه دجله گردید، برای اولین بار طلسم جنگ در روز شکسته شد. ما سعی می‏کردیم از جنگ روزانه، به خاطر مشکلاتی که داشت، پرهیز کنیم، ولی با خلاقیت شهید زین‏الدین، ما جنگ در روز را آغاز کردیم و به نتیجه هم رسیدیم.

وداع آخر

روزهای آخر زندگی شهید مهدی زین‏الدین حال و هوایی دیگر داشت و نورانیت چهره‏اش، خبر از یک واقعه بزرگ می‏داد. این اتفاقات توجه مادرش را هم جلب کرده بود. پدر شهید زین‏الدین می‏گوید: «روز جمعه، آقا مهدی از یکی از شهرها تماس گرفت و با مادرش صحبت کرد. مجید (برادر کوچک آقا مهدی که با هم به شهادت رسیدند) هم بعد از مدتی زنگ زد و با مادرش صحبت کرد. بعد از اتمام تلفن، مادرش برگشت و گفت: «بچه‏ها با من خداحافظی کردند و من مطمئن هستم که این آخرین خداحافظی بود. در صحبت‏های آقامهدی چیز عجیبی دیدم که خبر از خداحافظی آخر می‏داد». این آخرین تماس مهدی با ما بود.

عروج عاشقانه

شهادت، هنر مردان الهی است و مردان خدا زیبنده شهادت‏اند و به راستی که خط سرخ شهادت، میراث بزرگ انبیای الهی است. در هشت سال جنگ تحمیلی خداجویان مخلص ایران اسلامی، با این عشق سرخ هم‏آغوش شدند و بر فراز قله سعادت گام نهادند. مهدی زین‏الدین از جمله مردان الهی بود که به این فیض رسید. سرانجام آن حادثه بزرگ و خبر وحشت‏انگیزی که هموراه لشگر 17 علی‏بن‏ابی‏طالب قم از آن هراسان بود، به وقوع پیوست و خبر پرواز سید مهدی زین‏الدین، به گوش رسید.

شهیدزین‏الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به سوی سردشتِ آذربایجان غربی درحرکت بود، با گروه‏های ضد انقلاب درگیر شد و به فیض شهادت نائل گردید. مزار ایشان در گلزار شهدای علی‏بن‏جعفر قم، زیارت‏گاه عاشقان شهادت است. روحش شاد و یادش جاودان باد.

تسلیت رهبری

رهبر فرزانه انقلاب، که در زمان شهادت شهید زین‏الدین، ریاست جمهوری اسلامی ایران و ریاست شورای عالی دفاع را برعهده داشتند، برای ارج نهادن به مقام این شهید بزرگ و خدمات چندین ساله این فرمانده جوانْ طی پیامی به جانشین شهید زین‏الدین در لشکر 17 علی‏بن‏ابی‏طالب، از مقام ایشان تجلیل کردند که متن پیام بدین شرح است: «برادر اسماعیل صادقی، مسئول ستاد لشگر 17 قم (ایشان نیز در یکی از عملیات‏ها به شهادت رسید) متقابلاً شهادت سردار شجاع اسلام مهدی زین‏الدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان آن لشگر و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت می‏گویم. بی‏شک این خون‏های پاک، همگان را در پی‏گیری هدف‏های بزرگ اسلامی مصمم‏تر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر می‏سازد». ایشان هم چنین در پیام دیگری خطاب به مسئولان لشکر 17 علی‏بن‏ابیطالب قم می‏فرمایند: «سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین‏الدین که به حق می‏توان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغ‏دار کرد».

زین‏الدین در نگاه همسر

لحظه لحظه زندگی انسان‏های وارسته، سرشار از خاطرات ناب و به یادماندنی است که هرکدام درسی است برای ره‏پویان عشق. همسر شهید زین‏الدین درباره ایشان می‏گوید: «اولین خصوصیتی که می‏توانم از او بگویم، راز و نیازی است که با خدا می‏کرد و آن نمازهایی است که با خلوص نیّت و توجه می‏خواند. دوست داشت مثل ائمه اطهار ساده زندگی کند. در برخورد اولی که با هم داشتیم، تمام مسائل را برایم گفت او می‏گفت: انتهای راه من شهادت است، با این حرف‏ها و تذکرات قبلی که داده بود، مشکلات نبودنش در خانه برایم راحت بود».

هم‏نوا با زین‏الدین

صحبت عاشق و معشوق شنیدنی است. عاشقی که در فراق معشوق می‏سوزد، چنان لب به زمزمه می‏گشاید که هر بیننده‏ای را به حیرت وامی‏دارد. تاریکی شب و سرزمین خاموش جنوب، محلی مناسب برای نجواهای شبانه زین‏الدین بود. او عاشق دل سوخته‏ای بود که می‏گفت: ان‏شاءاللّه‏ که خداوند ما را دمی به خودمان وامگذارد تا بتوانیم این راه خون‏بار حسین را به پایان برسانیم. خدایا، سعادت ابدی را نصیب ما بگردان. بارالها، چه در پیروزی و چه در شکست، قلب‏های ما متوجه توست، خدایا، این قلب‏های شیفته خودت را از بلایا و خبائث دنیایی پاک بگردان.

خدایا، این جانِ ناقابل را از ما قبول فرما و در عوضِ آن، اسلام را پیروز کن و به آبروی فاطمه زهرا علیهاالسلام از گناهان ما درگذر.

چهره‏ای بشّاش

مردان الهی چهره‏ای بشاش دارند و اگر غمی هم باشد، در سینه مخفی می‏کنند. آن‏ها همیشه به زندگی لبخند می‏زنند و از سیاهی‏های زندگی شکوه‏ای ندارند. شهیدزین‏الدین یکی از این مردان الهی بود. یکی از سرداران می‏گوید: «من همیشه در قیافه شهیدزین‏الدین این بشاش بودن را می‏دیدم. او مأموریت‏ها را هرقدر هم که سخت بود انجام می‏داد، ولی چهره‏اش به طرز عجیبی خندان بود».

حدیث نفس

دل عاشق، جای‏گاه معشوق است و دل مؤمنْ جای‏گاه معبود، ولی آنان که به وصال یار رسیدند، در آینه دلْ غیر از جمال دوست ندیدند. زین‏الدین عاشق بی‏قراری بود که مقصدی جز رسیدن به معبود نمی‏دید. یکی از دوستان شهید می‏گوید: «زین‏الدین در میان بسیجیان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. او را بالای دستان پرمحبت خود می‏گرفتند و با شور و عشق، شعار سرمی‏دادند. یک‏بار که چنین اتفاقی افتاد و مهدی توانست خود را از چنگ بچه‏ها برهاند با چشمانی اشک‏آلود در گوشه‏ای نشست و به تأدیب نفس خود مشغول شد. او با یک حالت عصبانیت به خودش می‏گفت: مهدی، خیال نکنی کسی شده‏ای که این‏ها این‏قدر به تو اهمیت می‏دهند، تو هیچ نیستی. تو خاک پای بسیجیان هستی. همین طور می‏گفت و آرام آرام می‏گریست».

گریه‏های شبانه

شب، جامه آرامش و سکوت برتن می‏کند تا شب زنده‏داران را فرصتی دوباره برای خلوت کردن با معبود فراهم آید. سیاهی شب، زمزمه لالایی برای غافلان از محبوب است، ولی در نظر مردم بیداردل، شب چون روز است و راهی روشن برای رسیدن به خالق هستی. یکی از یاران شهید زین‏الدین می‏گوید: «شبی در مقر فرماندهی بودیم و ایشان به مأموریتی طولانی رفته بود. دیروقت بود و همه ما مستِ خواب و سرگرم رؤیاهای خوش بودیم که ناگهانْ صدای گریه‏ای، رشته‏های رنگارنگ خوابمان را آشفت. از صدای حزین گریه زین‏الدین که در مقر پیچیده بود، دانستیم که آقا مهدی تازه از مأموریت برگشته است».

سخنی با شهید

ای شهید، ای زین‏الدین، تو زینت دین بودی و شهادت زیبنده تو. تو مایه افتخار دین و انقلاب بودی. همواره گام‏های سترگ تو را به نظاره می‏نشینم و یاد و خاطره‏ات را ارج می‏نهم. رشادت‏های تو، الگوی فرزندانمان خواهد شد و نسل‏های آینده ایران به وجود تو و مردانی مثل تو خواهند بالید. از تو می‏پرسم آیا شفاعت شما گوشه‏ای از احوال نابسامان ما را خواهد گرفت و آیا در دیار باقی، شرمنده شما نخواهیم شد؟ همیشه این زمزمه در گوشم طنین می‏اندازد که شهدا به ما خواهند گفت: شما بعد از ما چه کردید، خدایا، آن چه صلاح دین و دنیای ماست ارزانی دار و امر ما را به شهادت ختم فرما.

آشنایی باوبلاگ

آشنایی بااین وبلاگ

باسلام وآرزوی موفقیت برای همه ی خوانندگان این وبلاگ.وبلاگی که مشاهده می فرمائیدتلاشی است هرچندکوچک درجهت آشنایی نوجوانان وجوانان ایران اسلامی بادلیرمردی هاوشجاعت های رزمندگان دلیراسلام درهشت سال دفاع مقدس. امیدواریم که بتوانیم باکمک کرفتن ازخدواندمتعال وشهدای گرانقدروفرامین رهبری این مسؤلیت رابه نحواحسن انجام دهیم.

                                                            ومن الله توفیق-مدیریت وبلاگ

 

علل و عوامل بروز جنگ تحمیلی

در شهریور ماه 1359 دولت عراق و با دستور صدام حسین رئیس جمهور آن کشور یک حمله همه‌جانبه در طول بیش از 1000 کیلومتر مرز مشترک به جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، جنگی که به مدت 8 سال طول کشید و در نوع خود از طولانی‌ترین جنگهای قرن بیستم محسوب می‌گردد

امروزه بر کسی پوشیده نیست و بویژه بعد از ارائه گزارش دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، آقای پرزدکوئیار، که این جنگ با تجاوز قطعی و مسلم رژیم بعثی عراق آغاز شد. در عین حال نکته‌ای که به علل مختلف تاکنون پوشیده مانده است اینکه انگیزه، علل و عوامل آغاز این تجاوز چه بوده است؟ در این مورد بررسی محققانه به دلایل مختلف صورت نگرفته است.
بطور کلی مطالعه جنگها اغلب به مورخین نظامی و استراتژیستها واگذار گردیده که آنها نیز با توجه به تخصص خود روی ملاحظات فنی، تاکتیکی جنگها تکیه کرده و سایر ابعاد و زمینه‌های بروز جنگ را نادیده گرفته‌اند. در زمینه آغاز این جنگ تحلیلگران غربی بطور عمده روی اختلافات مرزی ایران و عراق و در نهایت تهدیداتی که انقلاب اسلامی در ایران متوجه دولت عراق کرده بود محدود کردند و کمتر به سایر زمینه‌ها و ابعاد موثر و حتی مهمتر پرداخته‌اند.
آغاز یک حمله نظامی از طرف یک کشور بر علیه کشور همسایه یقیناً آخرین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی یک دولت می‌باشد و تا زمانی که با بررسی همه جانبه زمینه مساعدی برای آغاز جنگ فراهم نباشد دولتها به ندرت دست به چنین ریسک خطرناکی می‌زنند. البته این مسأله نیز وجود دارد که ممکن است در محاسبات خودشان دچار اشتباه شوند ولی در همان قالب و زمینه ابعاد مختلف و آثار همه جانبه جنگ را در نظر گرفته و آنگاه تصمیم به انجام چنین اقدامی می‌گیرند.
یک رابطه آشکار میان منابع در اختیار یک دولت و جنگ وجود دارد. به عبارت دیگر آغاز و اداره جنگ نه تنها تحت تاثیر عزم و تصمیم یک دولت می‌باشد بلکه تحت تاثیر تواناییهای آن دولت نیز می‌باشد. در عصر حاضر آغاز یک جنگ همه جانبه نیاز به منابع وسیع و یا متحدینی دارد، چنانچه منابع موردنیاز از قبیل بنیه اقتصادی برای تامین هزینه‌های جنگ، نیرو و قدرت نظامی برای اجرای چنین تصمیمی و در عین حال متحدینی که از اهداف جنگ‌طلبانه آن کشور حمایت کنند موجود نباشد احتمال ضعیفی وجود دارد که دولتی دست به آغاز جنگ و خونریزی با آن همه خسارات قابل پیش‌بینی بزند. همانطور که «جفری پارکر» مشاهده کرده است یک عامل بازدارنده از بروز جنگها بصورت سنتی در اروپا و بویژه قبل از سال 1800 میلادی ناشی از فقدان بنیه مای لازم برای تامین هزینه جنگهای نامحدود بوده است. بنابراین از نظر تاریخی و بویژه در دوران معاصر و جنگهای مدرن باید توجه داشت که تکیه بر یک علت و انگیزه به عنوان تنها عامل بروز جنگ و نادیده گرفتن سایر علل و عوامل عملی ساده‌اندیشانه، غیر محققانه و یا مغرضانه است.
در این مقاله سعی خواهد شد با استفاده از چارچوبه‌های تئوریکی پیشرفته علل و عواملی که در محاسبات رژیم عراق برای آغاز جنگ مدنظر بوده است و بترتیب اولویت در تصمیم رئیس‌جمهور این کشور نقش اساسی داشته‌اند بررسی و ارزیابی گردد.
با توجه به اینکه مدت زمان کوتاهی از این پدیده نگذشته است و بسیاری از اسناد و مدارک مربوط به آن در کشورهای درگیر همچنان سری باقی مانده و در دسترس عموم نمی‌باشد ناچار مستندات خود را محدود به اسناد منتشر شده (هر چند محدود باشد)،‌ اظهارات مسئولین و اولیاء امور، اقدامات عملی در جهت اتخاذ موضع بعد از آغاز تجاوز و دلایل منطقی و عقلانی خواهیم نمود. تردیدی نیست که این شیوه بررسی از قوت و قدرت لازم برخوردار بوده و به میزان قابل توجهی معتبر می‌باشد و انتشار اسناد منتشر نشده اگر آرا تقویت نکند تغییری اساسی در تحلیل موجود ایجاد نخواهد کرد.
در بررسی تصمیم‌گیری‌های مهم سیاست خارجی بخصوص در دروان جدید عوامل متعدد و گوناگونی دخالت دارند که به عنوان متغیرهای مستقل مطرح بوده و تصمیم‌گیری در سیاست خارجی به عنوان متغیر وابسته بررسی می‌گردد. اندیشمندان علوم سیاسی تئوریهای مختلفی در زمینه تصمیم‌گیری سیاست خارجی ارائه داده و هر یک الگویی را برای بررسی سیاست خارجی پیشنهاد می‌کنند. از میان اندیشمندان می‌توان از افرادی مانند: «اسنایدر» «بروک» «آلیسون» و همچنین «روزنو» نام برد که به نظر نویسنده چهارچوبه تئوریک روزنو با همه اشکالاتی که در پایان مقاله به آنها خواهیم پرداخت، متناسبترین و همه‌جانبه‌ترین چهارچوبه برای بررسی علل و عوامل تصمیم‌گیری در سیاست خارجی می‌باشد.
«جیمز روزنو» معتقد است که در هر تصمیم‌گیری سیاست خارجی علت رفتار سیاسی یک دولت به مجموعه‌ای از عوامل گوناگون مربوط می‌شود که با اولویتهای متفاوت در کنار همدیگر جمع شده و نهایتاً به تصمیم‌گیری سیاست خارجی منجر می‌شوند. این مجموعه را در 5 دسته و یا گروه تقسیم‌بندی می‌نماید که به آنها متغیرهای شخصیت تصمیم‌گیرنده، نقش و میزان اختیارات تصمیم‌گیرنده، متغیر دولتی و بوروکراتیک، اجتماعی و نهایتاً سیستم بین‌الملل خطاب می‌کند.
1. متغیر شخصیت تصمیم‌گیرنده
در این متغیر توجه اساسی به خصوصیات، روحیه، افکار و اندیشه‌ها، خصوصیات روانی، نبوغ و توانایی‌های کاریزماتیک و همچنین آمال و آرزوهای تصمیم‌گیرنده توجه می‌شود. براساس این متغیر تصمیمات متخذه از ناحیه یک شخص با تصمیمات شخص دیگر در همان موقعیت به خاطر توانایی‌ها و روحیات متفاوتشان متفاوت می‌باشد.
2. متغیر نقش
بدین معنا که در یک سیستم دولتی مسئولین بدون ارتباط با خصوصیات شخصی و با توجه به جایگاهی که اشغال کرده‌اند و اختیاراتی که به آنها داده شده اتخاذ تصمیم و موضع می‌نمایند. مثلاً: سفیر یک کشور در سازمان ملل بدون توجه به اعتقادات شخصی خود از موضع کشورش دفاع می‌کند.
3. متغیر دولتی و بوروکراتیک
بدین معنا که ساختار پیچیده یک دولت، روابط ارگانهای درون دولتی و نهایتاً کارشناسان و متخصصین درون یک تشکیلات تدوین کننده و ارائه کننده پیشنهادات و خطوط کلی تصمیم‌گیری در سیاست خارجی می‌باشند و هیچ تصمیم‌گیری قادر نیست فارغ از این ملاحظات تصمیم‌گیری کند،‌ بویژه در سیستمهای گسترده بوروکراتیک دولتهای غربی این عامل و متغیر بیشتر بروز می‌کند.
4. متغیر اجتماعی
بدین معنا که جنبه‌های غیردولتی در یک کشور بر رفتار خارجی یک دولت اثری انکارناپذیر دارد. ارزشها و ایدئولوژیهای حاکم بر یک جامعه ملی، گروه‌های ذینفوذ و فشار، احزاب سیاسی، افکار عمومی، رسانه‌های جمعی غیردولتی، اقلیتهای قومی و محلی از جمله عوامل غیردولتی هستند که بر تصمیم‌گیری سیاست خارجی تاثیر می‌گذارند.
5. متغیر سیستم بین‌الملل
بدین معنا که یک دولت در تصمیم‌گیریهای سیاست خارجی در خلاء عمل نمی‌کند بلکه در صحنه روابط بین‌الملل با پیچیده‌گی‌های خاص خود عمل می‌کند که واکنشهای این سیستم در قبال هر تصمیم‌گیری سیاست خارجی یقیناً باید در محاسبات تصمیم‌گیرندگان منظور شود. متغیر سیستم بین‌المللی حتی در بعضی از موارد و بویژه در کشورهای جهان سوم تصمیمات معینی را به دولتها تحمیل می‌کند.
«روزنو» معتقد است که بررسی همه جانبه این متغیرها کافی به مقصود نبوده بلکه میزان دخالت و نقشی که هر یک از این متغیرها در تصمیم‌گیری سیاست خارجی دارند از اهمیت بیشتری برخوردار است، بنابراین او سعی می‌کند که اولویتهای این متغیرها را تعیین کند. از دید روزنو رده‌بندی این متغیرها بستگی به عوامل گوناگون در تقسیم‌بندی کشورها دارد و لذا کشورها را با توجه به نوع سیستم سیاسی حاکم (باز و بسته بودن) قدرت و میزان پیشرفت یک کشور (پیشرفته و در حال رشد) کوچک و یا بزرگ بودن (از نظر جغرافیایی و منابع فیزیکی) تقسیم نموده و اولویتهای مختلفی ارائه می‌دهد.
بنابراین از دیدگاه روزنو برای کشوری مانند عراق عوامل موثر در تصمیم‌گیری سیاست خارجی بترتیب عبارتند از:
شخصیت تصمیم‌گیرنده،‌ سیستم بین‌الملل، نقش، بوروکراتیک و اجتماعی.
با توجه به بررسی‌های انجام شده از نظر نگارنده که بعداً توضیح داده خواهد شد در تصمیم‌گیری رژیم عراق مبنی بر آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز به ایران متغیرهای موثر در این تصمیم‌گیری به قرار زیر می‌باشند:
سیستم بین‌الملل، شخصیت صدام، عوامل بروکراتیک، متغیر اجتماعی و نهایتاً نقش.
سیستم بین‌الملل
در بررسی متغیر سیستم بین‌الملل متناسب است که آنرا در سه سطح متفاوت، (ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقه‌ای) بررسی کنیم.
در سطح ابرقدرتها: اگر چه دوران جنگ سرد و سیستم دوقطبی در سال 1980 هنوز به پایان خود نرسیده بود ولی در رابطه با انقلاب اسلامی قانونمندی جنگ سرد و سیستم دوقطبی کاربرد خود را از دست داده و به تبع آن در آغاز جنگ نیز تضاد چندانی میان امریکا و شوروی در برخورد با تجاوز عراق به ایران احساس نمی‌گردید.
ایالات متحده امریکا که بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و بدنبال آن جریان گروگانگیری و شکست مفتضحانه عملیات طبس ضربات پیاپی و سختی از ایران خورده بود نه تنها از هر حرکتی که متضمن ضربه زدن به ایران می‌بود استقبال می‌کرد، بلکه خود درصدد چاره‌جوئی برای انتقام جویی و جبران شکستهای قبلی بود. اگرچه رابطه دیپلماتیک میان عراق و امریکا از سال 1967 قطع شده بود دفتر حفاظت منافع امریکا در بغداد بسیار فعال بود و شواهد و دلایلی وجود دارد که امریکا مشوق و ترغیب‌کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است.
روزنامه امریکایی نیویورک تایمز پنج ماه قبل از آغاز تجاوز عراق در آوریل 1980 (اردیبهشت 1359) از طرحهای مرحله به مرحله دولت امریکا در این زمینه پرده برمی‌دارد. این روزنامه چنین می‌نویسد:
«دولت امریکا پس از شکست عملیات طبس، امکان اجرای سه طرح نظامی بسیار مهم در شهرهایی که محل نگهداری گروگانهای امریکاست، مین‌گذاری در میادین صدور نفت، یا بمباران پالایشگاه‌های ایران می‌باشد.» در ادامه می‌افزاید: «واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادی و سیاسی ایران بتواند در سایه تیرگی روابط ایران و عراق تاثیر بیشتری داشته باشد و ادامه می‌دهد که عده‌ای معتقدند چشم‌انداز جنگ با کشوری نیرومند (عراق) شاید ایران را وادار سازد در سیاست خود تجدیدنظر کند.!»
«برژینسکی» مشاور امنیت ملی سابق امریکا برای اطلاع از وضعیت عراق برای شروع جنگ سفرهای مکرری به بغداد می‌نماید به طوری که «وال استریت ژورنال» در هشتم فوریه 1980 یکی از این سفرهای محرمانه را فاش می‌سازد و همچنین «تایمز لندن» در 17 ژوئن 1980 به ملاقات برژینسکی با صدام حسین اشاره کرده و می‌گوید: «نامبرده بعد از سفر محرمانه به بغداد در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: ما تضاد قابل ملاحظه‌ای بین امریکا و عراق نمی‌بینیم. ما معتقدیم عراق تصمیم به استقلال دارد و در آرزوی امنیت خلیج فارس است و تصور نمی‌کنیم که روابط امریکا و عراق سست گردد.»
از طرف دیگر در این زمان رفت و آمدها و تماسهای مکرری میان امرای فراری ارتش ایران و مسئولین دولت امریکا و همچنین حکومت بغداد صورت می‌گرفت و نشانگر نوعی آمادگی برای تحولات بعد از آغاز جنگ و حمله عراق به ایران بود و نهایتاً با توجه به نفوذ و سلطه‌ای که امریکا در کشورهای عربی محافظه‌کار از جمله: مصر، اردن، عربستان سعودی و سایر شیخ‌نشینهای جنوب خلیج‌فارس داشت تردیدی نیست که چنانچه امریکا به کمکهای مؤثر و اساسی این کشورها به عراق راغب نمی‌بود می‌توانست از این کمکها جلوگیری به عمل آورد. بعد از آغاز جنگ، روابط عراق و امریکا علناً بهبود یافته، روابط دیپلماتیک برقرار شد و افشاء گردید که در طول جنگ، امریکا به صورت مخفیانه کمکهای مختلفی را به عراق می‌رسانده است.روزی که ایران قطعنامه 598 را پذیرفت «رابرت مک فارلین» در مقاله‌ای در روزنامه لوس‌آنجلس تایمز به حمایت بیدریغ امریکا از عراق در طول جنگ بر علیه ایران اعتراف کرد.
اتحاد جماهیر شوروی در موضع‌گیری خود دچار تناقض و دوروئی عجیبی شده بود و در حقیقت آغاز حمله عراق به ایران به شمشیر دولبه‌ای شباهت داشت که از هر طرف قابلیت برندگی و در عین حال احتمال خسارت می‌رفت. روسیه شوروی با عراق در سال 1972 پیمان‌دوستی 15 ساله منعقد کرده و نفوذ قابل توجهی در عراق بویژه از نظر تامین تسلیحات ارتش و حضور کارشناسان نظامی داشت و اصولاً ارتش عراق مجهز به تسلیحات روسی بود.
از طرف دیگر انقلاب اسلامی ایران اگر چه برای روسها از این نظر که موجب قطع نفوذ امریکا در مرزهای جنوبی این کشور شده بود ولی برای روسیه نیز به خاطر ماهیت ایدئولوژیکی آن چندان خوشایند نبود. ایران به موازات برخورد با نفوذ امریکا در ایران از میزان نفوذ روسیه به شدت کاست، گاز ایران به روسیه قطع شد، بندهای 5 و 6 قرارداد 1921 از طرف ایران ملغی اعلام گردید و تجاوز روسیه به افغانستان بشدت محکوم گردید و انقلاب اسلامی می‌رفت که تأثیر خود را بر بیداری مسلمانان سایر کشورها از جمله مسلمانان جمهوریهای آسیایی روسیه شوروری سابق بر جای گذارد. پیروزی و شکست هر یک از طرفین متخاصم نیز برای روسیه نتایج متضاد و متفاوتی را به ارمغان می‌آورد، پیروزی عراق بر ایران اگرچه با توجه به تسلیح ایران به سلاح‌های امریکا و تجهیز عراق به سلاح‌های روسی به معنای پیروزی سلاح روسی بر سلاح امریکایی تلقی گردیده و عراق را بیشتر مدیون و وابسته به روسیه شوروی می‌کرد، در عین حال از نظر سیاسی موجب نفوذ مجدد امریکا و غرب در ایران می‌شد. پیروزی ایران نیز بر عراق متقابلاً نتایج متفاوت و معکوسی بدست می‌داد که در هر دو حال برای روسیه شوروی در عین اینکه امتیازاتی را به عمل می‌آورد ناخوشایند بود.
با توجه به دلایل منطقی و عقلانی نیز ملاحظه می‌گردد که اتخاذ موضع شوروی نیز در قبال آغاز جنگ تحمیلی منافقانه و متضاد بوده است. بنابه گزارش موسسه «هری تیج»، روسیه شوروی از قبل از آغاز تجاوز در جریان این تصمیم بوده و اگر چه هیچ اقدامی برای بازداشتن صدام نکرده است در عین حال مقامات ایرانی را از احتمال چنین حمله‌ای آگاه نموده است. حزب توده در ایران که از مسکو الهام و دستور می‌گرفت تجاوز عراق را محکوم نموده به کادرهای خود دستور مقاومت و دفاع را صادر کرده بود، ولی روسیه شوروی در عین اتخاذ موضع رسمی مبنی بر بی‌طرفی در سازمان ملل و بویژه در شورای امنیت همگام با امریکا و سایر اعضاء دائمی شورا قطعنامه‌هایی را به تصویب می‌رساند که به ضرر جمهوری اسلامی بود. اگرچه ظاهراً‌ برای مدتی از ارسال تجهیزات نظامی و قطعات یدکی به عراق خودداری کرد ولی کارشناسان نظامی روسی همچنان در عراق باقی مانده و به همکاری خود با ارتش عراق ادامه می‌دادند و گزارشاتی مبنی بر اینکه روسیه شوروی از طریق کشورهای اروپای شرقی جبران کمبود نیازمندیهای ارتش عراق را می‌نموده است وجود دارد.
بنابراین می‌توان به این جمع‌بندی رسید که رژیم عراق در سطح ابرقدرتها (امریکا و شوروی) با زمینه‌ای کاملاً مساعد و حتی تشویق‌آمیز در آغاز تجاوز برعلیه جمهوری اسلامی مواجه بوده است.
در سطح قدرتهای بزرگ: در موضع‌گیری قدرتهای بزرگ (نظامی، سیاسی و اقتصادی) آنها را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد.
گروه اول: کشورهایی که به طور علنی و یا ضمنی به نفع عراق موضع‌گیری کرده و از کمکهای نظامی، سیاسی و اقتصادی به این کشور در طول جنگ دریغ نورزیدند. این کشورها عبارت بودند از: فرانسه و انگلیس که روابط عمیق و منافع قابل توجهی در عراق داشته و از انقلاب اسلامی نیز شدیداً ضربه خورده بودند. فرانسه از همان آغاز جنگ به نفع عراق موضع‌گیری علنی کرده و به میزان قابل توجهی امکانات تسلیحاتی در اختیار این کشور قرار داد و حتی در شرایطی که عراق در جبهه جنگ مواجه با مشکلاتی شده بود با اجازه دادن هواپیماهای پیشرفته جنگی به نام سوپراتاندارد بنیه نظامی عراق را تقویت کرد. دولت انگلیس نیز اگرچه علناً اظهار بیطرفی می‌کرد، ولی به تبع امریکا و فرانسه کمکهای قابل توجه اقتصادی و بعضاً نظامی به این کشور نمود.
گروه دوم: کشورهای آلمان، ژاپن و چین بودند که در ضمن اعلام بیطرفی و حفظ رابطه با هر دو کشور به عنوان سوداگرانی بودند که از این جنگ از هر طرف بهره‌مند شدند.
دولتهای منطقه خاورمیانه: چنانچه دولتهای منطقه را نیز به دو دسته دولتهای عرب و غیرعرب تقسیم کنیم ملاحظه می‌گردد که همه دولتهای عربی به استثنای سوریه، لیبی و الجزایر به نفع عراق نه تنها موضع‌گیری کرده بلکه از هر نوع کمک ممکن به عراق خودداری نکردند. کشورهای نفت‌خیز عرب بویژه عربستان سعودی و کویت به عنوان تامین‌کننده نیازمندیهای مالی این جنگ تقبل هزینه‌های جنگ را نموده و در طول جنگ متجاوز از 80 میلیارد دلار پرداخت نمودند.
دولت مصر تامین‌کننده نیازمندیهای تسلیحاتی ساخت روسیه بود و خلاء قطع ارسال قطعات و لوازم یدکی که از طرف دولت روسیه ایجاد شده بود را پر کرد. دولت اردن با در اختیار گذاشتن بندر خود در خلیج عقبه راههای مواصلاتی عراق را برای تدارکات لازم تامین کرد و اغلب کشورهای عربی منجمله سودان نیروی داوطلب نظامی در اختیار عراق قرار دادند. کشورهای عربی از قبل در جریان چنین حمله‌ای بوده و در کنفرانس سران عرب که در جده چند ماه قبل از آغاز جنگ تشکیل شده بود تفاهمات لازم را با صدام به عمل آورده بود. تنها لیبی و سوریه بودند که با این اقدام عراق مخالفت ورزیده و حمایت خودشان را از ایران اعلام داشتند.
دولتهای غیرعرب مانند پاکستان و ترکیه همچون کشورهای آلمان، ژاپن و چین با اعلام بیطرفی و حفظ رابطه با هر دو کشور بیشترین بهره اقتصادی از این جنگ را کسب کردند.
در مجموع می‌توان گفت که سیستم بین‌الملل (در هر سه سطح، ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه) نه تنها زمینه مساعدی برای آغاز این جنگ داشت بلکه خود مشوق و ترغیب‌کننده عراق در شروع جنگ بود و نقش اساسی و مهمی در بروز چنین تجاوزی را بر عهده داشت.
شخصیت تصمیم‌گیرنده
صدام حسین رئیس جمهور عراق که به عنوان دیکتاتوری خشن، بیرحم، شهرت جهانی پیدا کرده است در عین حال فردی ماجراجو و جاه‌طلب بوده و به دنبال موقعیت‌های مناسب برای کسب قدرت بیشتر بوده است.
رمضانی که از مشاوران کمیته امنیت ملی کنگره امریکا و نیز مشاور کارتر در امور ایران بود در کتاب خود چنین می‌نویسد:
«جنگ عراق و ایران، در واقع واکنش و پاسخ عراق به تهدیداتی بود که از ناحیه بنیادگرایی اسلام (امام خمینی(ره) احساس می‌کرد، اما علت دیگر آن ناشی از بازتاب و انعکاس جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی صدام نیز بوده است. وی مترصد بود که خلاء قدرت ناشی از سقوط رژیم شاه در منطقه را پر نماید. همچنین این فرصت با افزایش قدرت اقتصادی عراق به علت افزایش قیمت نفت در منطقه خلیج‌فارس ایجاد شده بود. چنانچه عراق جایگزین ایران به عنوان دومین تولیدکننده نفت بعد از عربستان سعودی در منطقه شده بود. ظهور قدرت سیاسی عراق بعد از افول رژیم مصر در خاورمیانه به علت امضای پیمان کمپ دیوید و صلح با اسرائیل و بروز یک خصومت و دشمنی آشکار میان عراق و سوریه در جبهه شرقی، همه و همه بر قدرت‌طلبی صدام صحه می‌گذاشت.»
صدام حسین در آغاز تجاوز به ایران دارای سه انگیزه عمده شخصی بود و امیدواری داشت با پیروزی سریع بر ایران خواسته‌های جاه‌طلبانه و شخصی وی ارضاء و تأمین گردد. انگیزه اول تلاش برای کسب رهبری جهان عرب بود. به دنبال مرگ ناصر و امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر، جهان عرب دچار خلاء رهبری شده بود، شخصیتی که بتواند با استفاده از امکانات و تواناییهای کشور خود در جهت آرمانهای وحدت جهان عرب و جبران تحقیر اعراب در قبال اسرائیل این خلاء را پر بنماید. صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب نماید و به همین خاطر نام این جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانیها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد.
مجله دولتی «الفباء» که بوسیله رژیم عراق منتشر می‌شود در شماره 562 مورخ 4/7/79 با عنوان عراق پنج هزار سال رویارویی، به تضاد بین عرب و ایرانی دامن زده و چنین می‌نویسد:
«اعراب، عادت کرده‌اند که عراق در برابر یورش تاتارها در قرن دهم و قرن بیستم ایستادگی کند و تیرهای سلجوقیان و عیلامیان را در قرن بیستم متوقف کند. عادت کرده‌اند که عراق نگهبان منطقه شرقی جهان عرب که در تیررس دشمن است، باشد... عراق از پنج هزار سال تاکنون در خط اول نبرد، گامی استوار و با ثبات در مرزهای شرقی و بازوی پرتحرک در غرب این مرزها بوده است.»
«صدام حسین» در مراسم افتتاح یک پادگان نظامی در 18/3/59 با عنوان «پادگان قادسیه» می‌گوید: «شما در این مکان انقلاب خود را پیش روی دارید که شما را به مفهوم قادسیه رهبری می‌کند. شما در اینجا نه تنها نام قادسیه را برخود دارید بلکه شرف و مفهوم آنرا نیز با خویشتن دارید. شما آمادگی والای گذشت و ایثار را همانگونه که صفت مردان قادسیه نخستین در رهایی امت عرب و تمامی میهن عربی بود، دارا هستید و تنها برای پاسداری از عراق آزاد مبارزه نمی‌کنید.»
دکتر «امین» یکی از بعثی‌ها می‌گوید که به قدرت رسیدن «صدام حسین» مصادف با یک مرحله نوین در تاریخ سیاسی عراق بود و در این میان عراق از چندین جهت قدرتمند شده بود و در آینده نزدیک در سطح خلیج (فارس) و جهان عرب نقش مهمی از جانب وی در شرف انجام بود. «الیاس فرح» یکی از رهبران بعث عراق می‌گوید که «قادسیه» صدام موقعیتی بود برای وی تا در چشم جهان عرب به عنوان یک رهبر تاریخی که پل میان گذشته و آینده را از نو بنا نهاده و درهای آینده را به سوی مردم گشوده است خود را جلوه‌گر سازد.
مجید خدوری در شرح زندگی صدام حسین و تاثیر ناصر بر او چنین می‌نویسد:
«زمانی که صدام حسین در مصر در دانشکده حقوق قاهره مشغول تحصیل بود کارهای ناصر را زیر نظر می‌گیرد و با دقت به آنها می‌نگرد، برخلاف رهبران بعث از ناصر به خوبی یاد می‌کند و می‌آموزد که چگونه نقش وی را بازی کند. او از شیوه «آزمایش و خطای» ناصر پیروی می‌کند و سعی می‌کند یک مقلد کورکورانه نباشد.»
انگیزه دوم صدام این بود که با استفاده از سقوط شاه که براساس دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود، بتواند با پیروزی بر ایران خلاء سقوط شاه را پر نموده و نقش ژاندارم منطقه را در حفظ منافع غرب بازی کند و علی‌رغم موضع ضدامریکایی که قبلاً اتخاذ می‌کرد به امریکاییها نشان دهد که تضاد منافع با آنها نداشته و اقدام وی در راستای اهداف امریکا در منطقه می‌باشد تا بدان حد که رژینسکی بعد از ملاقات با صدام و در ستایش وی می‌گوید: «ما بین منافع امریکا و عراق تضادی نمی‌یابیم.» با توجه به اینکه در این مرحله سیاستهای منطقه‌ای جمهوری اسلامی در تضاد با سیاستهای امریکا بود صدام حسین تلاش کرد که خود را به عنوان یک عامل موثر بازدارنده و خنثی کننده اقدامات ایران در سطح منطقه نشان دهد.
روزنامه کریستین ساینس مونیتور چاپ امریکا با اشاره به یک گزارش از جلسات سری دولت عراق که دو ماه بعد از سقوط رژیم شاه تشکیل شده بود،‌ می‌نویسد: «در‌آن جلسه بعد از بحث و بررسی پیرامون نقش شاه و روابط آن با امریکا در دفاع از منافع غرب و ژاندارمری خلیج فارس مطرح شد که در حال حاضر رژیم نوپای ایران با از بین رفتن ارتش و تاسیسات اصلی آن قادر به انجام این نقش نخواهد بود و عراق تنها کشوری است که با استفاده از این موقعیت می‌تواند خلاء ایجاد شده را پر نماید و این کار باید با برنامه‌ریزی،‌ دقت، ‌سرعت و مداومت انجام گیرد. به عقیده حزب بعث برای ایجاد یک موقعیت ژئوپولیتیک جدید بوسیله عراق زمینه از هر جهت فراهم است، لذا حمله نظامی به ایران با وارد آوردن یک ضربه موثر به شکست ایران منتهی می‌شود.
انگیزه سوم صدام جبران تحقیری بود که شخصاً در امضای قرارداد 1975 الجزایر شده بود. در سال 1975 به دنبال مشکلاتی که در عراق در جنگ با کردها برای دولت عراق فراهم شده بود و کردهای عراق مورد حمایت شاه قرار داشتند صدام حسین معاون رئیس‌جمهور عراق تحت فشارهای داخلی و بین‌المللی به امضاء قرارداد مزبور تن در داد و همواره احساس می‌کرد که در این جریان تحقیر شده و «اجباراً» تن به امضاء این قرارداد داده است. بنابراین مترصد فرصتی بود که بتواند این احساس حقارت را جبران نماید. بدین علت درصدد بهانه‌ای بود که قرارداد 1975 را باطل اعلام نماید و این کاری بود که در 17 سپتامبر 1980 (به روز قبل از آغاز جنگ) در یک اجلاس فوق‌العاده مجمع ملی صورت داد. صدام حسین در مورد این تصمیم گفت: «از زمانی که حاکمان ایران این معاهده را از آغاز در دست گرفتند بوسیله مداخله در امور داخلی عراق چه به صورت پشتیبانی مالی و یا تسلیحاتی از گروه‌های مختلف نقض کرده‌اند، همانطور که شاه چنین می‌کرد... من به شما اعلام می‌کنم که معاهده 6 مارس 1975 الجزیره از طرف ما ملغی می‌باشد.»
عامل اجتماعی
در بخش مربوط به ساختار اجتماعی و جمعیت باید گفت که بافت اجتماعی و جمعیتی عراق به گونه‌ای است که همواره حکومت را دچار بی‌ثباتی و بحران نموده است و همین بحران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از جمله عوامل موثر در ایجاد جنگ تحمیلی بوده است. شعیان این کشور به عنوان اکثریت مردم (بیش از 55%) بدلایل ایدئولوژیک و سیاسی همواره با حاکمیت بعث در نزاع و ستیز بوده‌اند. همچنین اکراد شمال عراق طی 30 سال گذشته همواره در پی به دست آوردن خودمختاری بوده‌اند و از این رو با حکومتهای این کشور درگیر جنگهای طولانی بوده‌اند که قبلاً به آنها اشاره شد و این مسأله برای حکومت بعثی عراق که از یک اقلیت محدود از منطقه تکریت می‌باشند مشکلات بیشتری را ایجاد کرده است.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی، موج جدیدی از ناآرامیهای شیعیان را در عراق بوجود می‌آورد. تظاهرکنندگان در مراسم محرم آن سال خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی می‌شوند. نویسنده کتاب جنبش‌های اسلامی در جهان عرب در این رابطه می‌گوید: «دولت عراق با توجه به الهاماتی که مبارزان شیعه از جانب آیت‌الله خمینی می‌گیرند،‌حزب الدعوه را همچون ستون پنجمی می‌داند که هدفش ادغام ایران و عراق است. دولت در پاسخ، «آیت‌الهل صدر» را دستگیر و تظاهرات شیعیان را به شدت در هم می‌کوبد. عظمت و گستردگی سرکوب باعث می‌شود تا اندکی پس از روی کار آمدن «صدام حسین» در 23 ژوئیه 1979، 22 مقام بلندپایه بعثی اعدام شوند. اعلام حمایت مطلق از انقلاب اسلامی ایران توسط آیت‌الله صدر و تشویق مبارزه مسلحانه علیه رژیم، موجب می‌شود ک او را به تشکیل یک حکومت شیعه در عراق و خیانت متهم نموده و همراه با خواهرش وی را در ‌آوریل 1981 به شهادت برسانند.»
در ماههای قبل از جنگ حوادثی در عراق بوقوع می‌پیوندد که مقامات رژیم آنرا به عوامل جمهوری اسلامی ایران نسبت می‌دهند و این حوادث نشان دهنده این است که اوضاع داخلی عراق تا چه میزان بر اثر انقلاب اسلامی آسیب‌پذیر شده است. صرفنظر از اینکه ادعاهای رژیم بعث تا چه میزان با واقعیت منطبق است، ولی بیانگر نوعی بیم و ترس از تحولات انقلاب اسلامی می‌باشد. رئیس‌جمهور عراق کلیه این حوادث را بعدها در هنگام سخنرانی خودش (20/4/63) چنین اعلام می‌کند:
«با سوء قصد به وزیر امور خارجه شروع کردند. سپس به یک یاز اعضای شورای رهبری ملی ما حمله کردند. به وزیر اطلاعات سوء قصد نمودند و در یک جشن دانشجویی، جشن دیگری با پرتاب بمبها آغاز کردند. کسانی که در این حوادث شرکت داشتند از افراد مدرسه ایرانیان و نمایندگیهای ایران در عراق بودند. اسلحه از آنهاست و همکاری نیز همینطور، این مسأله روشن و آشکار است.» رژیم عراق همچنین شورش کردهای شمال عراق را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، متأثر از انقلاب ایران می‌داند تا جایی که رئیس جمهور عراق به زعم خود یکی از دلایل لغو موافقتنامه الجزایر را دخالت جمهوری اسلامی ایران در قضیه اکراد می‌داند. وی در نطق 17 سپتامبر 1980 چند روز قبل از حمله سراسری عراق به ایران، می‌گوید: «ایران از پسران بارزانی دعوت نموده است که به این کشور بیایند. این کشور یعنی ایران قصد دارد آنان را علیه دولت عراق تحریک کند.»
بنابراین نگرانیهایی که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامی بر عراق داشته نیز عامل مهمی در آغاز این جنگ و به منظور شکست و نابودی انقلاب بوده است تا بدینوسیله از تأثیر آن بر جامعه عراق جلوگیری نماید. در عین حال اوضاع داخلی ایران را نیز به عنوان یک انگیزه مهم در ترغیب صدام به آغاز جنگ نباید فراموش کرد. حکام عراق براساس شواهد مختلف مطمئن بودند که در یک جنگ کوتاه مدت در مقابل ایران به اهداف از پیش تعیین شده خود خواهند رسید. اوضاع داخلی ایران بعد از پیروزی انقلاب و بلافاصله قبل از آغاز تجاوز برای یک رژیم متجاوز در سه زمینه تحریک کننده بود. اولاً: دولت انقلابی نه تنها هنوز دوران ناآرامی بعد از انقلاب را پشت سر می‌گذاشت بلکه به علت حضور لیبرالها در حاکمیت و بویژه حضور بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور و فرمانه کل قوا درگیر یک سری تضادها و اختلافات شدید درون حاکمیت بود و امکان هماهنگی و تمرکز در تصمیم‌گیری را که لازمه شرایط بحرانی و جنگ می‌باشد از بین برده بود و از طرف دیگر نیروهای مسلح نیز به دلایل متعدد انسجام و آمادگی لازم برای مقابله با یک جنگ خارجی همه جانبه را نداشتند. سازمان و تشکیلات ارتش بعد از انقلاب و به دنبال تصفیه‌های ضروری دوران بازسازی و بازنگری خود را می‌گذراند و از نظر تجهیزاتی نیز با تحریم تسلیحاتی امریکا و خروج کارشناسان نظامی مواجه بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بیشتر برای مواجهه با ضد انقلاب داخلی ایجاد شده بود دوران طفولیت و عنفوان جوانی خود را طی می‌کرد و به هیچ وجه برای یک جنگ کلاسیک مدرن ساخته نشده بود. همچنین درگیریهای قومی و محلی در مناطق مختلف کشور نیروهای مسلح را به خود مشغول داشته بود. تنها چیزی که در محاسبات صدام و بسیاری از مشوقین و محرکین وی با آغاز جنگ منظور نشده بود انرژی عظیم و فوق‌العاده‌ای بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و حضور توده‌های عظیم میلیونی و با اعتقادات راسخ اسلامی و آمادگی برای ایثار و شهادت تحت رهبریهای بزرگ مرد تاریخ امام خمینی(ره) آزاد شده بود و توانست آرزوهای صدام و پشتیبانانش را مبدل به یأس کند.
عامل بوروکراتیک
بعد از روی کار ‌آمدن حزب بعث در سال 1968 این حزب همواره موفقیت ایدئولوژیکی خود را در اتخاذ سیاستی توسعه‌طلبانه و سیادت بر منطقه دنبال می‌کرد و به هر طریق ممکن با اتخاذ شیوه‌های پراگماتیستی سعی می‌کرد نفوذ خود را در جهان عرب توسعه داده و رهبری جهان عرب را به دست گیرد. این اقدام بطور عمده از طریق کودتاهای نظامی و برخوردهای خشونت‌آمیز دنبال می‌شد. پیروزی انقلاب اسلامی برای حزب بعث که بر معیارهای غیرمذهبی وب ا تکیه بر ناسیونالیزم عربی و بوسیله یک مسیحی عرب بنام میشل عفلق بنیان گذارده شده بود، زنگ خطری جدی تلقی می‌شد. انقلاب اسلامی به عنوان راه حل جدیدی در نجات توده‌های تحت ستم مسلمان عرب که چهار دهه تحقیر شکستهای پی‌درپی از اسرائیل را چشیده بودند و هیچ یک از ایدئولوژیهای مادی و لائیک اعم از سوسیالیزم، مارکسیزم و یا ناسیونالیزم نتوانسته بودند جبران این حقارتها را بنمایند، با پدیده جدیدی به نام انقلاب اسلامی مواجه شد که امیدها را در دل ‌آنها زنده می‌کرد و در حقیقت رشد و پیشرفت انقلاب اسلامی مرگ محتوم همه ایدئولوژیهای مادی از جمله ایدئولوژی حزب بعث می‌بود. بدین ترتیب حزب بعث عراق که سلطه قابل توجهی در کادرهای نظامی و سیاسی دولت عراق داشت عامل موثری در تشویق صدام به ضربه زدن به انقلاب اسلامی از طریق آغاز این جنگ بود.
عامل نقش
اگر چه همانطور که «روزنو» هم معتقد است عامل نقش در کشورهایی که دارای رژیم خودکامه هستند کمتر مطرح بوده و شخصیتهای دیکتاتور هستند که بدون توجه به وظایف و اختیارات قانونی خود به طور نامحدود تصمیم گرفته و عمل می‌کنند، در عراق نیز صدام حسین حتی در دورانی که معاون رئیس‌جمهور بود به عنوان مرد قدرتمند دولت عراق شناخته می‌شدو حسن البکر رئیس‌جمهور عراق نقش چندانی در اداره امور عراق نداشت. در عین حال همانطور که «تراب زمزامی» می‌گوید: «صدام حسین برای زمینه‌چینی چنین جنگی با خانه‌نشین کردن حسن البکر رأساً پست ریاست جمهوری را بر عهده گرفت تا بتواند بدون هیچ رادع و مانعی قادسیه خود را تدارک ببیند و تمامی نیرو و وقت خود را در این راه صرف نماید و جهت همین مرحله نوین بود که صدام مقامهای ریاست شورای رهبری انقلاب، دبیر کلی حزب بعث، ریاست جمهوری، ریاست دولت و ریاست کل ارتش را بر عهده خود گرفت.»
بررسی فوق نشان می‌دهد که از میان متغیرهای پنجگانه پیشنهادی جیمز روزنو (شخصیت، سیستم بین‌المل، اجتماعی، بوروکراتیک و نقش) مهمترین عاملی که در تصمیم‌گیری صدام حسین در آغاز تجاوز به ایران نقش داشته‌اند در درجه اول سیستم بین‌الملل بوده است و در مرحله بعدی شخصیت و روحیات رئیس‌جمهور عراق بوده که به عنوان یک دیکتاتور در راس حکومت عراق فارق از هرگونه مانع و رادعی و در جهت ارضاء نیات جاه‌طلبانه خود دست به چنین اقدامی زده و به مدت هشت سال دو کشور ایران و عراق را دچار جنگی خونین و خسارت بار نمود. به عبارت دیگر چنانچه زمینه مساعد و تشوق‌کننده بین‌المللی در شرایط خاص زمانی وجود نمی‌داشت، از قبیل شکستهای حقارت‌بار امریکا در اثر انقلاب اسلامی، ترس دولتهای استکبار و همچنین دولتهای مرتجع منطقه از گسترش انقلاب و به خطر افتادن منافع آنها، غیر محتمل می‌بود که صدام حسین دست به چنین قمار خطرناکی بزند. زیرا که در گذشته در زمان رژیم شاه علیرغم اختلافات مرزی میان دو کشور و علی‌رغم اینکه مرد قدرتمند عراق در آن زمان صدام حسین بوده است به خاطر نامساعد بودن زمینه جهانی نه تنها چنین اقدامی صورت نگرفت بلکه مجبور شد با امضاء قرارداد الجزایر در 1975 از بسیاری از ادعاهای خود دست بردارد.
چرا عراق؟
تحقیقاً وجود صدام حسین و نیات جاه‌طلبانه او نیز نقش مهم و در عین حال اولیه در کاندید شدن عراق از میان کشورهای همسایه ایران برای آ‌غاز چنین تجاوزی داشته است، در حالیکه دولتهایی همچون پاکستان و ترکیه روابط نزدیک‌تری با امریکا داشتند و امریکا نفوذ بیشتری در این دو کشور بخصوص ترکیه به عنوان عضو ناتو داشته است. ولی ساختار سیاسی این دولتها، شرایط اجتماعی و موقعیت جغرافیایی کشورشان اجازه چنین حرکتی را در آن شرایط نمی‌داد و همین خصوصیات و روحیات جاه‌طلبانه صدام حسین بود که علیرغم ضرباتی که کشورش از جنگ هشت ساله با جمهوری اسلامی خورد باز هم سرخورده نشده و چون به خواسته‌هایش در جنگ با ایران نرسیده براساس محاسبات غلطی که از مساعد بودن زمینه بین‌المللی داشت صرفاً برای ارضاء روحیات جاه‌طلبانه خود برای بار دیگر دست به قمار خطرناک دیگری در حمله به کویت زد و منطقه را دچار بحرانی نمود که هنوز بعد از گشت چهار سال آثار و عوارض آن پابرجا است.
چارچوبه تئوریک پیشنهادی روزنو، اگرچه در تقسیم‌بندی و تنظیم علل و عوامل تصمیم‌گیری در سیاست خارجی کمک قابل توجهی به محقق علوم سیاسی و روابط بین‌الملل مینماید، در عین حال توصیفی بوده و ضرورتاً جدول ارائه شده توسط وی و اولویت‌های برشمرده قطعی نبوده و کلیت و عمومیت پیدا نمی‌کند. بخصوص که در هیچ یک از مدلهای ارائه شده به متغیر سیستمیک اولویت داده نشده است.در حالیکه در بسیاری از کشورهای جهان سوم و بویژه منطقه رژیمهای غیرمردمی شدیداً تحت سلطه و نفوذ و یا متاثر از قدرتهای بزرگ جهانی می‌باشند و سیاستهیا متخذه این کشورها تابعی از سیاستهای متغیر کشورهای سلطه‌گر و صاحب نفوذ می‌باشد. در حالی که از دیدگاه روزنو دولتها، در صحنه روابط بین‌الملل بازیگران مستقلی هستند که براساس محاسبه خود و منافع دولت و کشورشان، در عین رعایت عکس‌العملهای بین‌المللی اتخاذ تصمیم نموده و عمل می‌کنند.
از طرف دیگر این چارچوبه کمک قابل توجهی به علت‌یابی و چرایی تصمیمات سیاست خارجی نمی‌کند و محقق مجبور است با استفاده از تئوریهای دیگر ارائه شده توسط تئوریسین‌های روابط بین‌الملل این خلاء را پر کرده و کمبود را جبران نماید.

نویسنده : دکتر منوچهر محمدی
منبع: سایت نوید شاهد

سه شنبه 28 اسفند ماه سال 1386

قطعنامه های سازمان ملل در خصوص جنگ تحمیلی

مطابق پروتکل شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص نحوه ی صدور قطعنامه های مربوط به منازعه میان کشورهای عضو ،این شورا بایستی شرایطی را در مورد صدور قطعنامه ها مد نظر قرار دهد.

حماسه  8 سال دفاع مقدس بدون شک یکی از مهمترین و ماندگارترین دوران تاریخ پر فراز و نشیب ایران است که درسهای زیادی به ایرانیان بخصوص نسل جوان ایران زمین آموخت ،حماسه ای که با وجود حمایت همه جانبه کشورهای استکباری و اعراب منطقه و حتی سازمان های به ظاهر بی طرف بین المللی از رژیم متجاوز بعث عراق و مظلومیت و بی پناهی ملت ایران ،با پایمردی و جان فشانی جوانان با غیرت ایرانی ، برگی بیی بدیل از شجاعت و شهامت را در تاریخ کهن ایران زمین به یادگار گذاشت

در این مقاله بر آنیم تا نقش بزرگترین سازمان ملل متحد که نقش اصلی در کنترل منازعات و مناقشات غیر متعارف میان کشورهای عضو این سازمان ایفا می کند را در خصوص جنگ ایران و عراق مورد بررسی و مداقه قرار دهیم تا مشخص گردد که این سازمان در کنترل و مهار تجاوز بی رحمانه ارتش عراق و حامیانش _ که با حمایت اکثر کشورهای تاثیر گذار عضو سازمان ملل متحد انجام گرفت _تا چه حد منطقی ،بی طرفانه و موفق عمل کرده است .

مطابق پروتکل شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص نحوه ی صدور قطعنامه های مربوط به منازعه میان کشورهای عضو ،این شورا بایستی شرایط زیر را در مورد صدور قطعنامه ها مد نظر قرار دهد :

1 _ قطعنامه صادر شده بایستی بی طرفانه باشد و یا در صورت مشخص بودن و اثبات متجاوز ،در جهت محکوم نمودن متجاوز و حمایت از طرف مظلوم باشد .

2 _ به موقع و در سریعترین زمان ممکن برای کنترل اوضاع صادر گردد .

3 _ قاطعیت  ، جامعیت و بازدارنگی لازم راجهت کنترل اوضاع داشته باشد .

4_منطقی و  قابل اجرا  بوده و از تحمیل تعهدات غیر منطقی و غیر ضروری به طرفین خود داری شده باشد .

5 _ تمهیدات و ساز و کارهای لازم برای اجرای دقیق مفاد قطعنامه از سوی سازمان تدارک دیده شده باشد .

در طول 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مجموعا 10 قطعنامه   بین المللی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در این خصوص صادر شد که مضمون همه  آن ها تا حدودی در جهت کنترل و مهار جنگ بوده است . در ذیل شرایط زمانی صدور  این قطعنامه آورده شده و سعی گردیده است تا اوضاع جبهه ی جنگ در جناح عراق و ایران در زمان قبل و بعد از صدور هر قطعنامه برای خوانندگان محترم تبیین گردد و بدین ترتیب در خصوص رعایت تمام شرایط لازم را برای صدور قطعنامه  _  مطابق پروتکل تدوین شده شورای امنیت _ از سوی اعضای وقت شورا بحث خواهد شد .

 

قطعنامه اول 497  در تاریخ  6/7/59  

اولین قطعنامه شورا در مورد جنگ تحمیلی ( شماره ی 497 ) در تاریخ  6/7/59 یعنی یک هفته پس از آغاز تجاوز همه جانبه عراق به داخل مرزهای ایران صادر گردید . مضمون این قطعنامه توصیه به آتش بس دو طرفه .......

در همان زمان ، تجاوز و ورود ارتش عراق به داخل مرزهای ایران و پیشروی در داخل خاک ایران کاملا محرز و آشکار بوده است و هزاران کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی در اشغال رژیم بعث عراق بوده است  . از طرفی با نگاهی به حوادث قبل از آغاز تجاوز همه جانبه عراق ،من جمله تجاوزات گاه و بیگاه  هواپیما ها و نیرو های زمینی و دریایی ارتش عراق و از طرفی پاره نمودن قطعنامه 1975 الجزایر توسط صدام حسین در مقابل دوربین های خبر نگاران و اعلان جنگ تمام عیار این رژیم علیه ایران ، از همان ابتدا متجاوز معلوم بوده است . از این رو با اینکه اولین قطعنامه تقریبا به موقع بوده است لیکن در متن آن هیچ اشاره ای به متجاوز و محکومیت تجاوز و حمایت از مظلوم نگردیده و از طرفی قاطعیت لازم را برای جلوگیری از ادامه ی تجاوز نداشته و هیچ ساز و کار لازم نیز برای ملزم نمودن متجاوز برای قطع تجاوز اندیشیده نشده بود . به عبارت دیگر شورای امنیت با توصیه  طرفین به آتش بس ، با بی تفاوتی کامل  ،تنها از خود رفع تکلیف نموده است و این می توانست حتی چراغ سبزی برای ادامه ی تجاوز ارتش عراق از سوی رزیم بعث تلقی شود .

 

قطعنامه ی دوم (514) در تاریخ21/4/61

شورای امنیت در هنگام اشتغال خرمشهر و تا پایان اشتغال ،هیچ قطعنامه ای در جلوگیری از قتل و تجاوز به شهروندان ایرانی وخروج نیروهایعراقی از سرزمینهای اشغالی ایران صادر نکرد تا اینکه ایرانیان با کسب اعتماد به نفس و تجهیز قوا با چهار عملیات بزرگ ثامن الئمه (شروع در تاریخ5/7/60)،طریق القدس (تارخ8/9/60)،فتح المبین (تاریخ2/1/61)و سرانجام بیت المقدس(تاریخ10/2/61)موفق به آزادی خرمشهر در سوم خرداد 1361گردیدند (در پایان عملیات از مجموع13600کیلومتر مربع که در آغاز سال دوم جنگ تحت اشتغال دشمن بود 8600کیلومتر مربع آزاد و 2500کیلومتر مربع تخلیه گردید آزادی خرمشهر نقطه عطفی در تحولات جنگ بود و از این تاریخ بود که ایران توانایی باز دارندگی و حفظ استقلال خود را به جهانیان اثبات نمود و قدرت مردمی و نظامی خود را به رخ حامیان اشغال کشید . در این زمان بود که قطعنامه ی دوم (514)شورای امنیت در تاریخ21/4/61صادر شد که در آن طرفین توصیه به آتش بس و عقب نشینی به مرزهای بین المللی شدند . که این قصعنامه علاوه بر بی خاصیت بودن با تاخیر و سرفا برای رفع تکلیف صادر شده است .

 

قطعنامه سوم (522) در تاریخ 12/7/61

پس از آزادی خرمشهر،با توجه به افزایش روحیه ی نیروهای ایرانی فکر تنبیه متجاور در ایرانیان قوت گرفت تا با توجه به اینکه سازمانهای بین المللی هیچ اقدام باز دارندگی را بعمل نیاورده اند پس باید خود ایران اسلامی نسبت به تنبیه متجاوز و از کار انداختن ماشین جنگی رژیم عراق اقدام نموده تا در آتی از جانب هر متجاوزی از جمله تجاوز مجدد عراق در امان باشد .از این رو قوای ایران در تاریخ 23/4/61 یعنی 50روز پی از آزاد سازی خرمشهر ،عملیات رمضان را آغاز کرد که هدف آن عقب راندن نیروهای ارتش عراق و تهدید بصره بود و این ترس خود بخود برای متجاوز و سازمانهای بین المللی بوجود آمد که ممکن است نیروهای ایرانی بخواهند وارد خاک عراق شده و در آن پیشروی نمایند لذا به مرور و با پیروزی هایی که ایرانیان بدست آوردند نگرانی حامیان رژیم بعث عراق از احتمال سقوط این رزیم و شکست آن بیشتر شد . لذا ضمن اقدام عملی کمک بسیار به ارتش از هم پاشیده عراق و حضور فیزیکینیروی انسانی و تجهیزاتی و اطلاعاتی و فنی و مستشاری از سوی آمریکا ، روسیه . فرانسه ، مصر و سایر همقطاران  شورای امنیت نیز در تاریخ 12/7/61یعنی کمتر از 3 ماه پس از قطعنامه ی دوم،سومین قطعنامه (522)را صادر کرد که در آن طرفین را به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین المللی فرا خواند . که خود بخود این موضوع متبادر می شود که قطعنامه مذبور برای بازدارندگی موفقیتهای آتی ایران صادر شده است .

 

قطعنامه ی چهارم (540) در تاریخ 9/8/62  

از زمان آغاز جنگ یعنی دیماه 1359 ، رژیم عراق بارها به مناطق مسکونی و شهرهای ایران حمله و تاسیسات زیر بنایی کشور را تخریب نموده بود از طرفی از همان ابتدای جنگ ، جنگ دریایی در مناطقی از خلیج فارس را آغاز کرده و کشتی های تجاری و نفتی ایران را مورد حمله قرار داده بود بطوریکه برای مدتی صدور نفت ایران متوقف گردید . پس از فتح خرمشهر و قدرت گرفتن نیروهای ایرانی ،ایران تهدید کرد که در صورت ادامه حملات عراق ، ایران تنگه ی هرمز را خواهد بست. با توجه به اینکه تنگه ی هرمز یکی از مناطق استراتژیک اقتصادی جهان درحد فاصلدریای عمان و خلیج فارس بود و روزانه دهها کشتی تجاری و نفتکش متعلق به کشورهای مختلف از آن عبور و مرور می کردند ،این تهدید برای حامیان عراق بسیار جدی و غیر قابل تحمل می نمود . شورای امنیت که تا پیش از این تاریخ ، حمله به مناطق مسکونی و زیر بنایی و کشتی های تجاری ایران را محکوم نکرده بود در تاریخ 9/8/62 و پس از عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر 1و2و3و4 از سوی قوای ایرانی و پس از آنکه ایران نیز با چند موشک مناطقی از عراق را مورد حمله قرار داد قطعنامه ی چهارم (540)را صادر کرد که در آن طرفین توصیه به توقف فوری جنگ گردیده و حمله به منطق مسکونی و کشتی های تجاری محکوم شده بود

 

قطعنامه ی پنجم(552)در تاریخ 11/3/63 

از  اردبیهشت ماه سال 63جنگ کشتی ها در خلیج فارس بطور آشکار آغاز شد و با توجه به تداوم تهدید ایران به بستن تنگه هرمز  _ در صورت ادامه حملات عراق به کشتی های ایرانی و حمایت غرب از عراق و مشخص شدن جدیت ایران در دفاع و احتمالا بستن تنگه هرمز ، در این صورت بود که  قطعنامه ی پنجم(552)شورای امنیت در تاریخ صادر شد که در آن حفظ آزادی کشتیرانی و محکومیت حمله به کشتی های تجاری مورد تاکید قرار گرفته بود

 

قطعنامه ی ششم (582)در تاریخ 5/12/64

از مهر ماه سال 63تا مهر ماه سال 64،سال فروکشی موقث آتش جنگ و آغاز اقدامات سیاسی از سوی ایران برای پایان جنگ بوده است . اقدامات سیاسی ایران در این سال چندان نتیجه بخش نبود . شورای امنیت هم در این دوران هیچ قطعنامه ای در حمایت از اقدامات ایران برای توقف جنگ صادر نکرد . تا اینکه در تاریخ 20/11/64قوای ایران پس از نا امیدی از تلاش  سیاستمداران خود برای توقف جنگ ،دست به اجرای عملیات والفجر 8 نمود که در آن موفق به فتح فاو و اسارت تعداد زیادی از نیروهای عراق گردید .پس از موفقیت قوای ایران قطعنامه ی ششم (582)شورای امنیت در صادر شد که در آن طرفین توصیه به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین الملل شدند . در این قطعنامه مبادله ی اسرا نیز از طرفین در خواست شده بود .

 

 قطعنامه هفتم(588) تاریخ 16/7/65

در اواخر سال 64 و اوایل سال 65عملیات والفجر 9و کربلای1 از سوی ایران اجرا گردید و در این دوره بود که استراتژی دفاع متحرک عراق به شکست انجامیده بود . پس از این تحولات در تاریخ 16/7/65قطعنامه هفتم(588)شورای امنیت صادر گردید که در آن اجرای قطعنامه ی ششم(582)مورد تاکید قرار گرفته بود .

 

قطعنامه هشتم (598) تیرماه 1366

در اواخر سال 65 و اوایل سال66 چندین عملیات کوچک و بزرگ من جمله کربلای4و5و10 ..و نصر...4توسط نیروهای ایرانی طراحی و اجرا گردید .در عملیات کربلای 5شدیدترین درگیریهای طول جنگ در پشت دروازه های شهر بصره و تهدید بصره توسط ایران به وقوع پیوست . در این دوران موازنه ی قدرت به نفع ایران بود لذا از اسفند 65(دوباره پس از عملیات کربلای 5 )تلاشی جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به 598آغاز شد و در پایان تیر ماه 66 به تصویب شورای امنیت رسید . همزمان تلاش آمریکا برای افزایش تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران نیز شدت گرفت . در این قطعنامه ، تصمیم به خاتمه دادن به منازعه ایران و عراق گرفته شد و آتش بس فوری و پیدا کردن یک راه حل جامع و شرافتمندانه و عادلانه و عقب نشینی به مرزهای بین المللی و اعزام تیم نظارت به مرزهای دو کشور مورد تاکید قرار گرفت . و می توان اذعان نمود که این قطعنامه تنها قطعنامه ای بود که می توانست حد اقل خواسته های ایران تامین کند و نسبت به سایر قطعنامه های صادر شده سازمان ملل منطقی تر جلوه نماید . ایران بدلیل برخی از ملاحظات سیاسی و نظامی ابتدا از پذیرش آن سر باز زد و پیش شرطهایی را برای پذیرش عنوان کردتبلیغات گسترده جهانی پیرامون قطعنامه 598، جهت تحت فشار قرار دادن ایران آعاز شد، هم زمان ایران با اعزام هیاتی، تحت عنوان گروه کار به نیویورک در خصوص مذاکرات فنی و کارشناسی، پیرامون آشنائی با طرح اجرایی دبیر کل سازمان ملل، تلویحاً موافقت خود را با پیش شرطهائی  اعلام کرد.  و این در شرایطی بود  که عراق صریحاً طرح اجرایی دبیر کل را رد کرده بود ،  در این رابطه یک کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک در امریکا چنین گفته بود: دیپلماسی ایران در قالب طرح اجرایی دبیر کل می باید به عنوان پایه مناسبی در مذاکرات مربوط به پایان جنگ قرار یگیرد و سازمان ملل باید ، حق ایران به عنوان قربانی تجاوز را بپذیرد.

 

قطعنامه نهم 19/2/67

پس از صدور قطعنامه هشتم (598). با ادامه جنگ و تمایل عراق به خاتمه جنگ در تاریخ 19/2/67قطعنامه نهم (612) شورای امنیت صادر شد که در آن کاربردسلاح های شیمیایی از سوی عراق مورد تائید قرار گرفت و اجرای فوری مفاد پروتکل ممنوعیت استفاده از گازهای شیمیایی و محکومیت کاربرد آن ها مورد توجه و تاکید قرار گرفته بود . که این وضعیت در حالی بود که تا کنون بارها و بارها در عملیاتهای مختلف ایران مورد حملات و بمبارانهای وحشتناک شیمیائی قرار گرفته بود و آثار زیانبار کاربرد این سلاح کشتار جمعی هنوز هم در ایران هر از چندی یکی را به کام مرگ می کشاند . وشهرحلبچه در مورخه 25/12/1366 مورد بمباران شیمیائی توسط رژیم عراق قرار گرفته شده بود پس این توهم بوجود آمد که شاید ایران نیز به توانائی کاربرد سلاح شیمیائی دسترسی پیدا نموده و اقدام عملی نماید . همانند جنگ شهرها . نفتکشها ! پس این قطعنامه با صورت باز دارندگی ایران از بکارگیری توانمیدیهای احتمالی اش صادر شد . و البته باید اعلام نمود که ایران بمباران شهر حلبچه را تهدیدی شیمیائی علیه شهرهای خود با تلقی نمود .

 

قطعنامه ی دهم (620) در تاریخ 4/6/67

در اوایل سال 67 پس از نا امیدی سازمانهای جهانی از توقف پیشرفتهای ایران و نگرانی از شکست آمریکا در تئوری جنگ بدون برنده ایران و عراق ارتش آمریکا مستقر در خلیج فارس دست به تحرکات وسیعی علیه ایران زد که مهمترین آن ها در تیر ماه سال 67 بود،ناو وینسنس آمریکا به فرماندهی ویلیام راجرز در یک اقدام تامل بر انگیز و با اطلاع کامل از اینکه هواپیمای در حال پرواز . از نوع مسافربری بوده و مقصد و مبدا آن مشخص است با شلیک یک فروند موشک از خلیج فارس 290 مسافر ایرانی را که تمامی آنان غیر نظامی بودند به شهادت رساند . این تحرکات و نیز تحرکات ارتش عراق در جبهه جنوب،شرایط جدیدی را پیش آورد که بدنبال آن جمهوری اسلامی قطعنامه ی 598 را به رغم عدم تامین پیش شرطهای خود پذیرفت . بدنبال آن پس از اعلام آتش بس در تاریخ 4/6/67 و با فشار دیپلماسی جمهوری اسلامی ،قطعنامه ی دهم (620)شورای امنیت صادر شد که در آن نیز مجددا استفاده از سلاحهای شیمیایی محکوم شده و کاربرد این سلاح ها علیه ایران مورد تایید شورا قرار گرفته بود .

عراق پس از برقراری آتش بس و عقب نشینی از خاک ایران ،مناطقی از مرز که وسعت آن به2500 کیلومتر مربع می رسید را تا استانه تجاوز به کویت در اختیار داشت .طی این مدت نه تنها سازمان ملل برای عقب راندن عراق از مناطق ایرانی تحت اشغال ارتش عراق اقدامی نکرد بلکه تا قبل از حمله عراق به کویت حاضر نشد  تجاوز عراق به ایران  را تایید کند .با حمله عراق به کویت در مرداد ماه 69 از |آنجا که این رژیم نمی خواست همزمان در دو جبهه درگیر باشد از مناطق اشغالی ایران خارج شد، اسیران ایرانی را آزاد کرد و پایبندی خود به قرار داد 1975 الجزایر را اعلام نمود .

با نگاهی به 10 قطعنامه ی صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و بررسی حوادث قبل و بعد از صدور این قطعنامه ها مشخص می گردد که در هیچ کدام از این قطعنامه ها تمامی شرایط مدون صدور قطعنامه توسط این شورا لحاظ نشده و تمهیدات لازم برای اجرای کامل آنها اندیشیده نشده بود . از طرفی با توجه به شرایط زمانی صدور این قطعنامه ها ، همگی آنان در زمانی صادر می شد که ایران در عرصه نبرد پیشرفت هایی بدست می آورد یا موازنه به نفع ایران رقم می خورد . لذا صدور این قطعنامه ها در آن زمان ها نه تنها کمکی به ایران و خاتمه جنگ نمی کرد ، بلکه در جهت تضعیف طرف مظلوم جنگ و محدود کردن اقدامات دفاعی آن و حمایت و پشتیبانی تلویحی از متجاوز بوده است .

 

 

منبع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

 
عملیات والفجر مقدماتی
   
عملیات خیبر    
عملیات ها

پس از فتح خرمشهر و عقب نشینی سراسر ارتش عراق، دشمن برای دست یابی به پدافند مطمئن تدابیری به کار بست؛ به گونه ای که در مناطق کوهستانی، ارتفاعات مرزی را  همچنان در اشغال خود نگه داشت؛ و در مناطق پست، با به کارگیری موانع مصنوعی موقعیت خود را تحکیم بخشید. در عین حال، دشمن از موانع طبیعی نیز به منظور ایجاد اطمینان بیشتر بهره می گرفت. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم از نگرانی دشمن نسبت به تهاجم قوای ایران کاسته بود. این موضوع در منطقه هورالعظیم بیشتر مشهود بود، به طوری که دشمن هیچ گونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بود. عراق هرگز نمی پنداشت آب گرفتگی وسیع هورالعظیم برای نیروهای پیاده ایران قابل عبور باشد؛ و نیز گمان نمی کرد قوای مسلح ایران تلاش اصلی خود را در این منطقه قرار دهند.
هم چنین عراق در سال های سوم و چهارم جنگ تاکتیک های جدیدی اتخاذ کرد، که طبعا نیازمند به کارگیری تاکتیک ها و تدابیر جدید بود. به منظور برهم زدن معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و به دست گرفتن ابتکار عمل، منطقه هور با سه ویژگی انتخاب گردید:
1-    ضعف و ناتوانی دشمن در عملیات آبی – خاکی.
2-    سرعت عمل.
3-    غافلگیری.
منطقه هور با توجه به تجارب به دست آمده از عملیات رمضان تا والفجر 4 و با در نظر گرفتن توان خودی و دشمن، و نیز نقش زمین و تاثیر گذاری آن، انتخاب شد. نظر به راکد بودن نسبی آب هور و وسعت بیش از اندازه آن، که طبعاً منجر به طولانی شدن عقبه های نیروهای خودی می شد و نیز فقدان زمین مناسب جهت قدرتمندی و قابلیت های نیروهای خود (پس از عملیات رمضان تا قبل از خیبر)، از جمله شرایط و عواملی بود که موجب می شد دشمن تصور عملیات گسترده را از طرف هور نداشته باشد و همین تصور باعث گردید که عراق، از جزایر مجنون شمالی و جنوبی و شرقی دجله تنها با چند گردان پدافند نماید.
در این میان، اجرای عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شمال هور، به رغم نتایج غیرمطلوب آن، نتیجه ای بزرگ – هر چند غیر مستقیم – بر جای گذارد. عملیات در منطقه چزابه، شناسایی موقعیت ضعیف دشمن در منطقه هور را در پی داشت.
فرماندهان سپاه پاسداران که به مناسبت عملیات والفجر مقدماتی در آن منطقه حضور یافته بودند، با مشاهده نقاط ضعف دشمن، سریعاً به طراحی عملیات خیبر پرداختند و با استفاده از تجربه حاصل از عملیات والفجر مقدماتی، ضریب امنیت را شدت بخشیده و رعایت حفاظت اطلاعات را اصل قرار دادند. مضافاً به این که دو نکته مهم دیگر در دستور کار قرار گرفت. نکته اول، فعالیت های شناسایی بود که با توجه به رعایت اصل حفاظت، به نیروهای بومی سپاه خوزستان واگذار شد.
نکته دوم، تغییر در سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد قابلیت عملیات آبی – خاکی بود که  باید متحقق می شد ، بر همین اساس، یگان دریایی سپاه (قرارگاه نوح) تشکیل شد. در عین حال، برای جلوگیری از هوشیاری دشمن، قرارگاه دریایی سپاه در بوشهر فعال گردید تا به این وسیله تلاش جدید به منظور افزایش فعالیت در خلیج فارس تلقی گردد.
اهداف عملیات
هدف از عملیات خیبر عبارت بود از انهدام نیروهای سپاه سوم عراق، تامین جزایر مجنون شمالی و جنوبی، ادامه تک از جزایر و محور طلائیه به سمت نشوه و الحاق به نیروهایی که از محور زید به دشمن حمله می کردند. در نظر بود که خشکی شرق دجله از طریق هور تصرف شود تا دشمن نتواند از سمت شمال سپاه سوم را تقویت کند.
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی که در شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه واقع شده است، از شمال به العزیر و از جنوب به القرنه –  طلائیه محدود می گردد.
این منطقه دارای دو نوع طبیعت متفاوت است: هور و خشکی. قسمت خشکی، که حداقل عرض آن 8 کیلومتر و حداکثر 10 کیلومتر است، توسط دو هور بزرگ – هورالهویزه در شرق و هورالحمار در غرب آن – احاطه شده است.
هم چنین، منطقه مذکور توسط رودخانه دجله به دو قسمت شرقی – غربی تقسیم می شود که 3/4 آن در شرق رودخانه قرار دارد. جاده مواصلاتی عماره – بصره نیز در غرب رودخانه واقع است.
در داخل منطقه مزبور جزایر شمالی و جنوبی مجنون واقع است. هم چنین تاسیسات دیگری وجود دارد که عبارتند از: دکل های برق، دکل های تقویتی رادیو و تلویزیون، تاسیسات و کارخانجات کاغذ سازی، چاه های نفت و ...
هور منطقه ای است هم سطح دریا که در بعضی مناطق سطح آب آن 2 تا 3 متر بالاتر از آب دریاست و به طور کلی نسبت به مناطق هم جوار گود می باشد و در مسیر رودخانه های قدیمی و دایمی به وجود می آید و دارای روییدنی هایی به شرح زیر است:
1-    نی با ارتفاع 2 تا 7 متر که عمدتاً در جاهای عمیق می روید.
2-    بردی(1) که معمولاً ارتفاع آن بین 1 تا 2 متر است.
3-    چولان(2) که در جاهای کم عمق می روید و ارتفاع آن کمتر از 50 سانتی متر است.
به علت پوشش فشرده  سطح هور از نی، بردی و چولان، تردد در آن تنها از معابری خاص (آبراه ها، نهر ها و یا محل عبور حیوانات وحشی) امکان پذیر است.
علت انتخاب هور
علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، علت انتخاب هور به لحاظ عوامل زیر بود:
1-    پرهیز از تک جبهه ای (حمله رویاروی و مستقیم به دشمن را تک جبهه ای  می گویند).
2-  حمله به جناح دشمن؛ شکل حضور دشمن در منطقه شرق بصره به گونه ای بود که الحاق نیروهای خودی در طلائیه و سپس رسیدن به عقبه دشمن در نشوه، جناحی عمده از دشمن به تصرف در می آمد که تزلزل خطوط دشمن را در پی داشت.
3-    عدم تصور دشمن نسبت به انجام عملیات در هور.
4-    بکر بودن منطقه.
5-    غیرممکن بودن مانور زرهی برای دشمن.
استعداد دشمن
منطقه مورد نظر برای عملیات در حوزه استحفاظی سپاه سوم عراق قرار داشت و در جریان عملیات یگان های زیردر این منطقه حضور یافتند:
الف – یگان های پیاده :
-    تیپ های 3، 5، 11، 18، 605،  702، 704، 93، 95، 96، 701، 501، 35، 419، 108، 113، 427، 36، 22، 23، 28، 418، 422، 19 پیاده.
ب – یگان های رزهی:
-         تیپ های 30، 16، 6، 56، 14، 26 و 37 زرهی و تیپ 55 مختلط.
ج – یگان های مکانیزه:
-         تیپ های 25، 8، 27، 15 و 20 مکانیزه.
د – گارد مرزی و گارد ریاست جمهوری:
-         تیپ های 5، 8 و 11 گارد مرزی و یک تیپ از گارد ریاست جمهوری.
هـ –  نیروی مخصوص:
-         تیپ 65.
و – جیش الشعبی و کماندو:
-         بیش از 10 گردان.
ز – توپخانه:
-         حدود 30 گردان.
قوای  خودی
 هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) بود. دو قرارگاه اصلی (کربلا و نجف) و پنج قرارگاه فرعی (نصر، حنین، بدر، حدید و فتح) تحت امر قرارگاه مرکزی بودند. یگان های عملیاتی نیز به شرح ذیل بود:
الف – سپاه پاسداران:
-    لشکرهای 5 نصر، 8 نجف اشرف، 31 عاشورا، 19 فجر، 41 ثارالله، 17 علی ابن  ابی طالب (ع)، 14امام حسین (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولی عصر(عج).
-    تیپ های مستقل 15 امام حسن (ع)، 10 سید الشهدا(ع)، 44 قمر بنی هاشم(ع)، 33 المهدی (عج)، 18 الغدیر و 21 امام رضا(ع).
-         تیپ های مستقل زرهی 72 محرم، 20 رمضان و 28 صفر.
-         یگان دریایی (قرارگاه نوح).
-         در مجموع، سپاه پاسداران 220 گردان عملیاتی در اختیار داشت و استعداد توپخانه آن نیز 7 گردان بود.
ب - ارتش جمهوری اسلامی:
-         لشکر های پیاده 77، 21، 28 و 55.
-         لشکرهای زرهی 81، 16 و 92.
قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی:
قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) فرماندهی قرارگاه های فرعی را به عهده داشت:
قرارگاه نصرهدایت لشکر 5 نصر و تیپ 15 امام حسن(ع) را به عهده داشت.
قرارگاه حدید هدایت تیپ 44 قمر بنی هاشم و تیپ 21 امام رضا (ع) را به عهده داشت.
قرارگاه فتح هدایت لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و تیپ 33 المهدی (عج)+ تیپ 18 الغدیر را به عده داشت.
قرارگاه حنین هدایت  لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) و لشکر 41 ثارالله و تیپ 10 سیدالشهدا(ع) را برعده داشت.
قرارگاه بدر هدایت لشکر 8 نجف، لشکر 31 عاشورا، لشکر 19 فجر را به عهده داشت.  
قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عده داشت.
از ارتش  لشکرهای 77، 21 و 28 پیاده و لشکر 8 زرهی.
از سپاه  لشکر 14 امام حسین (ع)، 7 ولی عصر (عج) و تیپ زرهی 72 محرم.
 لازم به ذکر است که لشکر 16 و 92 زرهی ارتش در حین عملیات به کار گرفته شدند.
طرح عملیات
دو قرارگاه کربلا و نجف ماموریت داشتند ضمن تامین اهداف محوله، روی پل دوعیجی در شمال نشوه (غرب نهر کتیبان) الحاق کرده و سپس به سوی بصره ادامه عملیات دهند.
قرارگاه کربلا می بایست با عمل ازمحور زید و چسبیدن به نهر کتیبان جهت مسدود کردن منطقه ورودی دشمن در دو عیجی اقدام می کرد. قرارگاه نجف نیز پس از دستیابی به العزیر و القرنه و تصرف جزایر مجنون و الحاق به طلاییه، جهت بازکردن جاده طلاییه – نشوه که تنها امید برای ادامه عملیات و انتقال نیرو و مهمات بود، اقدام نماید. یگان های تحت امر این قرارگاه می باید با عبور از طلاییه به سمت نشوه و تامین آن در پل دوعیجی به قرارگاه کربلا(نیروهای ارتش)ملحق می شدند. قرارگاه نجف برای تصرف اهداف خود به تشکیل پنج قرارگاه فرعی (نصر، بدر، حنین، حدید، فتح) مبادرت می ورزید.
قرارگاه دیگری با نام نوح(ع) وظیفه ترابری دریایی و پشتیبانی یگان های عمل کننده را برعهده داشت.
شرح عملیات
نکته قابل توجه قبل از آغاز تک، حضور گسترده نیروهای مانور قدس در مناطق عملیاتی، پس از انجام مانور در مراکز مختلف شهرستان ها بود. علاوه بر این، با توجه به مانور قدس و تهدید و اقدامات جنون آمیز دشمن و حمله موشکی به دزفول و بمباران شهرهای کرمانشاه، ایلام، رامهرمز و ...، جو کلی جنگ در کشور، شکل خاصی به خود گرفته بود.      
عملیات در ساعت 21:30 روز 3/12/1362 با رمز یا رسول الله آغاز شد. در مرحله اول نیروهای قرارگاه نجف با تهاجم سراسری در مناطقی همچون تنگه و شهر القرنه، جاده بصره – العماره و نیز جزایر شمالی و جنوبی مجنون استقرار یافتند. در این میان، قرارگاه کربلا که در محور زید وارد عمل شده بود، با به دست آوردن کمترین موفقیت موجب بازگشت یگان های ارتش به مواضع قبلی خود شد.
در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر مجنون و طلاییه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد؛ بنا به عللی پیشروی انجام نشد. در مقابل، دشمن به تدریج خود را بازیافته و پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تک، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس روی طلاییه متمرکز شد.
در ادامه عملیات، پس از آن که محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، لشکر 14 سپاه پاسداران که تحت امر قرارگاه کربلا (ارتش) بود، آزاد شده و به همراه لشکر 27 ماموریت طلاییه را به عهده گرفت. در آن شب نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید . در این میان، فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آن که محور جاده طلاییه – به طول 6 کیلومتر–  در اختیار نیروهای خودی بود، لیکن وسعت کم منطقه مانور از یک سو و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن از سوی دیگر، امکان پیشروی الحاق با محور جزایر مجنون را ناممکن ساخته بود. به همین خاطر از ادامه عملیات در طلاییه صرف نظر شد و به این ترتیب اهداف عملیات خیبر به حفظ جزایر مجنون محدود شد.
بر همین اساس و با توجه به فشارهای دشمن، مرحله سوم عملیات به منظور تثبیت موفقیت خودی در جزایر انجام شد. دشمن که هر گونه حضور نیروهای ایرانی در هور را خطری برای جاده بصره –  العماره می دانست با اجرای آتش شدید و توان پیاده وزرهی می کوشید جزایر مجنون را بازپس گیرد. این در حالی بود که نیروهای خودی خسته از چند روز جنگ، نداشتن عقبه نزدیک و نیز عدم حمایت آتش توپخانه، به مقاومت خود ادامه می دادند. متقابلاً، دشمن با تمرکز صدها قبضه توپ روی جزایر و بمباران مداوم آن ها با هواپیما و نیز در اختیار داشتن عقبه خشکی با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و طاقت فرسایی را وارد می ساخت.
به رغم وضعیت یاد شده، نیروهای خودی می کوشیدند به هر صورت ممکن جزایر را حفظ نمایند. براین اساس، سپاه پاسداران با تمام استعداد خود جهت دفع تهاجم دشمن و حفظ جزایر در آن جا استقرار یافت.
نهایتاً دشمن که در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی مشاهده می کرد، به تدریج از بازپس گیری جزایر ناامید شد و به تحکیم مواضع پدافندی خود مبادرت ورزید.
نتایج عملیات
عملیات خیبر که به آزاد سازی منطقه ای به وسعت 1000 کیلومتر مربع در هور، 140 کیلومتر مربع در جزایر مجنون و 40 کیلومتر مربع در طلاییه انجامید، موجب افزایش عزم بین المللی در جهت کنترل ایران و جلوگیری از شکست عراق گردید؛ به گونه ای که از تاریخ 3/12/1362 (زمان آغاز عملیات خیبر) تا تاریخ 30/7/1363 تعداد 474 طرح صلح از سوی 54 کشور مختلف جهان ارایه شد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در تاریخ 11/3/1363 قطعنامه552 خود را در خصوص پایان دادن به جنگ ایران و عراق تصویب نمود. این در حالی بود که هیچ یک از قطعنامهو طرح های مذکور نظر ایران را تامین نمی کرد.
هم چنین، در این عملیات فرماندهان جنگ به اهمیت تاثیر تجهیزات دریایی و آبی – خاکی برای کسب نتایج مهم و حیاتی پی بردند و نیز سپاه پاسداران به یکی از  ضرورت های حساس و حیاتی در تکمیل و توسعه سازمان خود آگاه گردید و آن لزوم ایجاد تقویت و توسعه یگان های دریایی برای انجام عملیات های آبی – خاکی بود. این رهیافت، قابلیت سپاه در انجام عملیات عبور از هور و رودخانه های بزرگ را توسعه داد و هسته اصلی عملیات های بدر، والفجر8، کربلا3، 4 و 5 و نیز زمینه ای برای تشکیل نیروی دریایی سپاه پاسداران گردید.
تلفات و ضایعات عراق در این عملیات به شرح ذیل می باشد:
-         کشته و زخمی شدن حدود 15000 نفر.
-         به اسارت درآمدن 1140 نفر .
-         انهدام 150 تانک و نفربر و 200 خودرو.
-         به غنیمت در آمدن 10 تانک و 60 کامیون.
-         انهدام 21 تیپ  به میزان 20 تا 100 درصد.
پی نوشت ها: 1و2  نام گیاهانی که در محیط های مردابی  به صورت خود رو رشد می نماید
 عملیات ها
 

مقدمه
در حالی که عدم موفقیت در عملیات رمضان، دورنمای پیشروی در شرق بصره را دور از دسترس نشان می داد، پیروزی در عملیات محرم و تسلط بر زمین های تخت استان میسان، دستیابی به شهر العماره عراق – که به عنوان تهدید هم زمان علیه دو شهر بصره و بغداد محسوب می شد – را امکان پذیر کرده بود. به همین منظور و نیز از آن جایی که فرماندهان جنگ ناگزیر بودند در مقابل تجهیزات برتر عراق، زمین سخت را گزینش کرده و درگیری در وضعیت دشوار را به دشمن تحمل کنند، منطقه رملی غرب ارتفاعات میشداغ – حدفاصل فکه تا چزابه – برای انجام عملیات سرنوشت ساز والفجر انتخاب گردید.
اهداف عملیات
اولین هدف تصرف پل غزیله بود و چنانچه این مرحله از عملیات با موفقیت انجام می شد، تصرف شهر العماره به عنوان دومین هدف در دستور کار قرار می گرفت.
موقعیت منطقه
منطقه عملیاتی از شمال به میشداغ و برقازه از جنوب به هورالهویزه از شرق به چزابه و شهر بستان و از غرب به شهر العماره عراق و رودخانه دجله منتهی می شد.
در منطقه مزبور رودخانه های متعددی وجود دارد، از جمله: رودخانه دویرج که از کوه های شمالی منطقه سرچشمه گرفته و به هورالسناف می ریزد و رودخانه میمه که سرچشمه آن ارتفاعات ایلام است و به طرف هور بن عمران (جنوب هورالسناف) منتهی می شود.
استعداد دشمن
مسئولیت پدافند از منطقه عملیاتی (از چیلات تا هورالعظیم) به عهده سپاه چهارم عراق بود. لشکرهای سازمانی این سپاه نیز عبارت بودند از:
الف – لشکر 14 پیاده ؛ شامل:
-         تیپ 421 پیاده
-         تیپ 422 پیاده
-         تیپ 18 پیاده کوهستانی
-         تیپ گردان تانک سیف سعد
منطقه گسترش لشکر 14 از شیب تا پاسگاه دویرج و مقر فرماندهی آن نیز در غرب تقاطع جاده چزابه – غزیله با جاده صفریه بود.
ب – لشکر 1 مکانیزه؛ شامل:
-         تیپ 108 پیاده
-         تیپ 501 پیاده
-         تیپ 1 مکانیزه
-    تیپ های 92، 93 و 94 پیاده، 34 زرهی و 27 مکانیزه (به عنوان احتیاط) منطقه گسترش این لشکر از پاسگاه دویرج تا پاسگاه پیچ انگیزه و مقر فرماندهی آن نیز در جنوب منطقه بزرگان بود.
ج – لشکر 10 زرهی؛ شامل:
-         تیپ 17 زرهی
-         تیپ 42 زرهی
-         تیپ 34 زرهی
-         تیپ 24 مکانیزه
-         تیپ 412 پیاده
منطقه گسترش این لشکر از پیچ انگیزه (شیار به جلیه) تا جنوب غربی دهلران (چیلات) بود.
د – نیروهای احتیاط؛ شامل:
-         لشکر 3 زرهی، در منطقه شرق هورالسناف جنوبی
-         تیپ 30 زرهی از لشکر 6 زرهی، در منطقه جنوب زبیدات
-         تیپ  16 زرهی از لشکر 6 زرهی، در منطقه العماره
-         تیپ 25 مکانیزه از لشکر 6 زرهی، در منطقه شرق هورالسناف
-         تیپ 37 زرهی از لشکر 12 زرهی، در منطقه بزرگان
-         تیپ 101 پیاده گارد مرزی، در منطقه العماره
-         تیپ 10 زرهی وابسته به ستاد کل، احتمالا در شمال العماره
-         تیپ های 48 پیاده و 49 زرهی ار لشکر 11، در منطقه العماره
-         تیپ 51 زرهی مختلط، در منطقه فکه
-         گارد ریاست جمهوری، در منطقه  بزرگان
_         تیپ 704 پیاده در منطقه صفریه تا رشیده
قوای خودی
بعد از عملیات محرم، سپاه پاسداران در صدد گسترش سازمان رزم خودی برآمد. بر همین اساس لشکر فتح به سپاه 3 صاحب الزمان (عج) تبدیل شد و سازمان تمامی تیپ های تابع آن به جز تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع) نیز به لشکر تغییر یافت.
لشکر ظفر نیز سپاه 11 قدر را تشکیل داد و در نتیجه دو تیپ 27 و 31 آن به لشکر تبدیل شدند و سه تیپ جوادالائمه(ع)، امام رضا (ع) و امام صادق (ع) نیز لشکر نصر5 را به وجود آوردند. هم چنین، یک تیپ مستقل به نام تیپ 10 سید الشهدا (ع) تشکیل شده و تحت امر این سپاه در آمد.
لشکر فجر هم با تیپ های المهدی (عج)، امام سجاد (ع) و ثارالله به سپاه هفتم حدید تبدیل شد. در این میان لشکر فجر با همان سازمان لشکر باقی ماند تیپ ثارالله نیز که به لشکر تبدیل شده بود، به اتفاق لشکر قدس (شامل: لشکر 7 ولی عصر و تیپ 15 امام حسن) و لشکر 8 نجف تحت امر سپاه هفتم قرار گرفتند.
به این ترتیب با گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران و ایجاد سه سپاه عملیاتی، قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) جهت انجام این عملیات استعداد زیر را در نظر گرفت:
قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
سپاه 3 صاحب الزمان (عج)
لشکر 14 امام حسین (ع) با استعداد 8 گردان
لشکر 25 کربلا به استعداد 11 گردان.
لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) با استعداد 14 گردان
تیپ مستقل 44 قمربنی هاشم (ع) با استعداد 5 گردان
سپاه 7 حدید   
قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر را عهده داشت:
لشکر 7 ولی عصر (عج) با استعداد12 گردان
تیپ 15 امام حسین (ع) با استعداد 10 گردان
لشکر 8 نجف اشرف با استعداد 14 گردان
لشکر 41 ثارالله (ع) با استعداد 11 گردان
لشکر 19 فجر با استعداد 24 گردان 
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
سپاه 11قدر
لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با استعداد 24 گردان
لشکر 31 عاشورا با استعداد 13 گردان
تیپ مستقل 10 سیدالشهدا (ع) با استعداد 7 گردان
ضمنا، از ارتش نیز یگان های زیر تحت امر فرماندهی این عملیات بودند:
لشکر 16 زرهی با استعداد 6 گردان تانک و 6 گردان مکانیزه

تیپ 84 خردم آباد با استعداد 4 گردان پیاده و 1 گردان تانک
هم چنین استعداد توپخانه شرکت کننده در این عملیات عبارت بودند از :
ارتش : 16 گردان
سپاه: 7 گردان  
طرح عملیات
در طراحی عملیات مقرر شد قوای دو قرارگاه کربلا و نجف به طرف العماره تک نمایند. در مرحله اول، قوای قرارگاه نجف در محور طاووسیه تا رشیده، حد فاصل خط تا کانال های آخر را تصرف کرده و در مرحله دوم و در ادامه تک، جناح راست تا حاشیه جنوبی دویرج(پشت جاده آسفالت فکه و در غرب بزرگراه و سرپل حلفائیه) را تصرف نمایند. نیروهای قرارگاه کربلا نیز می بایست با استفاده از معابر وصولی جای پای تصرف شده توسط قرارگاه نجف را تا چزابه ادامه داده و در پشت کانال پدافند نمایند. در مرحله دوم منطقه شرق غزیله و شمال هورالهویزه پاکسازی شده و سرپل غزیله تامین گردد. هم چنین با احداث خاکریز، جناح قوای کربلا می بایست تامین شود تا چنانچه ماموریت قوای نجف در رسیدن به جاده با مشکل مواجه شد، جناح قوای کربلا از تعرض و آسیب دشمن مصون بماند.
در صورتی که اهداف مراحل اول و دوم عملیات تحقق می یافت، چنین پیش بینی شده بود که با بازسازی یگان ها و ایجاد شرایط مناسب و نیز با توجه به وضعیت دشمن، عملیات در مرحله سوم به سمت العماره ادامه یابد. هم چنین مقرر شد در منطقه چیلات و طیب تک فریب انجام شود. لشکر 14 امام حسین (ع) نیز ماموریت داشت تا در منطقه فاو عملیات فریب انجام دهد.   
شرح عملیات
در ساعت 21:30 روز 17/11/1361 پس از اعلام رمز مبارک یاالله، یاالله، یاالله  عملیات از پنج محور شمال و جنوب رشیده، صفریه و ارتفاعات چرمر و خاک آغاز شد و نیروها در تاریکی مطلق شب به منظور پاکسازی میادین مین و شکستن خطوط دفاعی دشمن و رخنه در این خطوط پیشروی کردند. وسعت و عمق موانع و استحکامات دشمن و وجود کانال های متعدد که دشمن برای ایجاد آن ها تلاش بسیاری متحمل شده بود، سرعت لازم را از نیروها گرفت. در نتیجه، اگر چه خط اول دشمن شکسته شده بود، لیکن به دلیل عدم پاکسازی منطقه – در حالی که تاریکی شب رو به پایان بود – طبیعی به نظر می رسید که امکان استقرار کامل وجود نداشته باشد. در واقع تاریکی مطلق شب، عدم الحاق نیروها و پاکسازی منطقه، عمق و وسعت زیاد میادین مین، هوشیاری و اطلاع قبلی دشمن نسبت به وقوع عملیات، عوامل بازدارنده ای بودند که به عدم تامین کامل اهداف مرحله اول عملیات منجر شدند.
به رغم وضعیت موجود به خاطر موقعیت خاصی که به تبع آغاز عملیات در میان مردم ایجاد شده بود و از طرفی به دلیل امیدواری مسئولین و نیز تبلیغات سوء دشمن و ... مرحله دوم عملیات در ساعت 21 روز 20/11/1361 به منظور انهدام نیرو و تجهیزات دشمن آغاز گردید. اما این بار نیز عدم هماهنگی در نیروهای عمل کننده و هم چنین هوشیاری دشمن و احاطه او بر راه کارهای خودی، مانع از پیشرفت رزمندگان گردید.
 بررسی عملیات
از ابتدای پیشروی نیروهای خودی از نقطه رهایی تا رسیدن به خط دوم دشمن بیش از 16 نوع مانع از سوی دشمن تعبیه و ایجاد شده بود و یا به صورت عارضه طبیعی منطقه وجود داشت. دشمن با این اقدامات در واقع آن چه را به صورت تجربه از عملیات های گذشته به دست آورده بود، تقریبا به صورت کامل در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی اجرا کرد. ارتش عراق سعی داشت با موانع یاد شده تا حد امکان در پیشروی نیروهای ایرانی تاخیر بیاندازد. از این رو، موانع مزبور به منزله زنگ خطر و عامل هشدار دهنده محسوب می شد. و از طرفی به طور طبیعی توان نیروها را جهت تامین اهداف در شب می گرفت، علاوه بر این، گرفتن جناح و به کارگیری نیروی احتیاط دو موضوع قابل توجه بود که در تاکتیک های دشمن در عملیات والفجر مقدماتی مشاهده گردید.
موضوع دیگر این که در گذشته نیروهای هجومی و اصلی دشمن در خطوط حضور داشتند و به طور طبیعی در معرض آسیب پذیری نیروهای مهاجم بودند؛ لیکن در این عملیات نظر به این که دشمن شکستن خط را برای خود مفروض می دانست، نیروهای هجومی اش را در احتیاط قرار داد و با گذاردن نیروهای پدافندی در خط و عمق بخشیدن به میادین مین و ایجاد موانع دیگر عملا سعی بر این داشت که پس از گرفتن توان نیروهای مهاجم با وارد کردن نیروهای اصلی خود مناطق تصرف شده را باز پس گیرد.
نتایج عملیات
با این عملیات طراحان نظامی خودی دریافتند که عملیات های بعدی باید در مناطق عاری از نقاط قوت دشمن ( موانع، آتش توپخانه و ...) انجام شود. از سوی دیگر، مناطق انتخابی باید به گونه ای باشند که ضعف های خودی در آن کم تر بوده و جنگ متکی به نیروهای انسانی در آن مناطق عملی باشد. مضافا به این که فرماندهان سپاه پاسداران به این نتیجه رسیدند که باید ضمن پرهیز از انتخاب مناطق با عمق زیاد، این انتخاب متناسب با قوای خودی باشد.
ضمناً در این عملیات علاوه بر انهدام قابل توجه تیپ های 905 و 704 و یک گردان از نیروهای سودانی تعداد 113 تن از نیروهای دشمن اسیر شدند.

عملیات والفجر 10    
عملیات ها
جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ گویی به بمباران و موشک باران مناطق مسکونی شهرها و احقاق حقوق خود در مجامع بین المللی، با تغییر منطقه عملیاتی از جنوب به غرب، در صدد برآمد تا قدرت رزمندگان اسلامی را بار دیگر به جهانیان نشان دهد.
بدین منظور عملیات گسترده ای در غرب کشور در دشت های سلیمانیه عراق هم زمان با مبعث رسول اکرم (ص) به نام والفجر 10، آغاز شد. این عملیات در روز سه شنبه 25/12/1366، شروع و در 5 مرحله به اجرا در آمد.
منطقه حلبچه و خرمال، اگرچه از گذشته مورد توجه طراحان نظامی سپاه پاسداران بود و هر از چند گاهی در مقاطع مختلف جنگ مورد بررسی آنان واقع می شد، لیکن با توجه به این که تلاش اصلی همواره در جبهه جنوب صورت می گرفت، انجام عملیات در منطقه مذکور  هیچ گاه به طور جدی طرح نمی گردید.  به دنبال اصلی شدن جنگ در جبهه شمالی –  که در پی پیدایش مشکلات و معضلات بسیار بر سر راه انجام عملیات در جبهه جنوبی ایجاد شد –  و نیز توقف عملیات در منطقه بیت المقدس 2، توجه بیشتری به منطقه حلبچه مبذول گردید. طراحی عملیات والفجر 10 در حالی انجام شد که دشمن اگر چه منطقه عملیاتی بیت المقدس 2 – را به دلیل احتمال هجوم قوای ایران – مسدود نموده بود، لیکن تهاجم اصلی را در جبهه جنوب محتمل می دانست. به این ترتیب عملیات بزرگ سال 66 در منطقه عمومی حلبچه طراحی و اجرا شد.       
اهداف عملیات
در این عملیات، علاوه بر اهداف سیاسی، سه هدف عمده نظامی مورد نظر بود:
1-    آزاد سازی شهرهای حلبچه، خرمال، دوجیله، بیاره و طویله.
2-    فراهم سازی مقدمات تصرف سد دربندیخان.
3-    انسداد عقبه اصلی دشمن در استان سلیمانیه.
منطقه عملیات
منطقه عمومی حلبچه به جز در غرب و شمال که دریاچه سد دربندیخان در آن واقع است، توسط ارتفاعات بلند و صعب العبوری محصور شده است که هر یک از این ارتفاعات از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به طوری که بالامبو و شاخ آن بر دریاچه دربندیخان و دشت و ارتفاعات تمورژنان مسلط است. شاخ تمورژنان نیز بر شاخ شمیران، سد دربندیخان، تونل جاده سلیمانیه – بغداد تسلط دارد.
علاوه بر ارتفاعات فوق الذکر، می توان از ارتفاعات و ناهمواری های دیگر منطقه نام برد که مهم ترین آن ها عبارتند از: ارتفاعات پرونیه، توانیر، پنج قله، شینه روی، تپه چناره، سه تپه، خورنوازان، تپه هانی قول، تپه سزام و شاخ دارزین.
هم چنین شیارهای موجود در منطقه نقش موثری در اختفاء نیروهای خودی داشته و بعضاً به عنوان معابر وصولی مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله این شیارها می توان از دره گلان، شیار زلم، شیار سورمر، شیار سازان، دره خورنوازان، شیار بالای روستای خورد و شیار وشکنام نام برد.
مهم ترین تاسیسات اقتصادی منطقه، سد دربندیخان است که علاوه بر پرورش ماهی و کشاورزی، در تامین برق قسمت و سیعی از عراق نقش مهمی دارد. پادگان حلبچه، پادگان لشکر 27 در کانی مانگا، مقر فرماندهی نیروهای دفاع الوطنی سپاه یکم در منطقه روداژه و پایگاه های موشکی سام 2 و سام 7 نیز از جمله تاسیسات نظامی در این منطقه می باشند.
شهرهای مهم عراق در این منطقه نیز به ترتیب وسعت و اهمیت عبارتند از: حلبچه، خرمال و دوجیله.   
استعداد دشمن
منطقه عملیاتی، تحت مسئولیت سپاه یکم عراق قرار داشت. پدافند این منطقه قبلاً برعهده نیروهای جاش (مزدوران کرد عراقی) بود و آن ها علاوه بر حفظ خطوط پدافندی، ماموریت مقابله با کردهای معارض را نیز  بر عهده داشتند. با شروع فعالیت هایی همچون آماده سازی زمین، تردد خودروها و ... از سوی قوای خودی در این منطقه، دشمن نیز به اقداماتی از قبیل جایگزینی نیروهای نظامی با جاش ها، تقویت منطقه با تیپ های جدید و ... مبادرت ورزید. در مجموع یگان هایی که از قبل و نیز در جریان عملیات در منطقه حضور یافتند، عبارت بودند از:    
-         تیپ های 96، 606، 39، 14، 402، 602، 506، 422، 420، 72، 13، 707، 702، 95 و 433 پیاده.
-         تیپ های 80، 17 و 50 زرهی.
-         تیپ های 24، 27 و 46 مکانیزه.
-         تیپ های 65، 66 و 68 نیروی مخصوص.
-         تیپ 1 کماندویی سپاه چهارم،  تیپ 2 کماندویی سپاه سوم و تیپ 2 کماندویی سپاه یکم.
قوای خودی
قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) به عنوان قرارگاه مرکزی عمل می کرد.
الف –  قرارگاه قدس  تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:  
-         لشکر 7 ولی عصر (عج) با 6 گردان.
-         لشکر 33 المهدی (عج) با 6 گردان.
-         لشکر 25 کربلا با 10 گردان.
-         لشکر 19 فجر با 6 گردان .
-         لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) با 6 گردان.
-         لشکر 41 ثارالله با 7 گردان.
-         تیپ مستقل 39 بیت المقدس با 4 گردان.
ب – قرارگاه ثامن الائمه (ع) تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
-         لشکر 9 بدر با 8 گردان.
-         لشکر 55 ویژه شهدا با 6 گردان.
-         تیپ مستقل 36 انصار المهدی با 4 گردان.
-         تیپ مستقل 75 ظفر با 2 گردان.
-         تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص) با 6 گردان.
-         سپاه چهارم باختران با 6 گردان.
ج –  قرارگاه فتح تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
-         لشکر 8 نجف اشرف با 5 گردان.
-         لشکر 14 امام حسین (ع) با 5 گردان.
-         لشکر 11 امیر المومنین با 4 گردان.
-         تیپ مستقل 82 صاحب الامر با 3 گردان.
-         تیپ مستقل 91 بقیة الله (عج) با 3 گردان.
-         تیپ مستقل 44 قمربنی هاشم با 3 گردان.
-         تیپ مستقل 100 انصارالرسول با 3 گردان.
طرح عملیات
به علت وجود ارتفاعات سرکوب سورن در شرق منطقه عملیاتی و دریاچه دربندیخان در غرب آن، در حد فاصل انتهای شمال شرقی دریاچه تا ارتفاعات سورن تنگه ای به عرض 10 کیلومتر ایجاد شده است که در مباحث طرح مانور، تضمین موفقیت عملیات را در گرو انسداد این تنگه با الحاق از دو محور می دانستند. این عمل می بایست در محور شمال از مله خور به طرف خرمال و در محور جنوبی از غرب بالامبو در امتداد تمورژنان با تصرف سرپل احتمالی در کمر دریاچه و سرانجام الحاق دو بازو در تنگه و محاصره دشمن انجام می شد.
به منظور تحقق طرح مانور یادشده، قرارگاه قدس در محور شمالی مامور بستن تنگه و تصرف پل گردکو (عقبه اصلی دشمن به کل منطقه) شد. قرارگاه فتح در محور جنوبی می بایست ضمن تصرف بالامبو و تمورژنان با تامین سرپل در کمردریاچه، برای مقابله با حرکت احتمالی دشمن، با احداث پل از آمادگی لازم برخوردار باشد. قرارگاه ثامن الائمه(ع) نیز در محور میانی مامور شد تا در منطقه گوزیل – دشت سازان به طرف حلبچه پیشروی کند و در مرحله دوم جاده بیاره – طویله – نوسود را تصرف و آزاد نماید. هم چنین، قرارگاه رمضان ماموریت یافت علاوه بر فعالیت های شناسایی، با مشارکت تیپ 75 ظفر و کردهای معارض ضمن تصرف شهر، توپخانه دشمن رامنهدم سازد.
شرح عملیات
عملیات در ساعت 2 بامداد 24/12/1366 با رمز مبارک یا محمد ابن عبدالله (ص) آغاز شد. سرعت عمل یگان ها به گونه ای بود که اغلب آن ها توانستند تمامی اهداف خود در مرحله اول را به تصرف در آوردند. به غیر از واکنش دشمن در شاخ سورمر و شاخ شمیران تحرک دیگری از نیروهای عراقی مشاهده نشده و تعداد زیادی از آن ها که در خواب بودند، کشته و اسیر شدند.
رزمندگان اسلام پس از عبور از موانع سخت و ایذایی دشمن موفق شدند حدود 20 روستا واقع در شمال و جنوب و غرب شهر خرمال را آزاد نمایند.
رزمندگان  روز بعد نیز توانستند مقاومت نیروهای دشمن را در هم شکسته و پیروزمندانه وارد شهر خرمال عراق شده و شهر را کاملا پاکسازی نمایند. در دروازه شهر گروهی از مردم به استقبال رزمندگان اسلام آمدند.
در محور قرارگاه قدس، پس از تصرف مله خور و ارتفاعات چناره، خرنوازان، هانی فتح، اگر چه بالامبو و تنگه به تصرف درآمد، لیکن به دلیل توقف قرارگاه قدس و نیز واکنش دشمن در جناح چپ عملیات،نیروها روی شاخ سورمر و شاخ شمیران متوقف شدند. در محور قرارگاه ثامن الائمه(ع)، نیروهای عمل کننده ارتفاعات مگر از سلسله ارتفاعات بالامبو و نیمی از شیندروی را تصرف کردند و به رغم روشن شدن آسمان، برای الحاق روی یال ارتباطی شامل دشت سازان و سپس نیمی دیگر از ارتفاعات شیندروی، به پیشروی خود ادامه دادند. قرارگاه رمضان نیز در این مرحله تنها توانست پمپ بنزین شهر حلبچه را به آتش بکشد.
قابل ذکر است که نیروهای جهادگر با احداث جاده های مناسب در ارتفاعات سر به فلک کشیده و زدن پل های حیاتی، نقش مهمی در تسریع حرکت نیروهای عمل کننده ایفا کردند، تا جایی که نیروهای به اسارت گرفته شده در عملیات والفجر 10 از سرعت عمل نیروهای عمل کننده در این منطقه صعب العبور ابراز شگفتی می کردند. سرهنگ پیاده کوکب محمد امین از تیپ کماندویی لشکر 34 عراق می گوید: «باوجود موانع سخت و طبیعی و ایذایی، به ذهن ما خطور نمی کرد که رزمندگان اسلام بتوانند به ما نزدیک شوند، از این رو ما زمانی از آغاز عملیات با خبر شدیم که در محاصره کامل قرار داشتیم.»
با گذشت ساعت ها از آغاز عملیات و تصرف شهر خرمال وده ها روستا در استان سلیمانیه، طارق عزیز وزیر امور خارجه عراق طی مصاحبه ای در لندن اعلام کرد: «اخبار مربوط به عملیات ایران در جبهه ها تنها یک شایعه است.»    
در حالی که نیروهای خودی از روحیه خوبی برخوردار بودند و تلفات آنان نیز بسیار اندک بود، از هم گسیختگی قوای دشمن و عدم حضور جدی آنها در منطقه موجب شد تا بر تسریع آغاز مرحله دوم عملیات تاکیدشود. دشمن بنابر تصوری که در مورد عملیات داشت، ستون های متعدد و طویلی را با عبور از پل های ملاویسی و زلم به طرف دوجیله و سپس حلبچه کرد.
مرحله دوم عملیات
بعد از ظهر چهارشنبه 26/12/1366، دلیرمردان سپاه با پیشروی در غرب شهر خرمال، روستاهای تپه کالاری، حاجی رقه، تپه توکه، کپه کول و ... را توانستند، آغاز کنند. با آزاد سازی این روستاها ارتباط شمال و جنوب استان سلیمانیه قطع شد و شهر مهم  دوجیله و بیش از 20 روستای اطراف آن آزاد شد.
مرحله سوم عملیات
در بامداد پنج شنبه27/12/1366، آغاز و پس از عبور از رودخانه های خروشان سیران، زیمکان و آب لیله، مواضع، پایگاه و استحکامات دشمن را در سلسله ارتفاعات بالمبو و گزیل و بیش از 24 ارتفاع دیگر در جنوب استان سلیمانیه عراق در هم کوبیدند و بر بیش از 90 روستای منطقه عمومی حلبچه تسلط پیدا کردند و روستاهای حد فاصل شهر دوجیله و دریاچه دربندیخان عراق آزاد شد و نیروی دریایی سپاه با استقرار در شرق دریاچه، تحرکات دشمن در آن سوی دریاچه را زیر نظر گرفت و پیشروی به سوی شهر حلبچه از چندین جناح ادامه، و این شهر به محاصره در آمد و سرانجام رزم آوران اسلام موفق شدند، در زیر بمباران های شدید هوایی و شیمیایی دشمن، شهر 70 هزار نفری حلبچه را آزاد نمایند.  
مرحله چهارم عملیات
این مرحله از نیمه شب پنج شنبه 27/12/1366، آغاز و رزمندگان اسلام، پس از تثبیت مناطق آزاد شده، موفق شدند شهر مرزی و کردنشین نوسود را که بیش از 7 سال زیر سلطه دشمن قرار داشت و بغداد آن را به عنوان پایگاهی برای ضد انقلابیون و منافقین وابسته تبدیل کرده بود، از تیررس دشمن خارج سازند.
با استقرار کامل نیروها در شهر نوسود موفق شدند دو شهر نظامی طویله و بیاره و بیش از 8 روستای اطراف آن در نزدیکی نوار مرزی را آزاد کنند.
دشمن در روز جمعه 28/12/1366، در محورهای شمالی عملیات والفجر 10 اقدام به پاتک کرد که با هوشیاری و آمادگی رزمندگان اسلام دفع شد و دشمن پس از به جای گذاشتن ده ها کشته، زخمی و اسیر، ناگزیر به عقب نشینی شده و مواضع قبلی خود را نیز از دست داد.
مرحله پنجم عملیات
مرحله پنجم در شب چهارشنبه 3/1/1366 آغاز و حماسه آفرینان بسیجی و پاسدار، به دشمن حمله کردند تا به جنایت بعثی ها در بمباران شیمیایی شهر حلبچه پاسخ گویند. در این عملیات که در محور خرمال به سید صادق در استان سلیمانیه انجام شد، 19 ارتفاع حساس منطقه، از جمله ارتفاعات 1058 (وربشن) مشرف بر شهر سید صادق و چندین روستای دیگر استان سلیمانیه آزاد شد.     
پیام امام خمینی (ره) به مناسبت عملیات والفجر 10
امام (ره) در پاسخ به نامه فرمانده کل سپاه پاسداران چنین اظهار فرمودند:
... اخبار پیروزی ها و حماسه های دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما، که قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقیان و حامیان و اربابان او، خصوصا آمریکا و اسرائیل را عزادار کرد. سلام خالصانه مرا به همه فرماندهان عزیز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پیروز سپاه و بسیج و ارتش و هوانیروز و نیروی هوایی و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و کلیه نیروهای مردمی و کُرد ابلاغ کنید و سلام و تشکر ملت ایران را به مردم شهرهای آزاد شده عراقی که بدون این که حتی یک گلوله هم به طرف آنان و شهرهای آنان شلیک شود، با آغوش باز و فریاد الله اکبر از رزمندگان ما استقبال نمودند، برسانید و به آن ها بگویید که می بینید صدام چگونه دیوانه وار شما و شهرهایتان را بمباران خوشه ای و شیمیایی می کند، و خواهیم دید که جهان خواران چگونه در تبلیغات مسموم خود از کنار این  پیروزی های بزرگ و جنایت صدام خواهند گذشت...

نتایج عملیات
-    آزاد سازی منطقه ای به وسعت حدود 1200 کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه، خرمال، بیاره، طویله و هم چنین نوسود از شهرهای ایران.
-         کاهش خط پدافندی خودی.
-         گشودن جبهه ای جدید برای دشمن وانتقال توان عمده ای از ارتش عراق به جبهه شمالی.
-         به اسارت درآوردن 5440 نفر از نیروهای دشمن.
-    انهدام 270 تانک و نفربر، 60 توپ صحرایی، 20 ضدهوایی، 40 خمپاره انداز، 13 دستگاه مهندسی، 230 خودرو و 750 اسلحه انفرادی و آرپی جی هفت.
-    به غنیمت گرفته شدن  90 تانک و نفربر، 100 توپ صحرایی، 20 توپ ضد هوایی، 20 خمپاره انداز، 15 دستگاه مهندسی، 800 خودرو و 6110 اسلحه انفرادی و  آرپی جی هفت.
عملیات والفجر 3    
عملیات ها
ارتش عراق پس از شکست در عملیات بیت المقدس و عقب نشینی سراسری خود، ارتفاعات مهم و سرکوب مرزی را در اختیار داشت و به این ترتیب چند شهر مرزی همچون مهران زیر دید و تیر دشمن بود.
ارتش عراق با استقرار نیروهای خودی روی ارتفاعات مرزی مهران، علاوه بر ایجاد تسلط بر این شهر، موفق شده بود با نیروی کمتری از منطقه بدره پدافند کند. حال آن که عقب راندن دشمن از روی ارتفاعات مرزی، پدافند در دشت را به او تحمیل می کرد و در نتیجه نیروی بیشتری زمین گیر می شد. بر همین اساس، طرح تأمین مهران – به عنوان دومین عملیات محدود در شرایط جدید – در دستور کار قرار گرفت.
اهداف عملیات
- آزادسازی شهر مهران از زیر دید و تیر دشمن.
- ایجاد سهولت در برقراری ارتباط شهرهای دهلران – مهران و نیز ایلام – مهران.
- تحمیل خطوط پدافند به دشمن و کشاندن او از ارتفاعات به دشت.
انهدام دشمن
بازپس گیری ارتفاعات و عوارض حساس زالوآب – که به این وسیله دید دشمن نسبت به تنگه کنجاپنجم و حوالی سد کناپنجم و دشت مهران کور گردید.
آزادسازی ارتفاعات «نمه کلان بو» و قسمتی از ارتفاعات قلاویزان – که دشمن را از تسلط کامل بر شهر مهران محروم  کرد و متقابلاً شهر بدره و عقبه دشمن به زیر دید قوای جمهوری اسلامی درمی آمد.
موقعیت منطقه
در منطقه دشت مهران، دو رشته ارتفاعات وجود دارد: در شمال، ارتفاعات زالوآب و کانی سخت و نمه کلان بو واقع است که قسمت عمده آن در خاک ایران قرار دارد. در جنوب نیز ارتفاعات قلاویزان واقع است که مرز ایران و عراق را مشخص می سازد. بین دو ارتفاع یاد شده، دشت مهران و دشت ورمهراز و زرباطیه عراق قرار دارد.
در قسمتی از ارتفاعات زالوآب و کانی سخت، مرز مشترک ایران و عراق است که در سمت غربی آن، ارتفاعات نمه کلان بو با قللی بیش از 200 متر و کمتر از 400 متر ارتفاع واقع است. هم چنین، ارتفاعات زالوآب، که دارای تپه هایی به ارتفاع 340، 325، 343 و 310 می باشد، در سمت شرق نمه کلان بو قرار دارد و مهم ترین قله آن معروف به کله قندی دارای 363 متر ارتفاع است.
تنگه کناپنجم در امتداد جاده مهران – ایلام و در شمال شرقی مهران واقع است که به منزله گلوگاه ورود به دشت مهران – از طرف ایلام – محسوب می شود و ارتفاعات کله قندی بر این تنگه تسلط کامل دارد.
استعداد دشمن
- تیپ های 506، 417، 420، 502، 424، 18، 38، 48 و 503 پیاده.
- تیپ های 37 و 70 زرهی.
- تیپ 4 گارد مرزی.
- تیپ 4 پیاده کوهستانی.
- گردان های کماندویی المثنی، مدلول، بلال و حدیبه.
- گردان 9 مکانیزه تابع لشکر 2 پیاده کوهستانی.
- گردان 7 تانک تابع لشکر 2 پیاده کوهستانی.
- گردان 1 موشک ضد تانک.
- گردان های 53، 240 و 639 توپخانه و آتشبار خمپاره 120 .
سازمان رزم خودی
فرماندهی عملیات را قرارگاه نجف اشرف برعهده داشت و یگان های تحت امر این قرارگاه نیز عبارت بودند از:
الف) سپاه پاسداران:
- لشکر 41 ثارالله با استعداد 6 گردان.
- لشکر 5 نر با استعداد 7 گردان پیاده.
- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با استعداد 1 گردان پیاده.
- لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) با استعداد 3 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 21 امام رضا(ع) با استعداد 5 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 11 امیرالمؤمنین(ع) با استعداد 2 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 5 رمضان با استعداد 1 گردان تانک و 1 گردان مکانیزه.
ب) ارتش جمهوری اسلامی:
- تیپ 4 زرهی از لشکر 21 حمزه.
- تیپ 40 سراب (پیاده).
- تیپ 84 خرم آباد با استعداد دو گروهان پیاده + یک گروهان تانک.
توپخانه:
سپاه : 4 آتشبار
ارتش: 9 آتشبار
طرح عملیات

با توجه به مختصات جغرافیایی منطقه و اهمیت استراتژیک آن، عملیات به ترتیب در سه محور زالوآب و نمه کلان بو – دشت مهران – قلاویزان طراحی شد. رزمندگان می بایست پس از تأمین اهداف مورد نظر و در صورت مناسب بودن وضعیت پایگاه های دشمن، در شرق رودخانه کنجاپنجم مستقر شوند. در غیر این صورت، با احداث خاکریز در پشت رودخانه پدافند شود.
شرح عملیات

عملیات در ساعت 23 مورخ 7/5/1362 با رمز «یا الله» آغاز شد. در محور شمالی عملیات، ارتفاعات نمه کلان بو- به غیر از ارتفاع 270 معروف به کله قندی – تصرف و تأمین شد و ارتفاعات زالوآب به همراه ارتفاع 270 به محاصره درآمد.
در محور میانی (دشت مهران)، رزمندگان خودی با پشت سر گذاردن جاده مهران – ایلام، از پاسگاه دوراجی تا فرخ آباد را تأمین کردند.
در محور جنوبی، به رغم موفقیت های چشمگیر اولیه، از آن جا که فرصت لازم برای احداث خاکریز از یال قلاویزان به سمت فیروزآباد و از آن جا به فرخ آباد به دست نیامد، تصرف اهداف این محور در مرحله اول عملیات کامل نگردید؛ لیکن در مرحله بعد این نقیصه مرتفع شد.
به این ترتیب، تنها محوری که تصرف اهداف موجود در آن ناتمام مانده بود، محور شمالی بود. نیروهای دشمن که در ارتفاعات زالوآب و کله قندی در محاصره بودند، یازده شبانه روز مقاومت کردند، دشمن تلاش فراوانی می کرد تا به هر نحو ممکن این ارتفاعات – به ویژه کله قندی – را از محاصره خارج کند. مضافاً به این که می کوشید خط پدافندی نیروهای ایران را در دوراجی شکسته و سپس با جناح چپ خود الحاق کند.
اگرچه نیروهای خودی با مقاومت بسیار تلاش دشمن را در دوراجی و نمه کلان بو خنثی کردند، لیکن نیروهای عراقی همچنان در ارتفاعات زالوآب و کله قندی مستقر بودند. نهایتاً در سحرگاه 18/5/1362 فرمانده لشکر 27 (حاج همت) با یک گردان وارد عمل شد و مقاوت نیروهای عراقی مستقر در ارتفاع مذکور را در هم شکست.
نتایج عملیات
- آزادسازی دو جاده ایلام – مهران – دهلران.
- آزادسازی ارتفاعات زالوآب و نمه کلان بو.
- آزادسازی دشت مهران.
- برقراری ارتباط جبهه های میانی و جنوبی از طریق دو جاده فوق الذکر.
- کشته و زخمی شدن بیش ازده هزار تن از نیروهای دشمن.
- به اسارت درآمدن 509 تن از نیروهای دشمن.
- ساقط شدن 6 هلی کوپتر دشمن.
- انهدام بیش از 200 تانک و نفربر.
- انهدام بیش از 200 خودرو حامل نفرات و یا مهمات.
- انهدام بیش از 20 انبار مهمات.
- انهدام بیش از 100 خودرو حامل نفرات و یا مهمات.
- انهدام بیش از 20 انبار مهمات.
مرورى بر عملیات والفجر ۲    
عملیات ها
پس از عملیات والفجر مقدماتى، بار دیگر شرایط جنگ به نحوى مطرح شد که به نظر مى رسید با افزایش توانایى هاى نظامى دشمن، بدون تغییرات اساسى در شیوه نبرد، ادامه جنگ مشکل خواهد بود. از این رو، تا رسیدن به آن نقطه لازم بود روند عملیات ها ادامه یافته تا از رکود جبهه به مدت زیاد جلوگیرى شود.
بدین ترتیب، پس از بحث و بررسى مناطق مختلف مقرر شد، عملیات هاى والفجر ،۲ ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترین مسأله اى که در این عملیات ها مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود.


اهداف عملیات:
عملیات والفجر ۲ در منطقه پیرانشهر، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین، با اهداف زیر تدارک دیده شد: ۱- انهدام نیروى دشمن و گرفتن اسیر.۲- تجزیه نیروى دشمن.۳- تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه.۴- تصرف پادگان حاج عمران و تسط بر شهر چومان مصطفى
موقعیت طبیعى و اهمیت منطقه:
پادگان حاج عمران در موقعیتى سوق الجیشى واقع شده است؛ بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو و از شرق به ارتفاعات تمرچین و شهر مرزى پیرانشهر، و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفى عراق، محدود مى شود.آنچه بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن مى افزود، اساساً تبعات بعدى آن بود که قسمتى از آن چنین است: ۱- تسلط بر تردد ضدانقلاب و کنترل آن.۲- ایجاد تسهیلات و پشتیبانى از اکراد مسلمان و مبارز عراقى.۳- فراهم سازى امکان گسترش عملیات نامنظم در خاک عراق
۴- حفظ پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز نیروهاى عراقى.۵- زمینه سازى نزدیکى بیشتر به شهر و تأسیسات نفتى کرکوک
موقعیت دشمن در منطقه
دشمن در سراسر منطقه، سه رده خط پدافندى داشت که هر رده آن پوشیده از موانع و استحکامات بود و همچنین استعداد دشمن در حدود ۲ تیپ پیاده و یک گردان زرهى، به عنوان نیروى درگیر و یک تیپ پیاده و آتشبار مختلف و مجموعاً ۳۰ یگان در منطقه بود.
مأموریت و طرح مانور
مبناى طرح مانور، عملیات تک دورانى (دور زدن دشمن) بود تا بدین وسیله هرگونه فرصت عکس العمل از دشمن گرفته شود، بدین ترتیب که ۴ گردان سمت راست و ۳ گردان سمت چپ وارد عمل مى شدند و پس از دور زدن ارتفاعات، در تنگه دربند الحاق مى نمودند و نهایتاً پاکسازى به طور کامل انجام مى پذیرفت. سازمان رزم و نحوه ادغام نیروهاى سپاه و ارتش بدین شکل بود که مجموعاً ۱۶ گردان از سپاه و ۶ گردان پیاده و یک گردان مکانیزه از نیروى زمینى ارتش در عملیات شرکت داشتند.همچنین پشتیبانى عملیات از سوى هوانیروز، با توجه به موقعیت منطقه و صعب العبور بودن ارتفاعات پیش بینى شد.
شرح عملیات
در ساعت ۱ بامداد روز ۲۹/۴/،۶۲ عملیات والفجر ۲ با رمز «یا الله» آغاز شد. قسمتى از نیروهاى خودى ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک، به منظور دور زدن دشمن، از خط عزیمت خود حرکت نمودند و پس از ۲ ساعت راهپیمایى موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده، براى شروع عملیات اعلام آمادگى کنند.به رغم این که نیروها پس از ۲ ساعت تأخیر در تمامى محورها، با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروى قابل توجهى صورت گرفت. اما از آن جا که دشمن بر ارتفاعات سرکوب منطقه تسلط داشت، آتش شدید توپخانه اش عملاً مانع از تکمیل و دستیابى به تمامى اهداف عملیات شد، به طورى که همچنان ارتفاعات «کینگ»، ،۲۵۱۹ «بردسر» و «دربند» را در اختیار داشت.
در ادامه عملیات در صبح روز ۳/۵/،۶۲ روستاى رایات به دست نیروهاى خودى تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاى دیگر، گمرک جاده پیرانشهر-حاج عمران آزاد گردید. همچنین پس از آن که نیروهاى خودى بر قسمتى از ارتفاعات ۲۵۱۹ تسلط یافتند، دشمن طى دو نوبت به ارتفاعات یاد شده پاتک نمود که در نوبت اول مجبور به عقب نشینى شد و در نوبت دوم توانست بر قسمتى از آن تسلط یابد. اما پس از آن که هوانیروز امکان یافت که نیروهاى خودى را تدارک کند، مابقى نیروهاى دشمن پاکسازى شدند و بدین ترتیب ارتفاعات ۲۵۱۹ به طور کامل به تصرف نیروى خودى درآمد.
همچنین دشمن در تاریخ ۵/۵/،۶۲ با ۱۶ فروند هلیکوپتر و با استفاده از هلى برد به یال ارتفاعات کلو حمله کرد که در پى آن ۶ فروند هلى کوپتر خود را از دست داد. یکى از این هلیکوپترها مملو از نیرو بود.
نیروى دشمن که در پاتک ها شرکت داشتند، مجموعاً تیپ ۶۶ نیروى مخصوص، تیپ ۵ و تیپ ۹۱ پیاده و نیز تیپ ۱۱۳ و ۴۳۳ پیاده کوهستانى را شامل مى شد.
دستاورد و نتایج عملیات
عملیات حاج عمران، با آزادسازى ۲۰۰ کیلومترمربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتى از ارتفاعات سرکوب منطقه، به پایان رسید. طى این عملیات، مناطق زیر به تصرف نیروهاى خودى درآمد: پاسگاه مرزى تمرچین عراق، پادگان حاج عمران، گمرک مرزى، سلسله ارتفاعات «کلو» و قله استراتژیک (۳۰۰۰ مترى) آن، ارتفاعات ۲۵۱۹ (گردمند)، «سرسول»، ««آزادى» ۳۷۰۰ «سلمان»، ۲۴۰۰ «شیوه کارتا»، «بردزرد»، همچنین آزادسازى روستاهاى زینو «ممى خلان»، «رایات»، «شیوش»، «خوارو»، «میوتان بالا» و میوتان پایین، از نتایج این عملیات بود. تسلط رزمندگان اسلام بر شهر چومان مصطفى و حومه آن نیز قسمت دیگرى از دستاوردهاى این عملیات محسوب مى شد.
تلفات دشمن و غنائم
مجموع کشته ها و زخمى هاى دشمن به بیش از ۴ هزار نفر رسید، ۲۰۰ نفر به اسارت گرفته شدند و نزدیک به ۵۰ پایگاه دشمن منهدم و یا تصرف گردید. همچنین از مقر تیپ ۹۱ که مأمور حفظ پادگان و منطقه بود مدارک و اسناد بیشمارى به دست آمد که حاکى از روابط عمیق گروهک هاى کومله و دمکرات با حکومت عراق بود.در میان غنائم، چندین قبضه توپ ۱۲۲ م. م، بیش از ۲۰ دستگاه تانک، ده ها دستگاه تفنگ ۱۰۶ با ماشین، انواع مختلف ادوات و نیز مقدار معتنابهى سلاح و مهمات، که از انبار پادگان حاج عمران به دست آمده بود، به چشم مى خورد.
تهیه و تدوین: روابط عمومى مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
عملیات ثامن الائمه(ع)    
عملیات ها
در دورترین منطقه جنوب غربی ایران، جزیره ای به نام آبادان قرار دارد که از جنوب، آب های گرم خلیج فارس و از شمال و مشرق رودخانه های کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفته اند. اروند رود – که تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بنادر بزرگ و فعال خرمشهر و آبادان در مسیر این آبراه واقع بوده اند. آبادان را از عراق جدا می کند. تاریخ شهر آبادان با تاریخ صنعت کشورمان و به ویژه پالایشگاه آن گره خورده است.
محاصره شهر آبادان
پس از تجاوز عراق در 31 شهریور 1359 و اشغال سریع بخش هایی از خاک ایران، خرمشهر مهم ترین شهر بندری ایران، پس از 40 روز مقاومت دلیرانه، با خیانت آشکار لیبرال ها و منافقین، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق در صدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسان تر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره 330 درجه ای قرار می گرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر می توانست آن را با خطر جدی روبه رو کند. دشمن می پنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خود کرده است.
عراقی ها برای تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شدند و از آن جهت منطقه ذوالفقاری را انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستان ها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور مانده و به راحتی وارد شهر گردند.
عملیات ثامن الائمه (ع) گر چه به عنوان یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در چارچوب سلسله تلاش هایی که برای آزاد سازی مناطق اشغالی انجام گرفت، به شمار می رود ولی این عملیات به منزله « نقطه عطف» و «حلقه واسط» برای انتقال استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید بود. سردار محسن رضایی در این باره می گوید:
«عملیات ثامن الائمه(ع) نقطه عطف است و به عنوان مبداء آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ است و یکی از نقاط اعتماد به نفس در استراتژی مرحله دوم، عملیات ثامن الائمه (ع) بود که حلقه واسط و مبداء تحول بود.»
رزمندگان اسلام شبانه سلاح بر دوش، پیاده و سواره به منطقه شتافتند و با جانبازی و فداکاری بسیار، چنان مقاومتی از خود نشان دادند که دلاوری ها و شجاعت های آنان در این منطقه به نام «حماسه ذوالفقاری» به عنوان برگ زرینی در تاریخ دوران دفاع مقدس به ثبت رسید. در این نبرد 280 نفر از نیروهای بعثی به هلاکت رسیده و 130 نفر به اسارت در آمدند و رزمندگان ایران توانستند از نفوذ نیروهای دشمن به شهر آبادان جلوگیری به عمل آوردند.
نیروهای عراقی بعداز این شکست، سعی کردند از طرف فیاضیه (بین ایستگاه 12 و خرمشهر) به سمت آبادان پیشروی کنند که در این منطقه نیز با مقاومت دلاورمردان اسلام مواجه و مجبور به عقب نشینی شدند. این عملیات تا 18 آبان 1359، ادامه داشت و سرانجام نیروهای بعثی از روستای نخلستان عبادی نیز پاکسازی و تا 4 کیلومتری شمال رودخانه بهمنشیر مجبور به عقب نشینی شدند.
بعداز این حماسه، جهاد سازندگی موفق شد، جاده ای در میان باتلاق های اطراف آبادان احداث کند. این جاده نیروهای دشمن را دور می زد و به جاده آبادان – ماهشهر وصل می شد. از طریق این جاده که به جاده وحدت معروف بود، تدارکات نظامی نیروهای ایرانی آسان تر و سریع تر انجام می گرفت.
به دنبال صدور فرمان امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان 1359، مبنی بر این که :
«حصر آبادان باید شکسته شود»
نیروهای مسلح تمام تلاش و امکانات خود را برای شکستن محاصره آبادان به خاطر اجرای فرمان امام خمینی(ره) به کار بستند.
صدام که خود را ناتوان از تصرف آبادان می دید، بعداز یازدهمین نشست سران عرب در «امان» که در 6 آذر 1359، تشکیل شد، چنین گفت:
«ما نمی خواهیم کشورگشایی کنیم. ما فقط می خواستیم، تهدید ایران را از شهرهای خود دور سازیم!»
این گفته بیانگر ناتوانی عراقی ها در پیشروی، در خاک ایران بود.
مقام معظم رهبری در مورد تاثیر سخنان امام (ره) در نجات آبادان چنین فرودند:
«آبادان در معرض حمله و خطر بود، مثل خونین شهر، منتهی همین تاکید امام که تکلیف شرعی کردند که مبادا آبادان سقوط بکند، نیروهای رزمنده را که در آن جا بود، تقویت کردند. البته در آبادان سپاه آن روز برتر از ارتش بود. بعداً ارتش هم در آبادان مستقر شد و در یک مورد که نیروهای دشمن از بهمنشیر عبور کردند و وارد جزیره آبادان شدند، بسیج توده ای مردم و شرافت نظامی عده ای از نظامیان ما حماسه آفرید و عراقی ها را در جایی که واقعاً بیرون کردن دشمن از آن جا بسیار دشوار بود، کوبیدند. عده ای را کشته و تار و مار کردند  و عده ای را به داخل رودخانه انداختند و عده ای هم که توانستند، فرار کردند. عامل اصلی در حفاظت از آبادان همان فرمان امام بود و داغی که از سقوط نیمی از خونین شهر در دل برادران وجود داشت.»
منطقه عملیات
منطقه عملیات ثامن الائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان وجنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپل دشمن به وسعت 150 تا 180 کیلومتر مربع می شد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی می شدند. با توجه به اهمیت دو پل قصبه و حفار برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبه های او در شرق کارون بودند، مواضع واستحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند.
وضعیت دشمن
دشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون، دچار تناقض بود؛ از یک سو به لحاظ اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن می بایست از نیروی بسیاری استفاده می کرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود. در عین حال، شناخت عراقی ها از توان نیروهای خودی در عقب راندن دشمن – به ویژه پس از ناکامی ارتش در عملیات های سوم آبان 1359 و بیستم دی 1359 – آن ها را مطمئن کرده بودکه مورد تعرض جدید قرار نخواهند گرفت. استعداد و آرایش یگان های دشمن در این منطقه برابر اسناد به دست آمده از تیپ 8 مکانیزه ارتش عراق در 26 مرداد 1360 عبارت بودند از:
1-  تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 زرهی که به سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود.
2-  تیپ 6 زرهی از لشکر 3 زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان مستقر بود.
3-  تیپ 44 پیاده از لشکر 11 پیاده، که با یک گردان تحت امر لشکر 3 زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند می کرد.
4-  تیپ 12 زرهی لشکر 3 در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردان های تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ 44 و گردان 1 از تیپ 33 نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند.
برابر شواهد، قراین و اسناد موجود، در پی گسترش حملات رزمندگان اسلام به منطقه اشغالی سرپل در نیمه اول سال 1360، دشمن دچار اضطراب شده و احتمال حمله نیروهای خودی را پیش بینی می کرد. بااین حال، عراقی ها همچنان به استقرار در مناطق اشغالی اصرار داشتند و این امر بدین دلیل بود که عراقی ها تصور می کردند که نیروهای اسلام از انجام دادن عملیات دقیق و برنامه ریزی شده در سطحی گسترده ناتوان هستند. در واقع فرماندهی عراق احتمال تدارک حمله از محور شرق رودخانه را پیش بینی می کرد اما به هیچ وجه تصور نمی کرد این حمله، گسترده و همه جانبه باشد.
5-  استعداد دشمن در این منطقه برابر یک لشکر تقویت شده بود، ضمن این که فرمانده سپاه سوم می توانست از احتیاط لشکرهای 5 مکانیزه و 9 رزهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر 3 زرهی استفاده کند.
طرح عملیات
الف ) اهداف و ماموریت
هدف اصلی عملیات، انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون وتصرف و تامین منطقه بود. در طرح اولیه سپاه آمده بود:
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در آبادان و دارخوین و ماهشهر ماموریت دارند تا به  همآهنگی و همکاری کامل لشکر 77 پیاده خراسان از محور فیاضیه و دارخوین به طور گسترده و از سه محور ایستگاه 12 و ایستگاه 7 و جاده ماهشهر– آبادان تک نمایند و نیروهای دشمن را که از کنار کارون تا جاده ماهشهر – آبادان گسترش داشتند، به طور کامل محاصره و بعداز انهدام دشمن، در منطقه متصرفه پدافند نمایند.»
سران نظامی امیدوار بودند با انجام عملیات ثامن الائمه (ع) تهدید احتمالی دشمن برای تصرف آبادان که عراق آن را به صورت اهرم فشاری علیه ایران در تبلیغات خود مورد استفاده قرار می داد، خنثی شود. از سوی دیگر، در این عملیات پس از پاکسازی شرق رودخانه کارون، نیروهای خودی از خطوط پدافندی آزاد شده و امکان به کارگیری آن ها در مراحل بعدی آزاد سازی مناطق اشغالی فراهم می شد.
ب ) سازمان رزم خودی
ترکیب نیروهای عمل کننده در این عملیات، شامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری به این شرح بود:
-  لشکر 77 با سه تیپ شامل 9 گردان نیروی پیاده؛
-   سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با 16 گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل می کرد؛
-    تیپ 37 زرهی شیراز؛
-   گردان 251 تانک از لشکر 16 زرهی؛
-    گردان 107 ژاندارمری؛
-  گروه رزمی 291 تانک؛
-   جهاد سازندگی، علاوه بر احداث جاده وحدت در فروردین 1360، امور مقدماتی مهندسی عملیات را انجام داد.
پس از حذف بنی صدر برای نخستین بار بود که نیروهای عمل کننده در چنین مقیاسی با هم ترکیب شده به نحو شایسته ای با یکدیگر همکاری و هم آهنگی می کردند، چنان که این اقدام، الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در سایر عملیات ها شد.
ج) طرح مانور
در طرح مانور، سه محور عمده و یک محور فرعی برای انجام عملیات در نظر گرفته شده بود: محور شمالی شامل منطقه دارخوین و محمدیه و محور جنوبی شامل محور فیاضیه و ایستگاه 7 بود. بر اساس این طرح، تلاش فرعی نیروها برای پشتیبانی نیز در محور جاده ماهشهر – آبادان انجام می شد. در این میان، محور دارخوین و فیاضیه با هدف تصرف و تامین پل های حفار و قصبه دارای اهمیت بیشتری بودند و در صورت برخورداری نیروهای خودی از سرعت عمل، امکان انهدام و اسارت بسیاری از افراد دشمن در این محور وجود داشت. و همین ضرورت، در آرایش نیروها مؤثر بود، که به این ترتیب مشخص شد:
محور دارخوین – محمدیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (دو گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و یک گردان تانک در احتیاط و پشتیبانی.
محور فیاضیه: پنج گردان از سپاه (چهار گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و سه گردان از ارتش (یک گردان آفندی و دو گردان احتیاط).
محور جاده ماهشهر – آبادان: دو گردان از سپاه (یک گردان آفندی و یک گردان احتیاط) و دو گردان از ارتش ( یک گردان آفندی و یک گردان پدافند).
برای پشتیبانی عملیات، سه گردان توپخانه و 50 قبضه سلاح پدافند هوایی در نظر گرفته شده بود.
در مجموعه، به نظر می رسید، دشمن به دلیل برخورداری از نیروهای احتیاط و به ویژه امکان به کارگیری لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی تحت امر سپاه سوم، در موضع برتری قرار داشت، لیکن نیروهای خودی با توجه به شناخت دقیق از دشمن، ویژگی برتر عملیاتی، ترکیب جدید سپاه و ارتش – که پیش از این هرگز در این سطح وجود نداشت – و بهره برداری مناسب از زمین، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. افزون بر این، دشمن به لحاظ درک و باوری که از توان نیروهای خودی داشت، به طور نسبی در غافل گیری به سر می برد و این عوامل در مجموع می توانست دست یابی به پیروزی را آسان کند.
در این میان، افزایش قابل توجه نیروهای سپاه در مقایسه با عملیات های پیشین و نقش طراحان نظامی سپاه در طرح ریزی و هدایت عملیات، از جمله ویژگی های عملیات ثامن الائمه (ع) و عامل برتری نیروهای خودی در برابر دشمن بود.
بدین ترتیب، عملیات ثامن الائمه (ع) به منظور شکستن محاصره آبادان و انهدام نیروهای دشمن در شرق رودخانه کارون پس از آماده سازی مقدمات آن، آغاز شد.
شرح عملیات
عملیات در ساعت 1 بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قوای ایران در ساعات نخست عملیات، باتهاجم به مواضع دشمن و در هم شکستن مقاومت نیروهای آنان، خاکریزهای اول دشمن را تصرف وتأمین کردند. مقاومت اولیه نیروهای عراقی در برخی از محورها و به ویژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشان دهنده هوشیاری نسبی دشمن بود. بنابر گزارش اسیران عراقی، اسارت یکی از نیروهای خودی در منطقه  عملیاتی تیپ 8 مکانیزه در محور دارخوین سبب هوشیاری دشمن شده بود، ولی شناخت نادرست فرماندهان نظامی عراق نسبت به توان نیروهای خودی که بر مبنای برآوردهای عملیات های ناکام پیشین ایجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نیروهای خودی واکنش مناسبی نشان ندهند.
با روشن شدن هوا و ادامه پیشروی نیروهای خودی از محور شمالی به سمت پل مارد و تهدید عقبه نیروهای دشمن، نخستین ضربه شکننده بر نیروهای عراقی وارد آمد. بااین حال، نیروهای دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت می کردند. گستردگی محورهای تهاجم و عقب ماندگی دشمن سبب شد تا نیروهای خودی با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر، در پی تغییر وضعیت میدان نبرد، فرماندهی نیروهای دشمن تلاش می کرد تا تاریک شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، باتقویت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ کند و پس از آن، با نصب پل روی رودخانه کارون، نیروهای محاصره شده را نجات دهد وسپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه کارون، از ادامه پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند.
بر همین اساس، دشمن در اولین اقدام با وارد کردن تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، سعی کرد، پل حفار را حفظ کرده و با استقرار تیپ 16 زرهی از لشکر 6 زرهی درغرب رودخانه کارون، از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. تهاجم رزمندگان به نیروهای تیپ 10 سبب شد تا این نیروها در همان لحظات اولیه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقب نشینی کنند، در صورتی که اگر در حمله به تیپ 10 تأخیر صورت می گرفت، بی گمان نیروهای تیپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضد حمله می زدند.
با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پیشروی نیروهای خودی از شمال به جنوب وتصرف پل قصبه، امکان مقاومت از عراقی ها گرفته شده بود.
در بعد از ظهر همان روز بخشی از پل حفار تصرف شده بود ولی عراقی ها برای باز نگه داشتن عقبه نیروهای محاصره شده خود در شرق کارون، همچنان مقاومت می کردند،  چنان که با تاریک شدن هوا حرکت ستون نیروهای دشمن از اهواز به سمت خرمشهر دیده می شد.
بدین ترتیب، روز اول عملیات در حالی به پایان رسید که دشمن به دلیل عقب ماندگی، توان مقابله با نیروهای خودی را نداشت و تنها، به تاریک شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار برای تقویت منطقه و یا امکان عقب نشینی نیروهای محاصره شده امید بسته بود. در روز دوم عملیات (ششم مهر)، در حالی که پیشروی نیروهای خودی همچنان ادامه داشت، دشمن واکنش جدی از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نیروهای عراقی به تدریج تسلیم شده و یا عقب نشینی کردند و سرانجام در پایان این روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد.
در روز سوم عملیات نیز در پی پاکسازی منطقه، محاصره آبادان به پایان رسید و فرمان امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق یافت و نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند. در این عملیات علاوه بر آزاد سازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه، بخش وسیعی از نیروهای خودی – که درگیر پدافند در منطقه بودند – آزاد و برای عملیات های بعدی آماده شدند.
نتایج عملیات ثامن الائمه (ع)
در این عملیات سلحشوران اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، از جمله:
1-     ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تامین گردید.
2-     آبادان از محاصره یک ساله خارج شد.
3-     بیش از 150 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده، آزاد گردید.
4-     بیش از 3 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 1656 نفر نیز به اسارت در آمدند.
5-  تعداد 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد 3 فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر عراق نیز سرنگون شدند.
همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد.
صدام پس از این شکست 7 تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
با توجه به نقش شجاعانه لشکر 77 پیاده با تصویب شورای عالی دفاع درتاریخ یازدهم مهر 1360، به لشکر پیروز خراسان تغییر نام داد.
پیامدهای شکسته شدن محاصره آبادان

موفقیت عملیات ثامن الائمه (ع) درابعاد مختلف پیامدهایی به همراه داشت که آن را در دو محور عمده، داخلی و خارجی ارزیابی می کنیم.
الف - پیامدهای داخلی
1-  با انجام موفقیت آمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبهه ها ، روحیه نیروهای رزمنده تقویت وتوانمندانه تر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند.
2-  از نظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجم تر شد و کمتر از یک هفته بعد از این عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاست های خارجی نظام نیز گردید.
3-  با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضع گیری های قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت.
ب: پیامدهای خارجی
مهم ترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیج فارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاری رساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی امریکا در خلیج فارس  به منظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد.
امریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در خاورمیانه و آب های دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم  تبلیغی گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت  بی مورد رژیم های منطقه را از ایران بیشتر کرد.
عملیات رمضان    
عملیات ها
عملیات رمضان؛ ورود به خاک عراق
صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانه‌ای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود. این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی می‌شد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید.
سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار می‌کردند.
در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقی‌ها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونه‌ای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علی‌رغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقی‌ها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند. در این مرحله از عملیات 85 دستاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد. مرحله دوم نیز در محور میانی ـ جنوب پاسگاه زید ـ و با همان یگانها و با تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت، که چندان موفقیت‌آمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد‌ آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند.
در مرحله سوم احتمال می‌رفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی و آرایش وسیع آنان قصد پاتک دارد، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرف‌نظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانکها و نفربرها بپردازند. بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی بطور خیره‌کننده‌ای به درهم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند. رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه آن از نوع پیشرفته «تی 72» بود را به غنیمت بگیرند.
مرحله چهارم عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل هوشیاری و آمادگی عراقی‌ها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود، راهی از خط نخست دشمن، به روی رزمندگان اسلام باز نشد.
مرحله پنجم و پایانی که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی ـ نظامی بود، در تاریخ 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد. در بدو درگیری و نبرد، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش می‌رفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی بسازند. ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن بکار نرفت، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند. در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند. بنابراین آمار کل تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق در عملیات رمضان عبارت بود از:
1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده، 50 تانک و نفربر به غنیمت نیروهای اسلام در آمد و 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند.
 جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی ـ نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواسته‌های به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید.

نام عملیات‌: رمضان
زمان اجرا‌: 23/4/1361
تلفات دشمن (کشته، زخمی یا اسیر)‌: 8715
رمز عملیات‌: یا صاحب الزمان ادرکنی
مکان اجرا: منطقه عملیاتی شلمچه ـ شمال غربی خرمشهر و شرق بصره
ارگانهای عمل کننده‌: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات: فتح منطقه‌ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله ـ طی 5 مرحله
عملیات قدس 5    
عملیات ها
عملیات قدس 5؛ آزادسازی چند پاسگاه دشمن در هورالهویزه
عملیات «قدس 5» برای تکمیل پیروزی‌های عملیات قدس 1 و 2 در نظر گرفته شد و هدف از انجام آن، تصرف پاسگاه «الیج» واقع در «هورالهویزه» و نزدیک شدن به «البیضه» بود. با توجه به حساسیت پاسگاه «الیج» که در سمت چپ پاسگاه «بلاله» و نزدیک البیضه قرار داشت، تأمین بیشتر جاده «خندق» و جناح راست خط پدافندی مدنظر فرماندهان سپاه پاسداران بود، زیرا احتمال می‌رفت دشمن با اتکا به خشکی‌های موجود در این محور، با نزدیک شدن به مواضع خودی، آن را مورد تهدید قرار دهد. از این رو، محدودتر شدن خط پدافندی خودی و تقلیل پاسگاه‌هایی که بر روی آب قرار داشت، از جمله اهداف این عملیات بود که رزمندگان ایرانی تقریباً به نیمی از این اهداف دست پیدا کردند.
این عملیات با رمز «یا علی‌بن‌ابیطالب (ع)‌» ساعت 23 روز 15 مرداد ماه 1364 در غرب هورالهویزه آغاز شد. طی دو روز نبرد سی کیلومتر مربع از هور آزاد شد، همچنین 168 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده، یا به اسارت درآمدند. علاوه بر آن غنایمی از جمله چند قبضه خمپاره‌انداز، سلاح ضد هوایی تک‌لول و مانند آن از دشمن به دست آمد و گردان 3 از تیپ 701 کماندویی عراق منهدم شد.
مشخصات عملیات
نام عملیات: قدس 5
زمان اجرا: 15/5/1364
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 168
رمز عملیات: یا علی بن ابی‌طالب (ع)
مکان اجرا: منطقه هورالهویزه ـ منطقه عملیاتی جنوب
ارگان‌های عمل‌کننده: مجاهدان مبارز عراقی و رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: تکمیل پیروزی‌های عملیات قدس 1 و 2 و محدودتر شدن خط پدافندی و تقلیل پاسگاه‌هایی که بر روی آب قرار داشت
عملیات قدس 4    
عملیات ها
 
عملیات قدس 4، آزادی دریاچه «ام النعاج»
طوفان شدید دریاچه کم عمق «ام النعاج» عراق در شمال شرقی‌شهر «بصره» همچنین اسارت نیروهای اطلاعاتی دشمن به دست رزمندگان مجاهدین عراقی از تیپ 9 بدر در این منطقه، انگیزه‌های طرح و اجرای عملیات «قدس 4‌» شد.
طوفان، عوارض خشک و کوچک بر سطح دریاچه را کنار زد و دریاچه به «اروند رود» متصل شد. این دریاچه از چند طرف به چندین آبراه و روستا ختم می شود و مساحتی در حدود یکصد کیلومتر مربع را داراست و آب آن از رودخانه‌های واقع در خاک ایران تامین می‌شود.
عملیات قدس 4 با چهار هدف انهدام نیروی پدافندی دشمن، آزاد‌سازی 150 کیلومتر مربع از دریاچه و تسلط بر بخشی دیگر از هور الهویزه، گرفتن جای پا برای گسترش عملیات و در اختیار گرفتن جناح از دشمن و نزدیکی به بخشی از خشکی‌های شرق دجله در منطقه‌ای به گستردگی 160 کیلومتر مربع به اجرا گذاشته شد.
این عملیات را نیروی زمینی سپاه پاسداران و مجاهدان و پناهندگان عراقی که در قالب تیپ 9 بدر گرد هم آمده بودند، صورت دادند. حمله ساعت 24 روز 1 مرداد ماه 1364 با رمز «یا محمد رسول‌الله (ص) ـ الله‌اکبر» در حالی آغاز شد که هواپیماهای «پی.سی.7» عراق روزی یکی ـ دو بار سطح منطقه و دریاچه ام‌النعاج را بمباران ایذایی می‌کردند، ولی دشمن در زمان عملیات کاملا غافلگیر گردید، به گونه‌ای که بی‌سیم‌چی فرمانده عراق تسلیم نیروهای ایران شد.
دشمن نیز پس از سقوط بخشی از مواضع خود، اقدام به اجرای آتش توپخانه نمود و تردد نیروهای ایرانی را در منطقه با مشکل روبه‌رو ساخت، اما یک عامل ویژه سبب قطع این گلوله باران شد؛ به این صورت که شماری از اسرای دشمن به تقاضای همکاری پاسخ مثبت داده و به پای بی‌سیم آمدند و از ُپست شنود با فرماندهی دشمن در عقبه تماس گرفتند و تقاضای نیرو کردند، اما با تقاضای آنان به علت عدم تسلط عراق بر منطقه عملیات مخالفت شد، ولی در برابر تقاضای قطع آتش به این بهانه که بر سر نیروهای دشمن ریخته می‌شود، موافقت شده و لحظاتی بعد آتش دشمن قطع گردید و به دنبال آن تردد نیروهای خودی از سر گرفته شد. این عامل در موفقیت عملیات ایران کمک شایانی را در پی داشت.
طی چهار روز عملیات، 1 فروند بالگرد،10 فروند قایق، چندین قبضه خمپاره‌انداز و چندین پایگاه شناور منهدم و گردان 2 از تیپ 117 دشمن متلاشی گردید. شمار تلفات دشمن در این عملیات 336 تن کشته و زخمی و اسیر گزارش شده است.
علاوه بر آن 5 فروند قایق، شماری دستگاه‌های مخابراتی و تعدادی سلاح سبک و مقداری مهمات به غنیمت رزمندگان اسلام در آمد. بزرگترین دستاورد عملیات قدس 4، آزاد‌سازی 160 کیلومتر مربع از منطقه هورالهویزه عراق، دریاچه ام‌النعاج (بزرگترین دریاچه منطقه هور) و 20 پاسگاه آبی دشمن بود.
مشخصات عملیات
نام عملیات: قدس 4
زمان اجرا:1/5/1364
مدت اجرا: 4 روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر: 336    
رمز عملیات: یا محمد رسول‌الله (ص)
مکان اجرا: دریاچه ام‌النعاج در منطقه عملیاتی هورالهویزه ـ محور جنوبی جنگ
ارگانهای عمل کننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مجاهد عراق
اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن، آزادسازی 150 کیلومتر مربع از منطقه هور، گرفتن جای پا برای گسترش عملیات و نزدیکی به بخشی از خشکی‌های شرق دجله
عملیات قدس 3    
عملیات ها
عملیات قدس 3: نفوذ و ضربه به خط دشمن
موقعیت منطقه عملیاتی «قدس 3» از سوی دشمن بخ بلندیهای «مین منصور» و در میان افراد محلی به «فره سیاه» مشهور است.این منطقه در محور عمومی دهلران طیب در غرب رودخانه «میمه» قرار دارد و دارای تعدادی تپه و بلندی است.بلندی 208 به سبب اشراف آن بر غرب رودخانه میمه شهرت و اهمیت ویژه ای در هر دو سوی نبرد داشت.
دشم پس از شکست در عملیهت بیت المقدس و عقب نشینی سراسری خود که به آزادی خرمشهر انجامید، بخشی از بلندیهای مرزی جبهه میانی را در اشغال خود نگه داشت تا دید و اشراف کافی بر منطقه عمومی دهلران داشته باشد.طراحی عملیات قدس3 بر همین اساس و به تناسب راهکارهای موجود در منطقه از دومحور صورت گرفت.
رزمندگان در ساعت 2و45 دقیقه بامداد روز 20 تیر 1364 با رمز «یا امام جعفر صادق (ع)» به طور همزمان حمله خود را آغاز کردند.سرعت عمل نیروهای خودی چنان بود که در همان لحظات نخست، نزدیک به 70 تن از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند.نیروها  با رعایت اصل غافلگیری واسننار شب، به قرارگاه دشمن در عقبه خط آنان حمله برده و کابلهای برق و مخابرات خط اول آنان را قطع کردند.بدینصورت ارتباط نیروهای دشمن با عقبه خود بمنظور خبردهی و پشتیبانی مختل شد.
 از آنجا که هدف این عملیات صرفا نفوذ و ضربه زدن به یگانهای دشمن بود، لذا نیروها حتی الامکان از غنیمت گرفتن و انتقال اقلام دست و پا گیر، خودداری کردند و تلاش نمودند تا اساسا امکانات دشمن را منهدم سازند.
پس از اجرای موفق عملبات و سرزدن سپیده صبح، دستور عقب نشینی و بازگرد نیروها ی خط شکن به خطوط پیشین صادر شد.دشمن نیز که با توجه به قطع کابلهای ارتباطی و مخابراتی خود از اهداف این عملیات غافل بود، به طور همه حانبه اقدام به پاتک بر روی بلندیهایی که از نیروهای ایرانی خالی شده بود کرد و طبیعتا از این ضد حمله سودی نجست.
همزمان با عملیات قدس 3، عملیات دیگری توسط نیروی زمینی ارتش در منطقه عملیاتی «شهرانی»، به منظور بازپس_ گیری مناطقی که به تازگی در اشغال دشمن در آمده بود، صورت گرفت.این یورش سبب شد که توجه فرماندهان عراقی به آن محمور معطوف شود، بنابراین میتوان گفت که عملبات نیروهای ارتش به نوعی پشتیبانی عملیات قدس 3 بود.
در این حمله 15 دستگاه خودروی ایفا (کامیون)، 4 دستگاه تانک، 15 دستاه خمپاره انداز، 10 زاغه مهمات، مقر گردان 1و 2 از تیپ 805 و پمپ بنزین قرارگاه دشمن در منطقه منهدم شد. ضمن آنکه 1470 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده یا به اسارت نیروهای عمل کننده خودی در آمدند. علاوه بر این، چندین دستگاه بی سیم و سیستمهای مخابراتی و شماری سلاح سبک و نیمه سنگیناز دشمن به غنیمت گرفته شد.

نام عملیات : قدس 3 (انهدامی)
زمان اجرا :20/4/1364
مدت اجرا : یک روز
تلفات دشمن (کشته،زخمی و اسیر) : 1470
رمز عملیات : یا امام جعفر صادق (ع)
مکان اجرا : منطقه عمومی دهلران – طیب، در جبهه میانی جنگ
ارگانهای عمل کننده : رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات : نفوذ و ضربه زدن به یگانهای دشمن
عملیات قادر    
عملیات ها
عملیات «قادر» در 24 تیر ماه 1364 نخستین عملیات مستقل ارتش پس از عملیات بدر بود و سرهنگ «علی صیاد شیرازی» فرماندهی آن را بر عهده داشت. در این عملیات یگان‌هایی از سپاه و ارتش حضور داشتند.
این عملیات دو ماهه طی سه مرحله و با نامهای قادر 1، 2 و 3 اجرا شد و هدف از انجام آن در غرب، تسلط بر شهر «سیدکان» استان «اربیل» عراق و آزادسازی بلندی‌های منطقه بود.
رزمندگان ایرانی در ساعت 2 بامداد با رمز «یا صاحب الزمان (عج)» خطوط پدافندی دشمن را شکافته و از غرب شهر «اشنویه» ایران به سوی بلندی‌های «کلاشین» عراق پیشروی کردند. در هر یک از مراحل این عملیات هدف‌هایی تأمین شد، اما عواملی هم‌چون پاتک‌های سنگین دشمن سبب گردید تا سرانجام این عملیات در تاریخ 18 شهریور ماه 1364 با عدم موفقیت کامل روبرو گردد و تنها به انهدام نیروها و ماشین جنگی دشمن اکتفا شود. سرهنگ «حسن آبشناسان» فرمانده تیپ 23 نوهد نیروهای تکاور ارتش در روند این عملیات به شهادت رسید.
نتیجه این عملیات پیوسته، آزادسازی بلند‌ی‌های «سر سپندار»، «کلازرده» و «بربرزیندوست»، آسیب 3 گردان پیاده کماندویی از سپاه پنجم عراق و کشته و زخمی شدن و اسارت 1020 تن از نیروهای دشمن بود.
نام عملیات: قادر (سه مرحله پیوسته)
زمان اجرا: 24/4/1364
مدت اجرا: 2 ماه
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 1020
رمز عملیات: یا صاحب الزمان
مکان اجرا: غرب شهر اشنویه ایران ـ شمالی‌ترین نقطه از خط جنگ
ارگان‌های عمل‌کننده: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات: آزاد‌سازی بلندی‌های منطقه معروف به کلاشین
عملیات نصر 8    
عملیات ها
در تداوم سلسله عملیاتی که در جبهه شمال غرب انجام شد، ضرورت اجرای عملیات به منظور فراهم سازی عملیات بزرگ و گسترده در این جبهه بیش از پیش احساس می شد. به همین دلیل به رغم دشواری های موجود، عملیات نصر 8 از سوی سپاه پاسداران طراحی شد.
اهداف عملیات
تصرف ارتفاع گرده رش و در نتیجه تسلط بر بخشی از رودخانه قلعه چولان و تسهیل عبور نیروها.
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی در شمال سلیمانیه واقع و توسط ارتفاعات بلند گرده رش، گوجار، قمیش، دولبشک، الاغلو، ویولان، گرده شیلان و نیز دشت هرمدان و تپه های جنگاوی احاطه شده است. در این میان، ارتفاع گرده رش از اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارتفاعات برخوردار است؛ چرا که برای ورود به منطقه غرب رودخانه قلعه چولان و انجام عملیات های بعدی می بایست این ارتفاع تصرف می شد.
از جمله ویژگی های این منطقه نیز می توان از کوهستانی بودن، محدودیت عقبه، نبود                 جاده – به طور خاص در مورد ارتفاع گرده رش – و سرما نام برد.
استعداد دشمن
مسئولیت منطقه عملیاتی بر عهده سپاه یک ارتش عراق بود که با لشکر 44 پیاده از این منطقه – به ویژه ارتفاع گرده رش – دفاع می کرد. تعدادی گردان خفیفه و گروه هایی از نیروهای جاش (کردهای محلی) نیز در مناطقی همچون ارتفاع گوجار، ویسی و الاغلو استقرار داشته و تحت امر این لشکر از مناطق مذکور حفاظت می کردند. تنها نیروی احتیاط لشکر 44 در آغاز عملیات، گردان کماندویی آن بود و حتی سپاه یکم نیز که پدافند منطقه  دربندیخان –  شاخ مامند را با چهار لشکر بر عهده داشت، فقط توانست تیپ 77 پیاده و یک گردان کماندویی را جهت پاتک به منطقه اعزام کند. در مجموع، یگان هایی که تحت امر لشکر 44، قبل و حین عملیات در منطقه حضور یافتند، به قرار ذیل می باشد:
-         تیپ های 39، 74، 77، 83 و 603 پیاده.
-         گردان کماندویی تابع سپاه یکم و گردان کماندویی تابع لشکر 44 پیاده.
-         گردان تانک ابن حارث تابع لشکر 27 پیاده.
-         گردان های 53 و 69 توپخانه.
قوای خودی
نیروهای عملیات بر اساس استعدادی برابر با 11 گردان پیاده به شکلیک قرارگاه ثابت و یک قرارگاه احتیاط سازماندهی شدند.
قرارگاه نجف اشرف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر  11 امیرالمومنین (ع)
لشکر  21 امام رضا (ع)
لشکر  57 اباالفضل (ع)
لشکر  155 ویژه شهدا
تیپ مستقل 12 قائم (عج)
هم چنین، لشکرهای 7 ولی عصر (عج)، 52 قدس و تیپ های مستقل 35 امام حسن(ع) و مسلم به عقیل به عنوان احتیاط قرارگاه در نظر گرفته شدند.
طرح عملیات
مانور عملیات برای تصرف ارتفاع گرده رش به شرح زیر طراحی گردید:
-         تصرف نیمه جنوبی ارتفاع 1418 (قله دوم) توسط لشکر 21.
-         تصرف نیمه غربی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط لشکر 11.
-         تصرف نیمه شمالی ارتفاع 1418 (قله سوم) توسط لشکر 57.
-         تصرف نیمه شرقی ارتفاع 1426 (قله اول) توسط تیپ 12.
-         تصرف ارتفاعات 1317 و 1348 (قله چهارم) توسط لشکر 155 ویژه.
هم چنین ، در صورت فراهم شدن شرایط مشاعه، یگان های احتیاط برای تصرف ارتفاع ویولان و دشت هرمدان وارد عمل می شدند.
ضمناً، نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق می بایست روی ارتفاع ویولان و شمال آن وارد عمل شود تا ضمن تجزیه توان دشمن، راه ورودی قرارگاه رمضان به داخل خاک عراق بیشتر تامین گردد.
شرح عملیات
نیروها با حرکت از محورهای مختلف پس از 5 الی 8 ساعت راهپیمایی، در نزدیکی مواضع دشمن استقرار یافته و به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستند. سرانجام عملیات در ساعت 01:16 بامداد 29/8/1366 با رمز مبارک یا محمد بن عبدالله، ادرکنی آغاز شد و یگان های عملیاتی به طور هماهنگ و هم زمان به مواضع دشمن یورش بردند و پس از یک ساعت موفق شدند قلل 1424، 1426 (قله اول)، 1418 (قله دوم)  و 1391 (قله سوم) و قرارگاه تاکتیکی تیپ 39 را تصرف کنند. از ساعت 5 صبح، دشمن با بکارگیری عناصر باقیمانده از تیپ 39 پاتک کرده و توانست یکی از یگان های خودی را حدود 300 متر عقب  براند.
با روشن شدن آسمان، پاتک دوم عراق نیز شروع شد که با مقاومت قوای خودی سرکوب گردید. پس از آن، هیچ تحرک موثر و مهمی از دشمن در طول روز اول مشاهده نشد.
در شب دوم، نیروهای خودی مجددا وارد عمل شده و سه قله دیگر گرده رش را تصرف کرده و در نهایت موفق شدند به طور کامل این ارتفاع را در اختیار بگیرند.
دشمن که ارتفاع گرده رش را از دست داده بود، از روز سوم عملیات شروع به  پاتک برای  بازپس گیری این ارتفاع کرد که هر یک از آن ها با مقاومت طرف مقابل خنثی شد.
از تاریخ 2/9/1366 نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق روی ارتفاع ویولان وارد عمل شد. این اقدام موجب شد دشمن توجه خود را به آن محور معطوف نماید و پس از دو روز درگیری آن ها را به عقب براند.
نتیجه عملیات
-    تصرف ارتفاع گرده رش
-    کشته و زخمی شدن حدود 300 تن از نیروهای دشمن
- به اسارت در آمدن 200 تن از نیروهای دشمن
عملیات نصر 7    
عملیات ها
حضور دشمن روی ارتفاعات منطقه سردشت – به ویژه ارتفاع دوپازا – نه تنها استقرار نیروهای خودی را در منطقه با مشکلات زیادی مواجه می کرد، بلکه با زیرپوشش قرار دادن عناصر ضد انقلاب، تردد آنها را نیز تسهیل می نمود. بر همین اساس، انجام عملیات به منظور رفع این معضل در دستور کار فرماندهی سپاه پاسداران قرار گرفت.   
اهداف عملیات
- خارج کردن منطقه عمومی سردشت از دید و تیر دشمن.
- ایجاد خط مناسب پدافندی در نوار مرزی .
- زیر دید و تیر قرار دادن شهر قلعه دیزه عراق.
- مهار تردد عناصر ضد انقلاب در محور سردشت.
موقعیت منطقه
سلسله ارتفاعات دوپازا (2791)، که از بلندترین ارتفاعات منطقه محسوب می شود، در 13 کیلومتری جنوب سردشت و در نوار مرزی واقع است. این ارتفاعات از شمال به دو ارتفاع اسپیدان و بفلت؛ از جنوب به ارتفاعات لک لک، شهید زین الدین، فرفری و کله قندی؛ از شرق به کوه های رستم آلیان و کانی رش و از غرب به دشت و شهر قلعه دیزه عراق محدود می شود.
استعداد دشمن
مسئولیت پدافند از این منطقه بر عهده تیپ 97 پیاده از لشکر 24 عراق بود که بعد از عملیات نصر 5، این تیپ با چند گردان از تیپ های 81 و 18 پیاده و نیز گردان 49 تانک – که در احتیاط لشکر 24 بود – تقویت شد.
با شروع عملیات، یگان های زیر نیز وارد منطقه عملیات گردیدند:
- تیپ های 71، 29، 78، 505 و 439 پیاده.
- تیپ 17 زرهی.
- یک گردان کماندویی از سپاه یکم.
- دو گردان کماندویی از سپاه پنجم.
- یک گردان کماندویی از سپاه 24.
- یک گروهان کماندویی از سپاه 28.
هم چنین، توپخانه دشمن به استعداد حدود شش گردان بود.
سازمان رزم خودی
قرارگاه قدس:
- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به استعداد 5 گردان.
- لشکر31 عاشورا به استعداد 3 گردان.
- تیپ مستقل 18 الغدیر به استعداد 2 گردان.
- تیپ مستقل 29 نبی اکرم(ص) به استعداد 3 گردان.
هم چنین، هفت گردان توپخانه از سپاه و دو گردان توپخانه از ارتش تحت امر قرارگاه قدس بودند.
طرح عملیات
عملیات می بایست در حدفاصل ارتفاعات دوپازا و تپه شاه مراد و در دو مرحله انجام شود. در مرحله اول، تصرف ارتفاعات دوپازا و یال های آن، تپه شاه مراد و یال ارتفاعات بلفت – واقع در خاک ایران – مورد تأکید قرار گرفت. در مرحله دوم نیز تصرف ارتفاعات بلفت – واقع در خاک عراق – در دستور کار بود.   هم چنین، نیروها می بایست از سه محور زیر وارد عمل شوند:
محور 1: شمال تپه شاه مراد.
محور 2: از قله اصلی دوپازا به سمت جنوب.
محور 3: از سمت راست قله دوپازا تا یال بلفت خودی در شمال دوپازا.
شرح عملیات
ساعت 24 روز 13/5/1366 یگان های عملیاتی از خط پدافندی خودی حرکت کرده و بر اساس طرح مانور می بایست رأس ساعت 2 بامداد درگیری را آغاز نمایند. در ساعت مقرر، به علت پرتاب منور و نیز تیراندازی دشمن درون شیارها هیچ یک از یگان ها برای شروع درگیری آماده نبودند. این وضعیت ادامه داشت تا این که در ساعت 30: 2 عملیات با رمز مبارک «یا زهرا(س)» در محور 3 آغاز شد. پنج دقیقه بعد نیروهای دو محور دیگر نیز با دشمن درگیر شدند.
در حالی که نیروهای دشمن پس از اندک مقاومتی عقب نشینی می کردند، قوای خودی با موفقیت در سراسر خط به پیش می رفتند. در این میان، نیروهای محور3 ، ساعت 50: 2 هنوز نتوانسته بودند ارتفاع سمت راست قله اصلی را که نقطه الحاق آنها با نیروهای محور 2 بود، تصرف کنند. نیروهای محور 1 نیز قسمت عمده ای از اهداف خود را تصرف کرده و در حال پاکسازی بودند.
در ساعت 40: 3 با تصرف ارتفاعات سمت راست قله دوپازا، الحاق محورهای 2 و 3 انجام شد. این در حالی است که دشمن روی سه ارتفاع دیگر محور 3 همچنان در حال مقاومت بود. حدود ساعت 6 یکی از ارتفاعات مذکور (چهارمین ارتفاع در منتهی الیه شمال دوپازا) توسط نیروهای محور 3 تسخیر شد. در همین زمان، قوای محور 1 نیز مابقی اهداف خود را تأمین کرده و سپس روی یال دوپازا مستقر گردیدند.
در ساعت 8 نیروهای محور 2 ضمن درگیری شدید با دشمن، ارتفاع پشت قله اصلی را به تصرف در آوردند. نیروهای محور 3 نیز توانستند اهداف باقی مانده در جناح راست دوپازا و روی یال بلفت خودی را تأمین کنند. به این ترتیب، مرحله اول عملیات با موفقیت به پایان می رسد و یگان ها با استقرار روی ارتفاعات به تحکیم مواضع خود می پردازند.
در ساعت 10 صبح، نیروهای دشمن پس از اجرای آتش سنگین توپخانه، با حمایت تانک ها و هلی کوپترهای خود پاتک کرده و با نیروهای خودی در محورهای 1 و 3 درگیر می شود و نهایتاً در ساعت 11 ضمن تحمل تلفات عقب نشینی می کنند.
از ساعت 16 مقدمات مرحله دوم آغاز می گردد. در این ساعت، ابتدا روی مواضع دشمن اجرای آتش می شود، سپس در ساعت 18 نیروهای پیاده به صورت آتش و حرکت از دو محور جاده و یال بلفت به سمت دشمن حمله ور می شوند. نیروهای عراقی که تا این زمان زیر آتش پرحجم خودی متحمل تلفات زیادی شده بودند، پس از مقاومت اندکی تسلیم شدند. به این ترتیب، در اولین ساعات درگیری قله اول بلفت سقوط می کند. ساعتی بعد، پس از اجرای آتش سنگین روی قله اصلی بلفت، نیروهای پیاده پیشروی کرده و ضمن درگیری با دشمن به تدریج منطقه را آزاد می کنند. دشمن که می دانست با از دست دادن ارتفاع بلفت می بایست خط پدافندی اش را در فاصله دورتری تشکیل دهد، سعی می کرد با اعزام نیروهای احتیاط، پیشروی نیروی مقابل را متوقف کند.
پس از ساعت ها درگیری، نیروهای خودی موفق شدند تا صبح روز بعد آخرین قله بلفت را فتح کرده و آن را پاکسازی کنند. به این ترتیب، مرحله دوم عملیات نیز با موفقیت به پایان می رسد.
با توجه به اهمیت این منطقه، دشمن طی ده شبانه روز با پاتک های سنگی خود کوشید تا مناطق متصرف را بازپس گیرد، لیکن تنها موفق شد در نهمین پاتک، که در نزدیک های صبح روز 23/5/66 انجام شد، قله اصلی بلفت را تصرف کرده و تا نیمه این ارتفاع پیش رود.
با اقدام به موقع و سریع فرماندهی عملیات جهت تمرکز آتش روی قله اصلی، دشمن در ساعت 40: 7 با تحمل تلفاتی از این قله عقب نشست. در ساعت 10: 10 مجدداً دشمن با سازماندهی و تقویت سریع نیروهای خودی و با حمایت آتش توپخانه و پشتیبانی چندین هلی کوپتر به قله اصلی بلفت یورش برده و برای دومین بار در این روز قله مذکور را تصرف کرد. از ساعت 11 الی 30: 11  آتش متمرکز خود را روی این قله ریخته و سپس نیروهای پیاده جهت بازپس گیری مجدد قله وارد عمل شدند و در نتیجه، بار دیگر قله اصلی بلفت از تصرف دشمن خارج شد.
نیروهای عراقی همچنان به تلاش خود برای دستیابی به این قله ادامه دادند، به طوری که در ساعات بعد قله مذکور در چندین بار مورد هجوم آنها قرار گرفت. بر همین اساس و به منظور جلوگیری از وارد آمدن تلفات به قوای خودی و نیز دستیابی به خط پدافندی مطمئن فرمان عقب نشینی از قله مذکور صادر می شود.
نتایج عملیات
- تصرف سلسله ارتفاعات دوپازا.
- قطع دید و تیررسی دشمن از منطقه عقبه خودی و متقابلاً در دید و تیررس قرار گرفتن عقبه دشمن.
- دستیابی به میدانی وسیع جهت ادامه عملیات.
- به اسارت درآوردن 259 نفر و کشته و زخمی شدن حدود 7000 نفر از دشمن.
- انهدام 9 انبار مهمات.
- انهدام 10 تانک و چند عراده توپ.
- انهدام 14 خودرو.
وارد آوردن 50 تا 60 درصد خسارت به یگان های دشمن:
- تیپ 81 پیاده با 4 گردان.
- گردان 2 از تیپ 18 (این گردان تحت امر تیپ 97 بود).
- تیپ 97 با 4 گردان.
- تیپ 29 پیاده.
- گردان کماندویی از لشکر24.
عملیات نصر    
عملیات ها
یکی از سلسله عملیات‌های نصر که بیشتر در محور‌های جبهه شمالی و میانی انجام می‌شد، عملیات «نصر 6» در محور «میمک» بود. نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با توجه به حضور و تسلط قابل توجه خود در جبهه میانی جنگ، کار طرح و اجرای آن را به انجام رساند.
نیروهای ارتش روز 10 مرداد 1366 برای انهدام و بیرون راندن نیروهای باقیمانده دشمن از منطقه عمومی میمک، حمله خود را با رمز «یا اباعبدالله‌الحسین (ع)» آغاز کردند. در یورش نیروهای ارتش به مواضع دشمن در بلندی‌های میمک، تیپ‌های 36 پیاده، و تیپ کماندویی سپاه چهارم ارتش عراق متلاشی شد. و تعداد 2620 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی و اسیر شدند. همچنین در پی این حمله محدود، نیروهای ارتش ایران 2 فروند هواپیما، 17 دستگاه تانک و نفربر زرهی، چندین عراده توپ، 6 فروند بالگرد، صدها دستگاه خودرو و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین دشمن را منهدم کردند.
مشخصات عملیات
نام عملیات: نصر 6
زمان اجرا: 10/5/1366
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 2620 نفر
رمز عملیات: یا اباعبدالله الحسین (ع)
مکان اجرا: منطقه عملیاتی بلندی‌های میمک ـ محور میانی جنگ
ارگان‌های عمل‌کننده: نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران
اهداف عملیات: انهدام و بیرون راندن نیروهای عراقی باقیمانده در منطقه عمومی میمک (در محور میانی جبهه نبرد)
عملیات کربلای 4    
عملیات ها
براساس راهبرد نظامی ارائه شده از سوی سپاه پاسداران به مسئولین کشور، برای نیل به پیروزی در جنگ می بایست در جبهه جنوب، جاده های شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی، جاده های مواصلاتی کرکوک به بغداد قطع و یا تهدید شوند و در نتیجه، صدور نفت عراق به خارج کاملا قطع گردد و سپس حرکت اصلی به سمت بغداد آغاز شود.
بر همین اساس، محاصره و سپس تصرف شهر بصره به عنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال 1365 مورد توجه قرار گرفت که برای تحقق آن به کارگیری حدود 500 گردان و آن هم از سه محور ضرورت یافت لیکن به دلیل مشکلاتی همچون ضعف امکانات نظامی تنها یک محور – به عنوان تنها راه باقی مانده جنگ در جبهه جنوب – انتخاب شد.
به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور احاطه ای (هور و فاو) منطقه شلمچه و ابوالخصیب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد.
اهداف عملیات
تصرف شهر بصره و تهدید جاده صفران – بصره
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی ابوالخصیب و شلمچه دارای ارزش ها و ویژگی های مهم سیاسی و نظامی است و می توان آن را مهم ترین منطقه عملیاتی در جبهه جنوب دانست.
مرکز این منطقه، نخلستان های اطراف اروندرود – حد فاصل جزیره بلجانیه تا بصره است – که عرض آن 4 تا 5 کیلومتر و طول آن حدود 15 کیلومتر می باشد.
زمین منطقه عملیاتی از دو جهت دارای خصوصیات مهمی می باشد:
1-     وجود نهرها و کانال های کشاورزی که عمق مناسبی دارد و از آن ها می توان برای پدافند استفاده کرد.
2-   جناحین منطقه عملیاتی که از شمال به آب گرفتگی شلمچه و کانال ماهی گیری و از جنوب به خور زبیر و زمین های باتلاقی اطراف آن منتهی می شود و دشمن در آن قدرت پاتک ندارد.
استعداد دشمن
شمال منطقه عملیاتی در حوزه استحفاظی سپاه سوم و جنوب آن در حوزه استحفاظی سپاه هفتم عراق قرار داشت. لشکر 11 پیاده از سپاه سوم و لشکر 15 پیاده از سپاه هفتم در منطقه حضور داشتند. در ذیل اسامی کلیه یگان هایی که قبل و حین عملیات در منطقه حضور یافتند، آورده شده است:
الف – یگان های پیاده:
تیپ های 19،  22،  104، 111، 802 ، 805، 107، 102، 702، 420، 421، 429، 45، 112، 47، 23، 238، 436، 802، 501، 402، 117 و 28
ب– یگان های زرهی:
تیپ های 16، 30 و یک گردان مستقل
ج – یگان های مکانیزه:
تیپ های 25 و 8
د– گارد ریاست جمهوری:
تیپ های 2 و 4 از لشکر1 کماندویی و تیپ های 7 و 8 از لشکر 2 پیاده
هـ – نیروی مخصوص:
تیپ های 66 و 68
و – کماندو:
تیپ4 کماندویی ستاد کل و گردان کماندویی لشکر 26
ز – جیش الشعبی:
قاطع 58 المثنی
قوای خودی
هدایت فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) سپاه پاسداران بود و چهار قرارگاه عملیاتی نیز اجرای آن را بر عهده داشتند.      
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 19 فجر
لشکر 5 نصر
لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع)
لشکر 155 ویژه شهدا
تیپ 21 امام رضا (ع)
تیپ 57 حضرت اباالفضل (ع)
تیپ 12 حضرت قائم (ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر به عهده داشت:
لشکر 25 کربلا  هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 41 ثارالله (ع)
لشکر 10 سید الشهدا(ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه کربلا
لشکر 27 محمد رسول الله (ص)
لشکر 14 امام حسین (ع)
لشکر 8 نجف اشرف
لشکر 31 عاشورا
تیپ 44 قمربنی هاشم (ع)
لشکر 32 انصار الحسین (ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه نوح  هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 7 ولی عصر (عج)
تیپ 33 المهدی (عج)
تیپ 18 الغدیر
ناو تیپ امیرالمومنین (ع)
+ 4 گردان و 1 آتش بار توپخانه
هم چنین، دو تیپ توپخانه تحت امر قرارگاه مرکزی بودند:
- تیپ 63 خاتم الانبیاء (ص) با 4 گردان و 2 آتش بار
- تیپ 15 خرداد با 4 گردان و 2 آتش بار
ضمناً از مجموع 352 گردان مورد نیاز، حدود 250 گردان آماده گردید که یگان های عمل کننده هر یک بین 7 تا 24 گردان را سازماندهی کرده و در خود جای دادند.
طرح عملیات
چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام الرصاص و جزیره مینو – به این دلیل که به لحاظ مانور، آتش، عقبه و پشتیبانی به هم وابسته اند – برای انجام این عملیات بزرگ انتخاب گردید. بر همین اساس، هر یک از چهار منطقه فوق به عنوان خط حد یک قرارگاه عملیاتی تعیین شد:
- قرارگاه نجف: از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله پیشروی در محور شلمچه
- قرارگاه قدس: انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه ام الرصاص – بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب.
- قرارگاه کربلا: مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم.
- قرارگاه نوح: تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.
هم چنین، یگان های تحت امر این قرارگاه ها می بایست طی شش مرحله به اهداف نهایی خود – از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره – برسند.
شرح عملیات
عملیات می بایست در ساعت 22:30 مورخ 3/10/1365 آغاز شود. به همین خاطر غواص های خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می کردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می کردند. در این حال، رمز عملیات (یا محمد) حدود ساعت 22:45 اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه نمایند.
در مقابل، نیروهای دشمن با  پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگان ها) و هم چنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواص ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که نیروهای یگان های مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب نمی توانستند روی هدف عمل نمایند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری  که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص –  بوارین جلوگیری کرد. مضافا به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می کرد.
در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
نتایج عملیات
میزان تلفات و ضایعات وارده بر دشمن به شرح ذیل می باشد:
حدود 8000 کشته و زخمی
حدود 60 اسیر
انهدام حدود 70 دستگاه زرهی، مکانیزه و خودرو
انهدام تعداد زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین
عملیات کربلای 3    
عملیات ها
ایده انجام عملیات نظامی در دریا – پس از عدم موفقیت عملیات والفجر مقدماتی – با سفر دریایی فرماندهان یگان های زمینی سپاه پاسداران و بررسی وضعیت تعرض به منافع عراق در شمال خلیج فارس طرح شد. این امر موجب شد که فرماندهان لشکرها و تیپ ها به آموزش یگان های خود جهت عملیات در آب بپردازند.
بر همین اساس، به موازات آماده سازی یگان ها برای عملیات در هور، اندیشه عملیات در دریا علیه منافع عراق بارور شد و در نتیجه ماموریت تعرض به اسکله های نفتی العمیه و البکر به نیروی دریایی سپاه پاسداران (قرارگاه نوح) واگذار گردید.
به منظور انجام عملیات ایذایی و محدود، طراحی جهت حمله به اسکله الامیة عراق در خلیج فارس تصویب و اجرای این ماموریت به نیروی دریایی سپاه واگذار شد و یکی از یگان های با تجربه نیروی زمینی سپاه از لشکر 14 امام حسین (ع)، برای انجام این عملیات، به قرارگاه نوح مامور گردید و در ساعت 30/1 دقیقه بامداد روز سه شنبه 11/6/1365، با رمز مقدس حسبنا الله و نعم الوکیل آغاز شد.
اهداف عملیات
انگیزه اصلی عملیات تصرف و انهدام دو اسکله العمیه و البکر بود. در کنار هدف اصلی، اهداف دیگری نیز دنبال می شد که عبارت بودند از:
-  تکمیل عملیات والفجر 8 با ساقط کردن مهم ترین پایگاه دریایی دشمن و کوتاه کردن دست او از شمال خلیج فارس.
-   ایجاد فضا و منطقه سالم دریایی برای کشتیرانی.
-     اجرای یک عملیات دریایی و نشان دادن حضور مقتدرانه نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس.
منطقه  عملیات
دو اسکله نفتی الامیه و البکر در آب های خلیج فارس و در جنوب شرقی راس البیشه با فاصله 12 کیلومتر ازیکدیگر، در یک راستا – نسبت به خط شمال – واقع شده اند. سواحل جمهوری اسلامی، در شمال این اسکله ها و بندر فاو، خورعبدالله و بوبیان نیز درغرب آن قرار دارند. محل تعبیه این سکوها، نقطه تلاقی آب های اروند رود و خورعبدالله با خلیج فارس است . عمق آب در اطراف این اسکله ها  در حال مد، 34 متر و در حالت جزر، بین 30 تا 31 متر است.
فاصله این دو سکو تا مواضع خودی (در نهر قاسمیه)، به ترتیب، 25 و35 کیلومتر است وطی مسافت میان این اسکله ها تا ام القصر، 3 ساعت به طول می انجامد.
سکوهای البکر و الامیه، قبل از شروع جنگ، از عمده ترین محل های صدور نفت عراق بودند که کشتی های بزرگ با تناژ بیش از 300 هزار تن، با پهلو گرفتن در کنار این سکوها، بارگیری می کردند و به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص این دو اسکله(عمیق بودن آب در این منطقه و ...) یک سوم نفت عراق از این منطقه صادر می شد.
علاوه بر این، با قرار گرفتن این دو اسکله برسر راه ام القصر و بندر بصره، کشتی های بازرگانی عراق، در کنار آن ها لنگر می انداختند و پس از فرا رسیدن موعد تخلیه و یا بارگیری، راهی بنادر مذکورمی شدند.
با شروع جنگ و تلاش عراق برای افزایش صدور نفت، فعالیت این سکوها زیاد و در نتیجه، به صورت یکی از اهداف مورد حمله ایران درآمد.
با وجود همه موانع و مشکلات موجود، تصرف سکوها – به دلیل اهمیت این منطقه برای جمهوری اسلامی مزایای زیر را در بر داشت:
ارزش سیاسی
تصرف این دو اسکله، تسلط بر شمال خلیج فارس را به دنبال داشت. و لازم به یادآوری است بعد از عملیات والفجر 8 – که جمهوری اسلامی اعلام کرد بر شمال خلیج فارس مسلط شده است – عراق تعدادی خبرنگار و فیلمبردار به روی اسکله ها آورده بود، تا بدین وسیله نشان دهد که هنوز این منطقه، دارای فعالیت است. هم چنین این عملیات مقارن با تشکیل کنفرانس سران غیر متعهدها در حراره بود و لذا قبل از این که آن را عملیات نظامی صرف محسوب کنیم، می بایستی به عنوان یک عملیات سیاسی نظامی قلمداد کرد.
زمینه سازی برای تصرف و تهدید ام القصر
با گذشتن امکانات وسیعی روی اسکله ها، رفتن به سوی ام القصر به راحتی انجام می گرفت. از طرف دیگر، نیروهای خودی می توانستند، روزها در این منطقه مستقر و شب ها جهت انجام عملیات، به سوی بوبیان حرکت و مجدداً به این منطقه باز گردند.
استعداد دشمن
ترکیب قوای دشمن روی هر یک از سکوها، شامل یک گروهان تقویت شده از تیپ 440 دریایی بود. گردان 4، حفاظت ازسکوی العمیه و گردان 1، حفاظت از سکوی البکر را بر عهده داشت.
قوای خودی
هدایت و فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه نوح (ع) بود که جهت اجرای عملیات یگان های زیر را تحت امر داشت:
-   لشکر 14 امام حسین (ع) با 2  گردان احتیاط.
-    دو ناو تیپ 14 کوثر و 13 امیرالمومنین (ع) به عنوان پشتیبان عملیات.
طرح عملیات
براساس طرح مانور عملیات، دو ناو تیپ کوثر و امیرالمومنین (ع) باید دهانه خور عبدالله را برای جلوگیری از پشتیبانی نیروهای دشمن مستقر روی اسکله ها مسدود  می کردند. نیروهای غواص لشکر امام حسین (ع) نیز توسط قایق به نقطه رهایی انتقال می یافتند و سپس با تاریک شدن آسمان، از سه محور به سوی اسکله العمیه روانه شده و آن را تصرف می کردند. آن گاه، نیروهای سوار بر شناور وارد عملیات شده و روی اسکله مستقر می شدند. در صورت امکان، اسکله البکر نیز باید مورد هجوم قرار می گرفت.
شرح عملیات
حدود ساعت 21 مورخ 10/6/1365 نیروهای غواص به سمت هدف حرکت کردند؛ لیکن به دلیل مشکلاتی همچون مغایرت جهت وزش باد با جهت حرکت غواص ها، قطع تماس آنان با فرماندهی و نیروهای پشتیبانی و ... موجب تاخیر در رسیدن به هدف تعیین شده گردید.
حدود ساعت 4 بامداد نیروهای غواص محور راست موفق شدند به سمت چپ اسکله العمیه رسیده و خود را به بالای اسکله و روی پَد هلی کوپتر برسانند و با محرز شدن درگیری روی اسکله، رمز عملیات (حسبناالله و نعم الوکیل) توسط فرماندهی قرارگاه قرائت شد. نیروها به سرعت عملیات پاکسازی پَد و آماده کردن محل برای ورود دیگر نیروها را انجام دهند.
در ساعت 05:30 یکی از گروهان های سوار شناور به اسکله رسید و متقابلاً دشمن نیز که سمت راست اسکله را در اختیار داشت، به سوی قایق های این گروهان شلیک کرد و همین امر موجب شد فشار وارد بر غواص های مستقر در اسکله کاهش یابد.
با روشن شدن آسمان، نیروهای غواص محورهای دیگر موقعیت خود را یافته و به طرف اسکله حرکت کردند. به این ترتیب، حدود ساعت 8 صبح اسکله العمیه به طور کامل به تصرف درآمد. سپس، اسکله البکر مطابق طرح به آتش کشیده شد.
نخستین فشار دشمن به العمیه در ساعت 10 با پرتاب یک موشک آغاز شد و به دنبال آن نیروی هوایی عراق به بمباران منطقه پرداخت. پرتاب موشک های دوربرد تا به هنگام شب نیز ادامه یافت؛ به گونه ای که تا صبح روز دوم عملیات، چهار فروند دیگر به سوی اسکله شلیک شد. هم چنین، دشمن توانست حوالی نیمه شب 8 فروند شناور خود را به طرف اسکله بیاورد.
با فرارسیدن روشنایی روز دوم عملیات، هواپیمای دشمن در منطقه حضور یافته و اسکله را بمباران کردند. سپس، ناوچه های عراقی آرایش گرفته وبا حمایت هلی کوپترها به سمت اسکله پیشروی کردند. فشار روی نیروهای خودی هر لحظه بیشتر می شد و بدیهی بود که بدون عملیات پشتیبانی و تکمیلی – که انجام آن به دلایلی صورت نگرفت – عملیات می بایست در همین حد ایذایی خاتمه یافته و نیروها منطقه را ترک کنند. به همین دلیل نیروها عقب نشستند و نزدیک ظهر اسکله العمیه در حالی که تاسیسات و تجهیزات آن کاملا منهدم شده بود، مجددا به تصرف دشمن درآمد.
نتایج عملیات
تلفات و ضایعات وارده به دشمن در این عملیات به شرح ذیل می باشد:
-         کشته شدن 63 نفر.
-         به اسارت درآمدن بیش از 100 نفر.
-         ساقط شدن دو هواپیمای جنگنده.
-         انهدام یک ناوچه.
-         انهدام 15 قبضه ضد هوایی و 2 دستگاه رادار.
- به غنیمت درآمدن 4 دستگاه رادار.
عملیات کربلای1    
عملیات ها
مقدمه
به دنبال عملیات غافلگیر کننده والفجر 8 و تصرف شهر استراتژیک فاو توسط رزمندگان اسلام و به هم خوردن توازن سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلامی، رژیم عراق شیوه ای جدید برگزید و درصدد فعال شدن در جبهه زمینی و موضع تهاجمی برآمد و این استراتژی را بعد از اشغال مهران، به استراتژی دفاع متحرک نامگذاری کرد.
عراق می کوشید تا با ادامه عملیات های خود نقاط دیگری را تصرف کند. ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد . بر همین اساس، برای مقابله با حرکت جدید عراق انجام عملیات برای آزاد سازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت.
این استراتژی بعد از بازپس گیری منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) که از تاریخ 16/12/64 شروع شد، در تاریخ 27/2/65، با آزاد سازی مهران به اوج خود رسید و با ضربه سختی که دشمن در جریان این آزاد سازی متحمل شد، پایان یافت.
از هنگام شروع تهاجم جدید ارتش عراق، وحدت و هم دلی نیروهای رزمنده ایرانی به شکل زیبایی جلوه گر شد و برادران ارتشی، سپاهی و بسیج مردمی پا به پای هم در مقابل تهاجم دشمن به مقاومتی دلیرانه دست زدند.
حمله عراق به مهران
ارتش عراق، ساعت یک بامداد 27/2/65، در منطقه مهران دست به تهاجم زد و شهر و حومه آن و برخی از ارتفاعات منطقه را تصرف کرد. در این زمان واحدهای ارتشی، مرکب از 6 گردان پیاده و 2 گردان زرهی، مسئولیت خطوط پدافندی را در این منطقه به عهده داشت و نیروهای سپاه نیز ، پشتیبانی از این منطقه را به طور کامل بر عهده نگرفته بود.
اهداف عملیات
باز پس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرز و تامین کل منطقه.
منطقه عملیات
منطقه عملیاتی از جنوب به ارتفاعات قلاویزان، از شمال به ارتفاعات نمه کلان کوچک، از غرب به امتداد غربی ارتفاعات قلاویزان و پاسگاه مرزی بهران آباد، و از شرق به جاده مهران – دهلران منتهی می شد.
پس از اشغال مهران، استحکامات و موانع متعددی توسط دشمن ایجاد شد. در محور شمالی (جاده ایلام – مهران و باغ کشاورزی) هفت ردیف مین همراه با کانال و بیش از پنج ردیف سیم خاردار رشته ای وجود داشت. در محور میانی (حد فاصل رودخانه گاوی و جاده دهلران – مهران) به لحاظ کوهستانی بودن منطقه، استحکامات نسبتاً ضعیف بود. در محور جنوبی (ارتفاعات قلاویزان) سنگرهای کمین و در بعضی شیارها، یک ردیف سیم خاردار و مین وجود داشت.
استعداد دشمن
منطقه مورد نظر برای عملیات، تحت مسئولیت لشکر 17 زرهی از سپاه دوم عراق بود. حفظ پدافندی این لشکر از رودخانه کنجاپنجم به سمت میان کوه امتداد می یافت. علاوه بر یگان های سازمانی این لشکر (تیپ های 70 زرهی، 59 زرهی و 705 پیاده) یگان های زیر نیز تحت امر آن بودند:
- تیپ های 433 ، 417 و 425 پیاده.
- تیپ  1 کماندویی و گردان کماندو لشکر 40 پیاده.
با شروع عملیات، یگان های زیر نیز وارد منطقه شدند:
- تیپ 1 مکانیزه، 4 و 5 پیاده، 3 نیروی مخصوص، 2 و 10 زرهی از گارد ریاست جمهوری.
- تیپ های 71، 72 و 3 پیاده از لشکر 35 پیاده.
- تیپ های 501، 113، 95، 118 و 108 پیاده.
- تیپ 24 مکانیزه.
- تیپ های 2، 3 و 5 کماندو، گردان کماندویی لشکر 20 پیاده و گردان کماندویی لشکر 2 پیاده.
- تیپ 65 نیروی مخصوص.
- گردان های 763، 110، 15، 766، 217، 238، 53، 247 و 489 توپخانه.
قوای خودی
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) با 7 گردان پیاده + گردان تانک.
- لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) با 3 گردان پیاده + 1 گروهان تانک.
- لشکر 5 نصر با 3 گردان پیاده.
- لشکر 25 کربلا با 4 گردان پیاده + 1 گردان تانک.
- لشکر 10 سید الشهدا (ع) با 3 گردان پیاده.
- لشکر 41 ثارالله (ع) با 4 گردان پیاده + گردان تانک.
- تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 2 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 15 امام حسن (ع) با 5 گردان پیاده.
- تیپ مستقل 662 بیت المقدس با 2 گردان پیاده .
- گردان مستقل 38 زرهی ذوالفقار با 1 گروهان تانک.
- 2 گردان توپخانه سپاه + 4 گردان توپخانه ارتش.
طرح عملیات
تلاش اصلی بر انجام عملیات از محور ارتفاعات قلاویزان و یال های آن تا رودخانه گاوی در نظر گرفته شد. بر همین اساس، عملیات در سه مرحله به ترتیب زیر طراحی گردید:
- مرحله اول؛ تامین ارتفاعات قلاویزان ایران تا روستای امام زاده سید حسن.
- مرحله دوم؛ تامین ارتفاعات جبل حمرین تا شیار مگ سوخته و در امتداد آن، تامین روستاهای بهین، بهروزان و هرمزآباد
_ مرحله سوم؛ تصرف خاکریز عملیات والفجر 3، که روستای فرخ آباد تا زیر ارتفاعات 223 قلاویزان داشت و در نتیجه مهران در این مرحله تامین گردید.
شرح عملیات
مرحله اول عملیات در ساعت 22:30 روز 9/4/1365 با رمز یا ابا الفضل العباس، ادرکنی آغاز شد و نیروهای خودی در اغلب محورها خطوط دشمن را شکسته و تا قبل از روشنایی صبح ضمن انهدام بیش از 10 گردان پیاده عراق، اهداف مرحله اول و قسمتی از مرحله دوم عملیات را به تصرف درآوردند.
ساعاتی بعد، دشمن با به کارگیری نیروهای احتیاط خود به محور امامزاده سید حسن پاتک کرد که با مقابله قوای خودی خنثی شد. سپس، یگان های خودی با مشاهده از هم گسیختگی نیروهای دشمن، عملیات را – طی روز اول – بدون وقفه ادامه دادند.
در شب دوم، کلیه یگان های عمل کننده ضمن پیشروی در باقی مانده محدوده مرحله دوم عملیات، تا قبل از روشنایی صبح، خط سراسری – از هرمزآباد تا شیار مگ سوخته – را کاملا تامین کرده و مقداری از محدوده مرحله سوم عملیات را نیز تامین کردند.
از آغاز روز دوم (11/4/1365) عملیات در کلیه محورها ادامه یافت و نیروهای رزمنده ضمن به اسارت درآوردن تعدادی از نیروهای دشمن، به باغ کشاورزی وارد شدند و سپس در حدود ساعت 12 این روز نیز شهر مهران آزاد شد.
ساعت 6 صبح روز سوم، دو تیپ گارد ریاست جمهوری به ارتفاع 210 پاتک کرد، پس از یک درگیری سخت ارتفاع مذکور را تصرف کرد. به همین خاطر، نیروهای خودی مستقر در این منطقه حدود 200 متر عقب آمدند.
در ادامه عملیات، رزمندگان از محورهای قلعه کهنه و فرخ آباد به طرف تپه های غلامی و پاسگاه دراجی حرکت کرده  ضمن پاکسازی کامل منطقه، تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند.
در جریان مرحله چهارم عملیات، که از ساعت 24 روز 12/4/1365 آغاز شد، با ورود قوای خودی به روستای فیروز آباد، دشمن عقب نشینی کرد. سپس، خاکریزی از فیروزآباد تا یال های ارتفاعات قلاویزان احداث کردند. درگیری، همچنان در اطراف ارتفاعات 223 ادامه داشت و دشمن، فشاری قابل ملاحظه در نقاط مختلف وارد کرده، تنها ارتفاعات فوق را در تصرف خود نگه داشته بود. حدود ساعت 7 صبح روز چهارم (13/4/1365) پاتک شدید دشمن روی ارتفاعات قلعه آویزان – به منظور تصرف قله 200 – شروع شد؛ لیکن با مقاومت و حملات پی در پی قوای خودی، این پاتک شکست خورد.
در روز پنجم، ارتفاع 210 مجددا به تصرف نیروی خودی درآمد و در سحرگاه روز ششم نیز رزمندگان در مرحله پنجم عملیات با حمله به ارتفاع 223، ضمن تامین اهداف تعیین شده، قرارگاه تاکتیکی لشکر 17 زرهی عراق را به تصرف درآوردند.
در تاریخ 18/4/1365، علاوه بر تصرف باقی مانده یال های غربی ارتفاع 223، قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه عراق منهدم و فرمانده آن به همراه تعدادی دیگر اسیر شد.
ارزیابی عملیات کربلای 1
عملیات موفق کربلای یک، پایانی بود بر استراتژی دفاع متحرک عراق و نیز نقطه شروع امیدوار کننده ای برای نیروهای خودی جهت انجام عملیات محدود ایذایی.
منفعل کردن سیاست تهاجمی عراق، هدف عمده ای بود که نیروها به خوبی توانستند به آن دست یابند.
سرعت عمل، اعتقاد یگان ها، حفاظت عملیات، فریب دشمن، تناسب نیروها  با طرح عملیات، انجام کارهای مهندسی لازم و ... از جمله عوامل بارز و موثر در این عملیات بود.
نتایج عملیات
طی این عملیات، منطقه ای به وسعت 175 کیلومتر مربع از خاک ایران و نیز عراق شامل شهر مهران و روستاهای اطراف آن، جاده دهلران – مهران – ایران ، ارتفاعات حساس و سرکوب قلاویزان و حمرین و نیز دو پاسگاه مرزی آزاد شد. هم چنین عقبه های دشمن از جمله شهرهای بدره و زرباطیه در دید و تیر قوای خودی قرار گرفت .
در این عملیات، 1210 نفر از نیروهای دشمن اسیر شدند.

عملیات فتح 9 (نامنظم)    
عملیات ها
عملیات فتح 9 (نامنظم)؛ اشراف بر راه شهرهای حلبچه، سید صادق و خرمال عراق
هدف طرح عملیات «فتح 9»، انهدام یگان‌های دشمن در عمق خاک کردستان عراق بود. این طرح با هدایت و برنامه‌ریزی قرارگاه عملیاتی و برون مرزی «رمضان» از نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همکاری معارضان کُرد عراقی، طی پنج روز در منطقه شهر «خرمان» عراق به انجام رسید. عملیات فتح 9 در شامگاه 18 مرداد ماه سال 1366 و با رمز «یا رسول‌الله (ص)» آغاز شد و طی آن مناطق و تأسیساتی بدین شرح آزاد گردیدند:
روستاهای «احمدآوا»، «زلم»، «بلانیه»، «حنورنوازان»، «بانی‌شار»، «میرپور» و «آموره» و تعدادی از ارتفاعات.
همچنین نیروهای خودی توانستند راه آسفالته سه شهر «سید صادق»، «حلبچه»، «خرمال» را زیر دید و تیررس خود قرار دهند و با انهدام 20 دستگاه خودروی نظامی، یک انبار بزرگ مهمات و شماری سلاح نیمه سنگین، تعداد 440 نفر از نیروهای دشمن را کشته و زخمی و اسیر نمودند و به مواضع پدافندی خود بازگردند.
مشخصات عملیات
نام عملیات: فتح 9 (نامنظم)
زمان اجرا: 18/5/1366
مدت اجرا: 5 روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر):‌ 440 نفر
رمز عملیات: یا رسول‌الله‌ (ص)
مکان اجرا: منطقه عمومی شرق خرمال کردستان عراق
ارگان‌های عمل‌کننده: قرارگاه برون مرزی رمضان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معارضان کُرد عراق
اهداف عملیات: انهدام یگان‌های دشمن در عمق خاک کردستان عراق
عملیات فتح 8 (نامنظم)    
عملیات ها
عملیات فتح 8 (نامنظم)؛ ضربه‌ای دیگر به دشمن
سال 1366 به عنوان هفتمین سال جنگ ایران و عراق، سال پرکار و با فراز و نشیبی برای نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به ویژه قرارگاه برون مرزی «رمضان» در جبهه شمالی و کردستان عراق بود. یکی از ده‌ها عملیات نامنظم و تهاجمی این سال، عملیات نامنظم "فتح 8" در منطقه شمالی استان "موصل" عراق و حوالی شهر «اتروش» بود.
این حمله با رمز «یا رسول الله (ص)» در شامگاه 28 تیر ماه 1366 با هدف انهدام تأسیسات نظامی ـ اقتصادی دشمن و حمایت از مبارزین عراقی آغاز شد. طی این یورش پایگاه و مقر حفاظتی ارتش عراق در منطقه اتروش سقوط کرده و منهدم شد. به همراه آن، بخشی از تجهیزات نظامی از جمله 35 دستگاه خودرو سبک و نیمه سنگین ارتش عراق از بین رفت. همچنین 4 خودرو حامل مهمات و یک انبار مهمات دچار آتش شد و ده‌ها سلاح نیمه سنگین و سنگین منهدم گردید. مقر سازمان امنیت مرکز حزب بعث و جیش الشعبی در شهر اتروش نیز ویران شد و در مجموع 830 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده یا به اسارت  رزمندگان اسلام و معارضان کرد عراق در آمدند.
نام عملیات: فتح 8
زمان اجرا: 28/4/1366
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 830
رمز عملیات: یا رسول الله (ص)
مکان اجرا: منطقه شمالی استان موصل عراق ـ عقبه محور شمالی جبهه دشمن
ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معارضان کرد عراق
اهداف عملیات: انهدام اماکن تأسیساتی و پایگاه‌های نظامی دشمن  حمایت از معارضان کرد عراق  
عملیات بیت المقدس - 4    
عملیات ها
مقدمه
تصرف ناقص اهداف جناح چپ در عملیات والفجر 10، که به استمرار حضور دشمن در این جناح انجامید، موجب گردید عملیات دیگری به منظور ترمیم این نقیصه انجام شود.
هدف عملیات
تکمیل و تامین جناح چپ منطقه عملیاتی والفجر 10
موقعیت منطقه
منطقه مورد نظر برای عملیات، منطقه‌ای کوهستانی است که از شمال به دریاچه دربندیخان و شاخ تمورژیان، از جنوب به دشت مرتکه و ارتفاعات شاخ خشیک و بمو، از شرق به رودخانه زیمکان و کوه بیزل، از غرب به سد دربندیخان و ارتفاعات قاشتی منتهی می‌گردد. مهمترین ارتفاعات و عوارض این منطقه عبارتند از: شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان، دریاچه دربندیخان و دشت تولبی. ارتفاعات مذکور بر اکثر جاده‌های ارتباطی و عقبه خودی و دشمن در منطقه تسلط دارند.
استعداد دشمن
منطقه عملیاتی که در حوزه استحفاظی سپاه یکم قرار داشت، توسط لشکر 36 پیاده، که تیپ‌های 602، 238، 106 و یک گردان تانک و یک گردان کماندویی را تحت امر خود داشت، پدافند می‌شد. یگان‌های تقویت این لشکر نیز به هنگام عملیات بیت المقدس - 4 عبارت بودند از: تیپ‌های 38 و 506 پیاده، 50 زرهی، 68 نیروی مخصوص و گردان مستقل 7 حراست مرزی.
سازمان رزم خودی
نیروی زمینی سپاه پاسداران ماموریت اجرای عملیات را به قرارگاه فتح واگذار کرد و سازمان رزم به شکل زیر طراحی شد:
قرارگاه فتح
لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) با 6 گردان پیاده
لشکر 57 ابوالفضل(ع) با 5 گردان پیاده
لشکر 10 سیدالشهدا(ع) با 9 گردان پیاده
تیپ مستقل 18 الغدیر با 3 گردان پیاده
طرح عملیات
فلش‌های عملیات از شمال به جنوب طراحی شده بود؛ به طوری که نیروهای خودی به پشت دشمن هدایت می‌شدند. به این ترتیب، یگان‌های عملیاتی می‌بایست ضمن شکستن خط و تامین ساحل دشمن، ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان و دشت تولبی را تصرف و تامین کنند.
شرح عملیات
به رغم اقداماتی همچون پرتاب منور و گلوله باران منطقه توسط دشمن، که بیانگر هوشیاری او بود، پس از رخنه نیروهای غواص و انتقال نیروهای تک‌ور به ساحل دشمن، عملیات در ساعت 1 بامداد 5/1/67 با رمز مبارک "یا اباعبدالله‌(ع)" آغاز شد. پیچیدگی زمین و جود کمین‌های متعدد در شیارها و ارتفاعات، پیشروی نیروها را کند می‌کرد. حدود ساعت 4 با شدت گرفتن درگیری، سرعت پیشروی یگانها نیز افزایش یافت. در حالی که از جبهه خودی خبر می‌رسید نیروها در حال تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و نیز پاکسازی دشت تولبی هستند، اخبار شنود از آشفتگی دشمن حکایت داشت؛ به نحوی که شنیده می‌شد نیروهای عراقی به طور مکرر اعلام می‌کنند که در محاصره نیروهای ایرانی قرار گرفته‌اند.
با روشنایی صبح، هواپیماهای خودی وارد عمل گردیده و محل تجمع و جاده مواصلاتی دشمن را بمباران کردند. حدود ساعت 10 نیروهای تک‌ور ضمن جنگ تن به تن با نیروهای عراقی در شاخ شمیران، به پاکسازی این ارتفاعات مبادرت ورزیدند. با استقرار نیروها در شاخ شمیران، نیروهای عراقی که در یال‌های سمت چپ این ارتفاعات و و نیز ارتفاعات شاخ سورمر مقاومت می‌کردند، متزلزل شده و تعدادی تسلیم و تعدادی هم متواری شدند.
مقارن ظهر، پاتک‌های دشمن از چندین محور به سمت شاخ شمیران آغاز شد، لیکن با وجود تعداد کم نیروهای مستقر در این ارتفاعات، این پاتک‌ها ناکام ماند. همچنین، گزارش می‌شد که دشمن از ساحل دشت تولبی و از طرف برددکان در حال اعزام نیروهای کمکی به منطقه است.
در ساعت 14 اعلام شد که شاخ سورمر نیز به تصرف درآمده و بیش از 100 تن از قوای دشمن اسیر شدند. نیروهای عراقی ضمن وارد آوردن فشار زیاد به دو محور دشت تولبی و شاخ شمیران، عقبه خودی را به شدت مورد هجوم آتش کاتیوشا و توپخانه و نیز بمباران شیمیایی قرار می‌داد. در نتیجه، منطقه به مواد شیمیایی الوده شد و یگان‌های عملیاتی سازمان خود را از دست داده و توانشان رو به ضعف نهاد.
برهم زدن سازمان دشمن و پدافند در ارتفاعات مقابل شاخ شمیران از جمله اهداف مهمی بود که موجب شد فرماندهی قرارگاه فتح با وجود خستگی مفرط یگان‌ها، ادامه عملیات در شب دوم را در دستور کار خود قرار دهد. در این مرحله، نیروها می‌بایست ضمن عمل روی ارتفاعات برددکان و پاکسازی و پیشروی در دشت تولبی، خطی را در امتداد یال‌های برددکان به طرف ساحل دریاچه تامین نماید.
در حالی که نیروهای خودی جهت انجام مرحله دوم عملیات آماده می‌شدند، در ساعت 00:30 بامداد 6/1/67 عراق پس از گلوله‌باران شیمیایی عقبه یگان‌های خودی در ارتفاعات تمورژنان، از سه محور به سمت شاخ شمیران پاتک کرد و با اجرای آتش سنگین و دقیق روی جاده چم سراژین، آن را کاملاً مسدود نمود و امکان کمک رسانی به نیروهای در خط را به صفر رساند. تا نزدیک صبح نیز تعدادی از مواضع خودی در پایین شاخ شمیران در اختیار دشمن قرار گرفت که با حمله قوای خودی، این مواضع مجدداً به تصرف درآمد.
به این ترتیب، در حالی که ادامه عملیات در شب دوم میسر نشده بود، فرماندهی عملیات با در نظر گرفتن کمبود نیرو و اوضاع ناشی از بمباران‌های شیمیایی دشمن، فرمان پدافند مناسب و قوی از شاخ شمیران را صادر کرد.
نتایج عملیات
- تصرف کامل ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر
- تصرف قسمتی از دشت تولبی و ارتفاعات برددکان
- کشته و زخمی شدن حدود 5000 تن و به اسارت درآمدن 498 تن از نیروهای دشمن
- انهدام بیش از 15 تانک و نفربر و 50 خودرو
- اغتنام 11 تانک، 54 خمپاره، یک دستگاه مهندسی، 5 قبضه سلاح پدافند هوایی، 14 تیربار، یک دستگاه خودرو حامل تفنگ 106 و دو قبضه آرپی‌جی - یازده.
عملیات عاشورای 1    
عملیات ها
عملیات عاشورای 1؛ سرکوبی نیروهای ضدانقلاب
حضور ضدانقلاب در قالب افراد موسوم به کومله و دموکرات کردستان ایران در دوران جنگ، پیوسته مکمل تهاجمات ارتش عراق به جبهه‌ها و شهرهای ایران بود. این افراد در قالب گروه‌های پراکنده بارها به خرابکاری، خبرچینی برای دشمن، گستردگی محورهای نبرد رزمندگان ایران با دشمن و غیره دست می‌زدند و خسارات فراوانی به مراکز دولتی، جهاد سازندگی و حتی مناطق مسکونی کردنشین استان کردستان و آذربایجان غربی وارد می‌ساختند. حضور آنها حتی تا شهرهای شرقی استان کردستان، یعنی بیجار، تکاب، صایین‌دژ، قروه همدان و چندین شهر و منطقه دیگر پیش رفته و سبب بوجود آمدن وضع فوق‌العاده‌ای بر زندگی روزمره مردم و یگان‌های نظامی مستقر در آن مناطق شده بود.
عملیات «عاشورای 1» در 23 مرداد ماه 1364 با هدف سرکوبی چنین افرادی در منطقه تکاب و صایین‌دژ به اجرا درآمد و طی آن 50 تن از عوامل وابسته کشته و صدها نفر نیز زخمی شدند و علاوه بر اسارت عده‌ای از آنان، شماری سلاح سبک به دست رزمندگان سپاه پاسداران افتاد.
مشخصات عملیات
نام عملیات: عاشورای 1 (انهدامی ـ سرکوبی)
زمان اجرا: 23/5/1364
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): صدها تن
مکان اجرا: منطقه تکاب و صایین‌دژ از استان آذربایجان غربی ایران
ارگان‌های عمل‌کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: سرکوب افراد شرور و ضدانقلاب پراکنده در مناطق کوهستانی ـ عقبه جبهه خودی در محور شمالی جنگ
عملیات عاشورای 3    
عملیات ها
عملیات عاشورای 3: احیای دوباره تیپ 10 سیدالشهدا (ع) سپاه
مدتی بود که به تیپ سیدالشهدا (ع) (که بعدها به لشکر تغییر یافت) مأموریتی واگذار نشده بود. این تیپ عنوان یگان خط شکن را داشت و حریف جدی لشکر «گارد ریاست جمهوری عراق» به حساب می‌آمد. بحث عملیات «عاشورای 3» به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورای 2 در منطقه عمومی فکه مطرح شد. با توجه به این که آن محور حدود عملیات والفجر مقدماتی و رمضان بود، قسمت‌هایی از میدان‌های مین قدیمی در آن منطقه باقی مانده و تعدادی نیز به واسطه رمل و طوفان و سیلاب در زیر خاک پنهان شده بود. به همین دلیل کار عملیات با همت نیروهای گردان تخریب این تیپ و به فرماندهی شهید «حاج محمود نوریان» باز شد تا نیروهای عمل‌کننده سپاه در ساعت 2 و 19 دقیقه بامداد روز 25 مرداد ماه 1364 با رمز «یا سیدالشهدا (ع)» دست به حمله زده و با انهدام 2 گردان از تیپ 108 لشکر 16 ارتش عراق در شمال فکه، تعداد 635 تن از آنان را کشته و زخمی یا به اسارت بگیرند. هم‌چنین در این حمله ضربتی یک روزه 2 دستگاه تانک، و پل ارتباطی، یک پارک موتوری، 19 انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن نابود شده و شماری سلاح سبک و نیمه سنگین به همراه چندین قبضه خمپاره‌انداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت گرفته شد.
مشخصات عملیات
نام عملیات: عاشورای 3 ـ ضربتی
زمان اجرا: 25/5/1364
مدت اجرا: یک روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): 635
رمز عملیات: یا سیدالشهدا
مکان اجرا: منطقه عمومی فکه ـ جبهه میانی جنگ
ارگان‌های عمل‌کننده: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام قوای جنگی دشمن و گرفتن فرصت عکس العمل و طراحی نبرد
سایت ساجد
عملیات عاشورای 2    
عملیات ها
عملیات عاشورای 2 (محدود)؛ آزادی تپه دوقلو
عملیات محدود «عاشورای 2» ساعت 2 بامداد روز 24 مرداد ماه 1364 با رمز «یا‌مهدی (عج)» در منطقه عمومی «چنگوله» واقع در جنوب شهر مرزی «مهران» توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران صورت پذیرفت. نیروهای خودی در این حمله یک روزه که با هدف انهدام نیروهای عراقی مستقر در منطقه آغاز شده بود، ضمن رسیدن به این هدف و کشته و زخمی نمودن و اسارت 510 نفر از نیروهای دشمن، به گردان 1 و 2 از تیپ 114 لشکر 35 عراق آسیب رساندند. همچنین چندین دستگاه خودرو و مقادیری مهمات از دشمن نابود شد و علاوه بر به غنیمت گرفتن چند قبضه خمپاره‌انداز و مهمات از دشمن، شماری سلاح سبک و سنگین نیز به دست رزمندگان اسلام افتاد و مهمتر از همه آنکه "تپه دوقلو" و ارتفاع 145 از دست دشمن خارج شد.
مشخصات عملیات
نام عملیات: عاشورای 2 (محدود)
زمان اجرا: 24/5/1364
مدت اجرا: یک روز
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر):‌ 510 نفر
رمز عملیات: یا مهدی (عج)
مکان اجرا: منطقه عملیاتی اروندرود، شبه جزیره فاو عراق ـ جنوبی‌ترین محور جنگ
ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: انهدام نیروهای دشمن 
عملیات عاشورا    
عملیات ها
در قرارداد 1975 الجزایر، خط الراس ارتفاعات میمک به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید. سپس کمیته های مشترک دو کشور برای تهیه اسناد لازم و میله گذاری مرز به گفتگو پرداختند. این گفتگوها که به کندی انجام می شد، تا آستانه وقوع انقلاب اسلامی به نتیجه تعیین کننده ای نرسید. در این میان، رژیم عراق که به تعیین قطعی مرزها تمایلی نشان نمی داد، با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را بر ملغی کردن قرارداد مذکور فراهم دید و در تاریخ 19/6/1359 به میمک حمله کرد و در تاریخ 21/6/1359 آن را اشغال کرد.
چهار ماه بعد (19/10/1359)، طی عملیات ضربت ذوالفقار، اگر چه دشمن از قلل میمک عقب رانده شد، لیکن شمال و غرب این منطقه همچنان تحت اشغال او بود. این وضعیت ادامه داشت تا این که عملیات عاشورا به منظور آزادسازی ارتفاعات شمال میمک و نیز دامنه غربی آن طراحی و به اجرا درآمد.
اهداف عملیات

-    انهدام بخشی از قوای دشمن.
-    تحمیل پدافند در دشت به دشمن.
-   ایجاد تسهیلات در رفت و آمد از جنوب به غرب و بالعکس و نیز ارتباط و اتصال جبهه های جناحین میمک.
-   آزاد سازی قسمتی از اراضی اشغالی.
-    تامین منطقه میمک با تسخیر و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، همچون: گرگنی، فصیل و فرورفتگی میمک.
موقعیت منطقه
سراسر منطقه عملیاتی پوشیده از شیارها و پستی و بلندی های بسیاری است که پراکندگی آنها شکل پیچیده ای به منطقه می دهد. نوع زمین منطقه از خاک رس و در بعضی نقاط همراه با شن می باشد که حرکت خودروها را دچار مشکل می کند.
حد فاصل تنگه های بینا و بیجار که عملیات در آن متمرکز گردیده بود، ارتفاعات نسبتا بلندی قرار دارد که مرتفع ترین آنها کوه میمک است. به هر میزان که از ارتفاعات به طرف خاک عراق پیشروی شود، به تدریج زمین پست تر گردیده و تقریبا مسطح می شود.  
ارتفاعات مهم این منطقه عبارتند از: کانی سخت، زالوآب، شورشیرن، شینو، میمک، فصیل، گرگنی، تلخاب، گلم زرد، قلالم و کانی شیخ.
استعداد دشمن
-   تیپ های 403، 503 و 604 پیاده.
-   تیپ 4 پیاده کوهستانی.
-    تیپ 46 مکانیزه.
-   تیپ 12 زرهی.
-    یک گردان از گارد ریاست جمهوری.
-    یک گردان کماندویی.
-     یک گردان جیش الشعبی.
سازمان رزم خودی
فرماندهی و هدایت عملیات بر عهده قرارگاه سلمان بود و نیروهای عمل کننده متناسب با وظایف و اهداف مورد نظر به چهار قسمت به شرح زیر تقسیم شدند:
قرارگاه سلمان
فجر 1
سپاه = تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 4 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = تیپ 1 لشکر 81 زرهی با 2 گردان.
فجر 2
سپاه = تیپ مستقل انصار الحسین (ع).
در احتیاط کل عملیات بودند و تا پایان عملیات وارد عمل نشدند.
فجر 3
سپاه = لشکر  5 نصر با 4 گردان + 1 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = گردان ِ 211 تانک از لشکر 84 پیاده.
فجر 4
سپاه = تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص).
ارتش = یک گروهان از گردان 211 تانک.
توپخانه = 3 گردان از ارتش و 2 گردان از سپاه.
طرح عملیات
پس از انجام شناسایی های لازم، عملیات از سه محور زیر طراحی گردید:
محور اول= ارتفاعات فصیل، 350 و بانی-  تلخاب، که در مأموریت فجر 1 بود.
محور دوم = ارتفاعات فصیل و یال میمک، که در مأموریت فجر 3 بود.
محور سوم = فرورفتگی میمک، که در مأموریت فجر 4 بود.
شرح عملیات
از غروب روز 25/7/1363، نیروها به طرف اهداف خود حرکت کردند. درگیری با دشمن با رمز یا اباعبدالله الحسین (ع) حدود ساعت 01:30 بامداد در محور میانی (فصیل) آغاز شد و رزمندگان پس از چندین ساعت نبرد موفق شدند در ساعت حدود 9 صبح ارتفاعات فصیل را تصرف و سپس پاکسازی کنند. در این میان، تلاش برای تصرف یال میمک (348) به نتیجه نرسید.
در محور جنوبی (فرورفتگی میمک) که درگیری در ساعت 02:45 آغاز شد، اگر چه نیروها توانستند به برخی از اهداف خود دست یابند، لیکن در حالی که فاقد سنگرهای دفاعی بوده و از امکانات پشتیبانی نیز بی بهره بودند، با پاتک زرهی دشمن مجبور شدند عقب نشینی کنند.
در محور شمالی (گرگنی)، نیروها که اغلب اوقات خود را به خنثی سازی میادین مین و بازکردن معبر اختصاص داده بودند، سرانجام پس از مدتی درگیری با دشمن توانستند ارتفاع گرگنی را تصرف کنند.
در این میان دشمن با جمع آوری و سازماندهی نیروهایش از صبح روز دوم پاتک های سنگین خود را که به آتش شدید توپخانه و حملات هوایی همراه بود، آغاز کرد و هر بار با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد و ضمن تحمل تلفات و ضایعات مجبور می شد عقب نشینی کند.
نهایتا، پس از چند روز درگیری بین طرفین، مواضع متصرفه تأمین گردید.
نتایج عملیات
-   بازپس گیری بیش از 50 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی.
-    تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل – گرگنی).
-   در معرض تهدید قرار گرفتن جاده بدره – مندلی.
-    آزاد شدن جاده مرزی خودی.
-   کشته و زخمی شدن حدود 1500 نفر از نیروهای دشمن.
-    به اسارت درآمدن 190 نفر.
-   انهدام چندین دستگاه تانک و خودرو نظامی.
-  به غنیمت درآمدن 4 تانک، 7 خودرو، 6 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 29 قبضه خمپاره انداز و تعداد زیادی سلاح سبک و مهمات.

چهارشنبه 29 اسفند ماه سال 1386
عملیات عاشورا    
عملیات ها
در قرارداد 1975 الجزایر، خط الراس ارتفاعات میمک به عنوان مرز ایران و عراق تعیین گردید. سپس کمیته های مشترک دو کشور برای تهیه اسناد لازم و میله گذاری مرز به گفتگو پرداختند. این گفتگوها که به کندی انجام می شد، تا آستانه وقوع انقلاب اسلامی به نتیجه تعیین کننده ای نرسید. در این میان، رژیم عراق که به تعیین قطعی مرزها تمایلی نشان نمی داد، با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه را بر ملغی کردن قرارداد مذکور فراهم دید و در تاریخ 19/6/1359 به میمک حمله کرد و در تاریخ 21/6/1359 آن را اشغال کرد.
چهار ماه بعد (19/10/1359)، طی عملیات ضربت ذوالفقار، اگر چه دشمن از قلل میمک عقب رانده شد، لیکن شمال و غرب این منطقه همچنان تحت اشغال او بود. این وضعیت ادامه داشت تا این که عملیات عاشورا به منظور آزادسازی ارتفاعات شمال میمک و نیز دامنه غربی آن طراحی و به اجرا درآمد.
اهداف عملیات

-    انهدام بخشی از قوای دشمن.
-    تحمیل پدافند در دشت به دشمن.
-   ایجاد تسهیلات در رفت و آمد از جنوب به غرب و بالعکس و نیز ارتباط و اتصال جبهه های جناحین میمک.
-   آزاد سازی قسمتی از اراضی اشغالی.
-    تامین منطقه میمک با تسخیر و تصرف ارتفاعات مهم منطقه، همچون: گرگنی، فصیل و فرورفتگی میمک.
موقعیت منطقه
سراسر منطقه عملیاتی پوشیده از شیارها و پستی و بلندی های بسیاری است که پراکندگی آنها شکل پیچیده ای به منطقه می دهد. نوع زمین منطقه از خاک رس و در بعضی نقاط همراه با شن می باشد که حرکت خودروها را دچار مشکل می کند.
حد فاصل تنگه های بینا و بیجار که عملیات در آن متمرکز گردیده بود، ارتفاعات نسبتا بلندی قرار دارد که مرتفع ترین آنها کوه میمک است. به هر میزان که از ارتفاعات به طرف خاک عراق پیشروی شود، به تدریج زمین پست تر گردیده و تقریبا مسطح می شود.  
ارتفاعات مهم این منطقه عبارتند از: کانی سخت، زالوآب، شورشیرن، شینو، میمک، فصیل، گرگنی، تلخاب، گلم زرد، قلالم و کانی شیخ.
استعداد دشمن
-   تیپ های 403، 503 و 604 پیاده.
-   تیپ 4 پیاده کوهستانی.
-    تیپ 46 مکانیزه.
-   تیپ 12 زرهی.
-    یک گردان از گارد ریاست جمهوری.
-    یک گردان کماندویی.
-     یک گردان جیش الشعبی.
سازمان رزم خودی
فرماندهی و هدایت عملیات بر عهده قرارگاه سلمان بود و نیروهای عمل کننده متناسب با وظایف و اهداف مورد نظر به چهار قسمت به شرح زیر تقسیم شدند:
قرارگاه سلمان
فجر 1
سپاه = تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) با 4 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = تیپ 1 لشکر 81 زرهی با 2 گردان.
فجر 2
سپاه = تیپ مستقل انصار الحسین (ع).
در احتیاط کل عملیات بودند و تا پایان عملیات وارد عمل نشدند.
فجر 3
سپاه = لشکر  5 نصر با 4 گردان + 1 گروهان تانک از تیپ زرهی 28 صفر.
ارتش = گردان ِ 211 تانک از لشکر 84 پیاده.
فجر 4
سپاه = تیپ مستقل 29 نبی اکرم (ص).
ارتش = یک گروهان از گردان 211 تانک.
توپخانه = 3 گردان از ارتش و 2 گردان از سپاه.
طرح عملیات
پس از انجام شناسایی های لازم، عملیات از سه محور زیر طراحی گردید:
محور اول= ارتفاعات فصیل، 350 و بانی-  تلخاب، که در مأموریت فجر 1 بود.
محور دوم = ارتفاعات فصیل و یال میمک، که در مأموریت فجر 3 بود.
محور سوم = فرورفتگی میمک، که در مأموریت فجر 4 بود.
شرح عملیات
از غروب روز 25/7/1363، نیروها به طرف اهداف خود حرکت کردند. درگیری با دشمن با رمز یا اباعبدالله الحسین (ع) حدود ساعت 01:30 بامداد در محور میانی (فصیل) آغاز شد و رزمندگان پس از چندین ساعت نبرد موفق شدند در ساعت حدود 9 صبح ارتفاعات فصیل را تصرف و سپس پاکسازی کنند. در این میان، تلاش برای تصرف یال میمک (348) به نتیجه نرسید.
در محور جنوبی (فرورفتگی میمک) که درگیری در ساعت 02:45 آغاز شد، اگر چه نیروها توانستند به برخی از اهداف خود دست یابند، لیکن در حالی که فاقد سنگرهای دفاعی بوده و از امکانات پشتیبانی نیز بی بهره بودند، با پاتک زرهی دشمن مجبور شدند عقب نشینی کنند.
در محور شمالی (گرگنی)، نیروها که اغلب اوقات خود را به خنثی سازی میادین مین و بازکردن معبر اختصاص داده بودند، سرانجام پس از مدتی درگیری با دشمن توانستند ارتفاع گرگنی را تصرف کنند.
در این میان دشمن با جمع آوری و سازماندهی نیروهایش از صبح روز دوم پاتک های سنگین خود را که به آتش شدید توپخانه و حملات هوایی همراه بود، آغاز کرد و هر بار با مقاومت نیروهای خودی مواجه شد و ضمن تحمل تلفات و ضایعات مجبور می شد عقب نشینی کند.
نهایتا، پس از چند روز درگیری بین طرفین، مواضع متصرفه تأمین گردید.
نتایج عملیات
-   بازپس گیری بیش از 50 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی.
-    تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل – گرگنی).
-   در معرض تهدید قرار گرفتن جاده بدره – مندلی.
-    آزاد شدن جاده مرزی خودی.
-   کشته و زخمی شدن حدود 1500 نفر از نیروهای دشمن.
-    به اسارت درآمدن 190 نفر.
-   انهدام چندین دستگاه تانک و خودرو نظامی.
-  به غنیمت درآمدن 4 تانک، 7 خودرو، 6 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 29 قبضه خمپاره انداز و تعداد زیادی سلاح سبک و مهمات.
شهداءوامام حسین(ع)

 

هیچ کس نمی تواند نقش اهل بیت(ع) و مخصوصا امام حسین(ع) را در پیروزی های ما در جنگ انکار کند، اگر نبود علاقه و محبت وافر رزمنده ها به امامان، بی شک توانایی ایستادگی مقابل آن همه ارتش تا دندان مسلح، غیر قابل اجرا می شد. گوشه ای از این مهر و محبت را می توانیم در وصیت نامه های شهداء ببینیم، وقتی این وصایا را می خوانیم، متوجه می شویم که چه معارفی هستند که حضرت روح ا..(ره) در مورد این وصیتنامه ها اینگونه فرموده بودند: این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند. بگیرید اینها را و مطالعه و تفکر کنید. از اینها یک قدری تعلیم و تعلم پیدا کنید.

 

گوشه ای از رابطه شهداء و امام حسین(ع)

 

پدرم! مگر شما نمی گویید کاش من به جای حسین(ع) داغ از دست دادن فرزند را تحمل می کردم. ای مادر! مگر شما نمی گویید کاش من به جای زینب(س) بودم و عزیزانم به شهادت می رسیدند.حال مگر خمینی فرزند حسین(ع) نیست؟ و مگر جبهه های ما کربلا نیستند؟ مگر ابرقدرتها همچون یزید دستور قتل عام مسلمانان را نمی دهند؟ مگر اینان همچون مزدوران یزید خیمه ها و خانه های مسلمین را به آتش نمی کشند؟ مگر فرزندان خردسال ما از رقیه حسین(ع) عزیز تر هستند؟ مگر جوانان ما از جوانان حسین(ع) عزیزتر هستند؟

آری دوباره کربلا فرا رسیده است...

شهید سید علی اصغر قریشی

یا حسین! آنقدر فریاد " هل من ناصر ینصرنی" ات نافذ بود و آنچنان تنهایی ات در آن تفتیده دشت، برهوت دلمان را به آتش کشید که اکنون در لبیک به تو ای وارث رسولان همه سختیها را با لذت ایثار بر دوش خواهم کشید.

شهید مجتبی طیرانی

حسین جان! همچنان که در روز عاشورا یکایک یاران و عزیزانت را در آغوش می گرفتی، از تو می خواهم در هنگام شهادتم، سرم را بر روی زانویت قرار دهی و مرا از عشق به خود و خدایت سیراب کنی.

شهید حسین آقایی

اینک ما می گوییم حسین جان! اگر در آن فضای داغ و خونین کسی به فریادت نرسید و ندای تو را لبیک نگفت، ما پیروانت، در فضای گرم و خونین ایران زمین دست مردانگی مشت کرده و به ندای غریبی و تنهاییت لبیک می گوییم.

شهید محمد رستگاری مقدم

بار خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که بدنم در راه تو تکه تکه شده باشد. خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که هر تکه بدنم ندای « هل من ناصر ینصرنی» را فریاد زنان لبیک گوید.

شهید رضا احمدی

   منبع:سایت قافله

 خاطره ی اردوهای راهیان نور

 

برای سفر کجا را انتخاب کنیم ؟ به کجا برویم ؟ به زیارت ، به گشت و گذاری در طبیعت ، سفر علمی و ...

و یا مجموعه ای از همه اینها در یک سفر ؟‌

چند سالی است که مناطق جنگی پذیرای مردمی هستند که در پی یافتن نیاز های روحی و معنوی خود راهی این دیار می شوند اگر با یکی از این کاروانها همراه شده باشید حتما با تمام وجد احساس کرده اید که با نزدیک شدن به این سرزمین فضایی وصف ناشدنی به وجود می آید همه ترجیح می دهند که با خود و خدایشان خلوت کنند و این نیاز را خودم احساس کردم این دیار نیازی به توضیح ندارد و سکوت نیزار ها خود همهمه ای شگرف است. نخلهای بی سر خود حدیثی مفصل دارند سوسنگرد ، هویزه ، طلائیه ، خرمشهر و شلمچه و ... که راز های نهان بسیار دارد که این همه را هر گوش ناشنوایی هم به گوش جان خواهد شنید آری روح شهداء حاضر است سرزمین متبرکی است که همچون کربلا رازهایش را با زائرش نجوا می کند.

اینجا هرچه هست عشق است ، ایمان است ، زمزمه است ، اینجا تربت پاک شهیدان ، دلهای عاشقان و باایمان را به سوی نور هدایت می کند.

ما به سوی سفری حرکت می کنیم که دلهای برای آنها می تپد چرا که همه آنهایی که در این سرزمین آرمیدند به نام و یاد سرور و سالارشان حسین (ع) قدم نهاده اند و چون نام آن بزرگوار در وجودشان است هر چه پیش آید خوش است ما از جایی حرکت کردیم که به سوی کربلای دارد از ایلام ، مهران ، دهلران و ... به سوی کربلای وسیع ایران ، شلمچه ، هویزه ، طلائیه و...

کسانی که به اردوی جنوب عازم می شدند که اسمشان در قرعه آمده باشد اما من نه از قرعه خبر داشتم و نه از رفتن به اردوی جنوب. تا اینکه یکی از دوستان را به طور اتفاقی دیدم و گفت که اردوی جنوب نمی روی من خیلی خوشحال شدم گفتم چه طوری ؟ کفت با وجودیکه اسم شما در قرعه نیست ولی می توانی بروی من خیلی خوشحال شدم و شور و شوقی در درونم به وجود آمد حتی تالحظه ای که سوار اتوبوس شدیم نمی دانستم به طور حتم اسم نوشته شده یا نه ! اما آرامشی خاص وجودم را فرا گرفته بود و جدا حس می کردم که قسمت من این زیارت می شود. زیارت کربلا! بعد از ظهر روز بیست و دوم بهمن به سوی اهواز حرکت کردیم ، به سوی حدیثهای ناگفته شلمچه، به سوی شهدای گمنام طلائیه ، به سوی خود ، به سوی خدا و به سوی زمین « طوی »

حوالی نیمه شب به اهواز رسیدیم به جایی رفتیم که دور تا دور آن عکس شهیدان بودند ، عکس آنهایی که ما را قابل دانسته و میزبان ما شدند توفیق عظیمی بود.

صبح روز بعد به سوی اروند کنار راه افتادیم جایی که هنوز شهیدان ما در آن هستند جایی که نسیم آن بوی عطر شهیدان در اطراف می پیچاند. جایی که آن طرفش عراق است اما در واقع با خیانت بنی صدر ما این سرزمین را از دست دادیم با وجود فاو صدای زجر و شکنجه رزمندگان اسلام به گوش می آید و لعنتمان را روز به روز بیشتر به صدام و صدامیان می کند.

بعد از ظهر به سوی شلمچه حرکت کردیم در آن نزدیکی نوشته بود « این سرزمین مقدس است با وضو وارد شوید» به آنجا  که رسیدیم باورم شد که اینجا شلمچه است غروب شلمه به نوک میله های معبر و قله های انفجاری و سیم خاردار منعکس می شد. سرخی خون شهیدان را نشان می داد و مظلومیت مدافعان اسلام رامتبلور می کرد.

خداوندا! عجب سفری است تصور من تنها دیدن و تفریح بود اما وجودم منقلب شد وقتی فکر می کردم به این نتیجه رسیدم که بین من و ما و باور ما چقدر فاصله است و...

برای آنها که با خلوص وارد این سرزمین می شوند شلمچه سر به دامانش می گذارد. و قصه های ناگفته اش را زار زار می گراید. از فضلها می گوید از سجده ها ، از عسق ، از عطش  و از کربلا برای آنها می خواند غزل سبکبالانی که زمانی ، در این خاک ، عاشورا را به صفحه تکرار کشاندند. بر تارک پیشانی تاریخ درخشیدند و از این جا بهشت را به نظاره نشستند. شلمچه در آئینه نگاه آنها تصویر روزهایی را مرور می کند که عطر عشق و سجاده همه لحظه ها را پر می کرد روزهایی که همه سربازان مهدی (عج) را اسطوره های ملی و قهرمانان ملی و قهرمانان عشق نامیدند. نه خشونت طلبان بی منطق!!

باز هم بگو ... باز هم از حدیثهای ناگفته ات با ما بگو که گوشهایمان از فریادهای تکراری غوغا گرانی که دردشان بی دردی است خسته است تشنه نجواهای شیرین توییم... ای خاک سراسر نور و حضور!

ای همه آنان که دل چاک چاک علی را دیدند و اسب سرکش هوای نفستان رام نشد چشم بگشایید که این جا نخلها و سنگرها و بدنهای پاره پاره ناله سر می دهند!

دلم می خواست تامنتهی زندگیم در این سفر باشم اما...

صبح روز بعد در حالیکه زود از خواب بیدار شده رأس ساعت 45:7 در اتوبوسها بودیم یکی از کسانی که اعتقاد خاصی به شهداء‌ و این سرزمین ها داشت برایمان صحبت کرد در همه کلاسش همین بود که قدر خودتان را بدانید و نهایت استفاده را بکنید چرا که به بقیع ایران می روید، میروید با شهداء پیمان ببندید و به راستی شهیدان زنده اند و اعمال شما را ناظر هستند اما این حرفها مگر درد وی را دوا می کند تا کسی خودش اینها را نبیند احساس نکند باورش نمی شود.فردی که مسلط به راههای مناطق جنگی بود به عنوان راهنما این مسیر ها را توضیح می داد و به سؤالات بچه ها پاسخ می گفت.

دلم می خواهد زودتر به طلائیه برسم به جایی که سرزمین خدا خواهد بود چه بگویم ! ای کاش کلمات در قالب حرف می گنجید و قلم ، قلب را یاری می کرد تمام دنیا در طلئیه خلاصه شده است و تمام حرفهای دنیا در گلوی نیزار ها ماسیده است حس می کردم تنها نخلهای بی سر هستند که خدا را می شناسند وتنها زمزمه های عشاق که از میان نخلها با نامه های علی (ع) هم آوا شدند و همراه با رسول الله (ص) به معراج رفتند.

ای کاش در آن لحظات دیدار، زمان می ایستاد. ای کاش نگاهم خشک می ماند تا گوشه ای از این سرزمین پرآشوب در نگاهم خشک می شد. ای کاش وجودم قتدر به درک طلائیه بود ای کاش زبانم قدرت توصیف داشت چگونه توصیف کنم پاهای برهنه را که بی ریا به جلو می رفت و چه بگویم از دلهایی که همچنان ایستاده است و گاه رنجور و گاه شادمان است ؟

من در ذهن ایرانشناسی بیشتر تداعی می شد اما در انتها پنداشتم که هدف عشق شناسی است و من هرگز عشق را نشناختم اما هدف را باور کردم و قداست این سرزمین را وشنیده ها را دیدم بعدازظهر به سوی هویزه و سوسنگرد حرکت کردیم به سر مزار مطهر شهدای هویزه رفتیم ، رفتیم تاببینیم کسانی که چون ما دانشجو بودند چه کار کردند  درس را کنار گذاشتند و راه حسین را ادامه دادند وقتی از کنار عکس شهداء‌ رد می شدیم از خودم خجالت می کشیدم که بعد از شهداءما چه کردیم هر کدام از بچه ها اسم رشته تحصیلی شان را می آوردند و آهی می کشیدند در نظرم آمد آنها رفتند همه چیز را برایمان مهیا کردند حال وظیفه ما حفظ این خون است با درس ، با آن آرمانهای واقعی و...

شهید علم الهدی نامش برای ما یاد آور حماسه و خون است ، یادش یاد آور اللّه اکبر جهادیان است امیدوارم راهش ادامه یابد.

بعد از خوردن ناهار در هویزه ، شهید سوسنگرد را مشاهده کردیم هر مسیری که حرکت می کردیم جای یک لشکر ، یک گردان و... بوده است باید حرمت این مسیر را نگاه داشت با ذکرصلوات.

...... به سوی شهر اهواز حرکت کردیم عجب روزی بود. آن روز نسیم بهاری بوی عشق می داد بوی شهادت لاله های خونین نینوا در آنجا بودند و تراب شفق گونه در این سرزمین پاک میزبان قدمهای ما بودند آن روز وسعت خاطره ها در امتداد ذهنها یاد آور خون بود و قلب زمین ، تپش توپ ، نارنجک ، آر پی جی ، داشت و ترنم دعای کمیل و توسل در زوزه ترکشها شنیده می شد آن روز ، روز خدا بود اشک در چشمان افلاکیان هنگام نظارة پیوند عاشقانه زمینیان حلقه زده بودند و خورشید در تابش آفتاب گونه لاله های خونین شرم حضور داشت.

شب که به خوابگاه بر گشتیم فیلمی که از توصیف مناطق جنگ ، تشییع شهداء ، گروه تفحص داشتند آن قدر این صحنه ها جالب بودند که همه مات مانده بودند لبخند شهید و به راستی شهیدان زنده اند.

بعد ار این که چند تایی از بچه ها خوابیدند آن آقا فیلم را گذاشت و خودش به قسمت پایین رفت و گفت اگر می خواهید در این بابها صحبت کنیم به پایین تشریف بیاورید من در خدمت شما هستم.

خلاصه صبح روز بعد سفری به سد دز داشتیم بازدید جالبی بود و از شهدای آنجا هم یادی کردیم بعد از گشت و گذاری ار آن مناطق راه سفر را پیش گرفتیم بعد از خوردن ناهار عازم دو کوهه شدیم همان سرزمینی که می گویند قطعه ای از کربلاست و من نمی دانم چرا این نام را بر او گذاشته اند و بر روزگاران دور چه بر سر این سرزمین آمده است تنها نامش را شنیده بودم اما حال می بینم زیارت عاشورا را در کربلا برگزار کردیم شب جمعه شبی که ملائک فرود می آیند صبح روز جمعه دعای ندبه را برگزار کردند بچه ها با شور خاصی در مراسم شرکت کردند و فرج آقا را خواستار شدیم.

بعد از خوردن صبحانه یک نمایشگاه برگزار شده بود که بسیار جالب بود صدای نوار که گذاشته بودند دو کوهه را در بر گرفته بود. و وجود انسان را می لرزاند. پوتین ها ، عکس ها و ...

از همة سرزمینهای مقدس بچه ها خاک بر می داشتند تعدادی از آنها که خاک زیادی از شلمچه با شور و شوق بر می داشتند که در همین هنگام یکی از سربازها گفت اگر قرار باشد هر کاروانی چنین کند خاکی برای ما باقی نمی ماند.                                                         

با وجود این همه سرزمین پاک قلب زنگار و نگار گرفته مان جلا پیدا می کرد اما هر وصالی ، وداعی دارد و لحظة وداع هم رسیده بود.

بگذارید از حال و هوایی که در آنجا بود بگویم از حال خداشناسان ، از حال آنان که وجودشان برای آقا « نایب بقیه اللّه » می تپد.

خدایا اگر اینان در زمان علی (ع) بودند کسی جرأت نمی کرد دستهای مولایمان را ببندد وپیش چشمش سیلی به صورت زهرایش بزنند.

اگر اینان در زمان حسین (ع) بودند چه کسی توان آن را داشت که لب تشنه عزیز زهرا را سر ببرد و پیکرش را به زیر سم اسبان له نماید و سر اطهرش را به نیزه بزند.

بعد از ظهر جمعه به سوی ایلام حرکت کردیم نماز ظهر را در نز دیکیهای دهلران برگزار کردیم به مهران که رسیدیم به زیارت امامزاده سید حسن رفتیم و بعد از آن ناهار را در همان جا خوردیم به سوی صالح آباد به راه افتادیم بعد از زیارت و خواندن نماز به سوی مزار شهدای ایلام رفتیم جمعه شب در مزار شهدا مدیحه سرایی همه با هم زیبایی خاصی داشتند و یاد حسین را در وجودم حس می کردم.

از این به بعد وظیفة ما سنگین می شود. شهدای شلمچه، طلائیه ، هویزه و ... جلوی راه ما را می گیرند از ما می خواهند اما مبادا به آن روزی که در نبردی نو ، قلمهایمان حرمت خونهای شلمچه را بشکند و مبادا حرمت مولای شلمچه را بشکند مبادا روزی شلمچه به صحیفة تاریخهای غبار گرفته سپرده شود.

 

     امیدوارم راه شهداء همواره پاینده باشد

                                                                          باتشکر   

                                                                 زهره سیفی ـ‌ رشتة مهندسی ماشینهای کشاورزی

منبع:سایت راهیان نور

 

شلمچه قدمگاه حضرت زهرا (س)

 

شلمچه قدمگاه حضرت زهرا (س) نیز خوانده می‌شود. راوی کاروان می‌گفت، خیلی از رزمنده‌ها بارها وجود مقدس حضرت را حس کرده‌اند. بچه‌ها با نام مبارک زهرا (س) می‌جنگیدند و با دعای ایشان پیروز می‌شدند؛ حال مگر ممکن است که آن حضرت به شلمچه پا نگذارد.

آری! فاطمه (س) این یاس عصمت، به شلمچه پا گذاشته است. این را همة اهل دل می‌دانند. از آنجا که پیامبر (ص) پیوسته می‌فرموده اند:

«من بوی بهشت را از فاطمه استشمام می‌کنم»

شلمچه هم بوی بهشت می‌دهد و من وقتی می‌نویسم: «شلمچه»، قلم خوشبو و معطر می‌شود.

همراه با خاطرات به یاد ماندنی و سخنان آموزندة همراهان کاروان، به زیارت شلمچه نایل شدیم. اطراف جاده پر از مین.مسؤول کاروان نیز پیوسته به این نکته اشاره می‌کرد و از زایران می‌خواست که وقتی پیاده می‌شوند به طرفین جاده نروند. می‌گفت منطقه به طور کامل پاکسازی نشده است!

موشک‌ها و راکت‌هایی به چشم می‌خورد که عمل نکرده، با سر در خاک فرو رفته و به خاک مقدس شلمچه سجده کرده بودند و هنوز هم سر از سجده برنداشته‌اند.

در گوشه‌ای از دشت، در یک محوطه کوچک دایره‌ای شکل، اسباب و اثاثیه رزمنده‌های مهاجر را جمع کرده بودند؛ کلاه‌های سوراخ شده، وسایل ساده و کم قیمت، قمقمه‌های پاره شده و…

مهمان ضیافت خطر، هیچ نداشت

هنگامی که می‌رفت سفر، هیچ نداشت

گمنام‌ترین شهید را آوردند

جز پاره‌ای از عشق، دگر هیچ نداشت

شعلة آتش از جگرها زبانه می‌کشید؛ ولی نمی‌توانست ترجمان حتی واژه‌‌ای از شیون دل‌های خسته باشد. آنجا گریه کردیم؛ نه فقط برای شهدا، بلکه بیشتر به خاطر بر جای ماندن خودمان.

عشق بود و داغ بود و سوز بود

آه!‌گویی این همه دیروز بود

اینک اما در نگاهی راز نیست

در گلویی عقدة آواز نیست

آه مردم! وای بر فردایمان

کهکشان‌ها می‌روند از یادمان

پس از ملاقات با شلمچة پر خاطره، به سوی بندر خرمشهر حرکت کردیم. بندری که پیش از جنگ، یکی از بنادر شلوغ و پر درآمد کشورمان بود که حالا ساکت و آرام در تفکر فرو رفته است؛ حتی صدای سوت یک کشتی هم شنیده نمی‌شود. در طول مسیر، لنج‌های زیادی از کار افتاده‌اند.

دو تا از ناوچه‌های خودی هم در بین کشتی‌ها وجود داشت که توسط هواپیماهای دشمن در همان ابتدای تهاجم، بمباران شده و برای همیشه از حرکت، کناره گرفته و پوسیده و زنگ زده بودند، ولی هنوز پرچم آشنای کشور امام زمان (عج) بر فرازشان به دست باد نوازش می‌شد.

نماز ظهر یکشنبه را در آغوش مسجد خرمشهر خواندیم و بعد از ظهر راهی منطقه عملیاتی کربلای چهار و پنج شدیم. آنجا هنوز آبستن مین‌های خفته‌ای بود که هر از گاهی بیدار می‌شدند و کبوتری پاک را پرواز می‌دادند. سینة جنوب لبریز بود از بغض‌های نترکیده که گاه‌گاهی در قالب انفجار مین می‌ترکید. تمام منطقه پر بود از بازمانده‌های سنگرها، خاکریزها و تانک‌های منهدم شده دشمن.

از کانال آبی گذشتیم و به خاکریزی نسبتاً مرتفع رسیدیم که آن طرفش مرز عراق بود. کنار خاکریز، مرقد چندین شهید گمنام بود و مجموعه‌ای گویا از وسایل ساده‌ای که مظلومیت رزمندگان اسلام را فریاد می‌کرد. آنجا نیز بچه‌های کاروان صورت دل را به خاک بر جا مانده از افلاکیان خاکی مالیدند و من نیز به دنبال همسفران در تب و تاب بودم و خاک مقدس و پر رمز و راز منطقه را در مشت می‌فشردم.

نخل‌های آنجا سالهاست که بی‌سر در قیام نمازی عاشقانه ایستاده‌اند؛ رو به قبلة عشق.

ای بسیجی‌ها چه تنها مانده‌اید

از گروه عاشقان جا مانده‌اید

ای بسیجی‌ها زمان را باد برد

آرزوهای نهان را باد برد

فرصت دل را سپردن هم گذشت

بخت حتی خوب مردن هم گذشت

راوی کاروان می‌گفت: شبهای عملیات کربلای پنج بودکه به دلیل صاف بودن هوا و وجود نور مهتاب، فرماندهان در مورد اجرای عملیات تردید داشتند. رزمنده‌ها هم بی‌تاب و بی‌قرار مرتب اصرار به حمله می‌کردند و می‌گفتند: ما برای عملیات آماده‌ایم، به ما نگویید نه! که ما را آتش می‌زنید. بالاخره مقرر شد از حضرت امام کسب تکلیف کنند تا باز هم به کلام روحانی امام‌شان به دلهای بی‌قرار، قرار آورند و تکلیف را هر چه باشد، از او بشنوند.

در آن ایام امداد غیبی خداوند نیز مددرسان شد؛ چرا که قبل از عملیات گرد و غبار شدیدی ایجاد شد و دشمن را از فعالیت‌های رزمنده‌ها غافل ساخت. ساعتی از شروع عملیات هم نگذشته بود که هوا ابری شد و باران تندی باریدن گرفت و این بار دست خدا از آسمان به یاری شتافت. چنین بارانی در آن موقع سال بسیار عجیب بود. این گونه بود که دلدادگان امام (ره) به تمام اهداف از پیش تعیین شدة خود رسیدند و در سایه الطاف حضرت باریتعالی گلوی دشمن را فشردند.

غروب بود و خورشید خسته، کم کم پلک‌هایش را می‌بست و به خواب می‌رفت. ناچار بودیم منطقه را ترک کنیم. پا که بر سینه آن خاک می‌گذاشتم؛ بار شرمندگی بر دوش دلم سنگینی می‌کرد. آخر من عاصی، پا روی سینة خاکی می‌گذاشتم که بچه‌ها در شبهای عملیات، صورت‌های آسمانی‌شان را بر آن می‌نهادند؛ این گستاخی نابخشودنی بود. با هر حالی که بود، جسمهایمان سوار اتوبوس شد ولی قلب‌هایمان بر جای ماند و همچنان در خاک‌های مقدس منطقه غلت می‌زد و شیون می‌کرد.

دوباره به خونین شهر برگشتیم و باز برای اقامه نماز به میهمانی آئینة مقاومت بچه‌های خونین شهر ـ مسجد جامع ـ رفتیم و سپس به اردوگاه بازگشتیم. فردای آن روز قرار بود به آبادان و فاو برویم.

ساعت هفت و سی دقیقه صبح، سوار اتوبوس‌ها شدیم و حرکت کردیم. از خرمشهر تا آبادان یک ربع راه بود. به زودی خود را در آغوش آبادان یافتیم. خیلی سرسبز بود؛ بیابان‌های اطرافش پر بود از نخل‌های جوان. در همین نخلستان‌ها، نخل‌های نیم سوخته‌ای هم در آغوش خاک، ایستاده، آرمیده بودند؛ گویی پیش ازمردن زندگی را زاده بودند. کاش می بودید و می دیدید! در آنجا تکه پاره‌های بدنه نخل‌ها به گوشه و کنار افتاده بود. در آن لحظات پیوسته به یاد پاره‌های جگر امام حسن (ع) می‌افتادم.

دیدن مناظر، حتی از شیشة اتوبوس هم جذاب بود. نخل‌های بی‌سر، در پی ما که زائر سرزمین نور بودیم می‌دویدند. انگار حرفی برای گفتن و یا پیغامی برای بردن، داشتند و ما را محرم راز و «پیغامبرانی» امین یافته بودند.

از آبادان گذشتیم و راهی دیاری شدیم که دنیایی از حرفهای ناگفتنی در ساحلش پهلو گرفته بود. به لب اروند که رسیدیم هنوز عراق را مقابل خویش داشتیم. شاید به فاصله 200، 300 متر و بعد فاو، حتماً نامش را شنیده‌اید!

درمنطقه فاو علی رغم تصور ما، داغی هوا بیداد می‌کرد؛ آنچنانکه نفس کشیدن مشکل بود. مسیر نه چندان طولانی را پیاده آمده بودیم ولی همه از داغی هوا کلافه بودیم. با خود فکر می‌کردم که چگونه رزمنده‌ها بی‌هیچ گله و شکایتی مدت‌ها بی‌آب و غذا در همین گرمای جانفرسا به شوق رضای معبود می‌جنگیدند. فهمیدم که اگر تنهای پای مقاومت جسمی در میان بود، مقاومترین افراد هم مدت زیادی در منطقه تاب نمی‌آوردند و اگر تسلیم مرگ نمی‌شدند، لااقل اسیر بیماری می‌شدند، ولی چون روحشان عاشق و مقاوم بود، جسمشان نیز تابع بود. نمی‌دانم هیچ یک از رزمندگان در فاو متوجه شرایط آب و هوایی منطقه که قرار را از انسان می‌گرفت، می‌شده‌اند یا نه؟! یا آنقدر گرم تقسیم کردن عشق می‌شده‌اند که آب و هوا را فراموش می‌کرده‌اند.

 

شهداکارخودشان راخوب بلدهستند

 

کار شب عاشورا

از چند وقت قبل نیت کرده بودیم که روز عاشورا پیاده از خرمشهر برویم شلمچه. از شب قبل هم چند دست لباس بسیجی و پیشانی‌بند کنار گذاشته بودم و صبح زود هم رفتم با خاک خرمشهر گل درست کردم.

داشتیم آماده می‌شدیم برای حرکت که یکدفعه یاد علیرضا افتادم. وقتی رفتم سراغش دیدم خرخرش اتاق را می‌لرزاند. گفتم:"رستمی! رستمی! پاشو داریم راه می‌افتیم، پاشو که ظهر شد." دیدم خیر، اصلاً خبری نیست. با صدای بلند داد زدم:"روز عاشورا و خوابیدن! پاشو ببینم بابا! پاشو!" با صدای بلند من علیرضا پهلو به پهلو شد و گفت:"چیه بابا، بذار حداقل یک ساعت بخوابم."

نشستم بالای سرش و شانه‌هایش را ماساژ دادم. شروع کردم به خواهش و تمنا کردن که:"حاجی پاشو، امروز عاشوراست، می‌خواهیم بریم کربلا، مگه خودت نگفتی پیاده تا شلمچه بریم و..." کلی برایش روضه خواندم ولی علیرضا...

در همین حین چند تا از بچه‌ها هم که به زور بیدارشان کرده بودم وارد اتاق شدند و به بهانه صدا زدن علیرضا کنارش دراز کشیدند. اینقدر بالای سرش حرف زدیم که نفهمیدیم کی اذان گفتند و این دفعه علیرضا بود که بلند شد و ما را صدا زد که نماز بخوانیم.

عصر بود که دیدم علیرضا با یک ماشین مزدا وارد مقر شد و با چند تا بوق همه را متوجه خودش کرد، همه بچه‌های مقر که دلشان می‌خواست به شلمچه بروند ولی کار داشتند را سوار کرد و... "صدای وای حسین، وای حسین" بچه ها بود که توی فضا می‌پیچید.

شب که با مسئول یکی از کاروان‌ها صحبت می‌کردم گفت:"خدا بهتون خیر بده، دیشب اگه آقای رستمی نمی‌آمد و آدرس مقر رو نشان نمی‌داد و شام بچه‌ها رو هماهنگ نمی کرد، الان..."

 

شهدا کارشان را خوب بلدند

چند روز مانده بود به اردو و هنوز خیلی از کارها هماهنگ نشده بود. هر کاری که از دستمان بر می‌آمد کرده بودیم، حتی می‌خواستیم نیت روزه کنیم بلکه شهدا عنایتی بکنند و برنامه‌ها هماهنگ بشود. وقتی به علیرضا جریان نیتم را گفتم گفت:"هر کسی باید کار خودش رو انجام بده، ما وظیفمون انجام تکلیفه و نتیجه کار با شهداست. من که تمام تلاشم رو کردم و الان هم گشنمه، تو روزه بگیر، من هم می‌خورم. شهدا هم کار خودشون رو خوب بلدند." بعد هم نزدیک یک رستوران نگه داشت و...

بعد از اردو که برگشتیم تهران یک روز با کنایه گفت:"دیدی شهدا چطوری هوای ما رو دارند..."

 

آخرین دیدار

روز اول فروردین 83 بود که علیرضا گفت می‌خواهد به اردوگاه فرات برود چون شنیده بود اوضاع آنجا اصلاً خوب نیست و کاروان‌ها به مشکل برخورده‌اند. قرار شد فردا با هم برویم. وقتی سال تحویل شد در اتاق کنارش نشسته بودم، داشت آرام آرام و بی‌صدا گریه می‌کرد. پیراهن آبی که به تن داشت نشان از آرامش درونش بود. احساس عجیبی پیدا کرده بود، یکدفعه بلند شد و رفت بیرون.

تا رفتم وسایلم را جمع کنم و بیام پایین که با هم برویم بچه‌ها گفتند که علیرضا رفت. خیلی شاکی شدم، آخه قرار گذاشته بودیم. با ناراحتی و عصبانیت به اتاق برگشتم  و رفتم دنبال کارم.

ظهر روز سوم فروردین بود که جواد تماس گرفت و گفت زود بیام بیمارستان خرمشهر. توی راه همه‌اش به فکر علیرضا بودم ولی اصلاً به خودم جرأت فکر کردن در موردش را نمی‌دادم.

وقتی وارد اورژانس شدم انگار دنیا روی سرم خراب شد. علیرضا داشت ناله می‌زد. بچه‌ها فقط به هم نگاه می‌کردند و از دست هیچ کسی کاری بر نمی‌آمد. منتظر هلی‌کوپتر بودیم تا علیرضا را ببرند اهواز.

وقتی رفتم کنارش با بغضی که در گلویم بود گفتم:"علیرضا چرا منو با خودت نبردی، چرا منو جا گذاشتی." اما علیرضا فقط یک نام را به زبان می‌آورد:"یا زهرا، یا زهرا..." تنها یادگاری که از علیرضا دارم عکس آغشته به خون شهید علم الهدی است که کنار تخت افتاده بود.

راوی خاطرات: هادی شیرازی

منبع:راویان نو